چهارشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۹۶
مطابقت گردآفرید و گردویه در بُن مایه های تاریخی داستان رستم و سهراب
مطابق روایات تاریخی "گردویه سلیح و جامۀ همسرش بهرام چوبین را پوشید و بر اسب نشست و به رویارویی تبرگ (توَ-رگ، بسیار سرخ و روشن) برادر خاقان شتافت و گردویه، تبرگ را از رزمگاه به یک سو برد و مغفر از چهره برگرفت و نیزه ای بر کمربند تبرگ زد و او را کشت و سپاه وی لشکر تبرگ را در هم شکستند". این واقعه می تواند مأخذ تاریخی اسطورۀ گرد آفرید و سهراب (سرخ) بوده باشد. گرد آفرید دختر گژدهم به شمار رفته و گردویه نیز در ارتباط با فردی تاریخی به نام گستهم بوده است.
तवस् adj. tava[s] strong, राग m. rAga redness
حتی نام گردویه (معادل تهمینه، زن پهلوان) از خاندان گشنسب (شیر پر یال) همچنین می تواند منشأ نام بانو گشنسب؛ و نام شوهر او گیو (در هیئت gavyu یعنی مشتاق جنگ) می تواند اشاره به بهرام چوبین بوده باشد. اسطوره اساسی سهراب جوان کشتی گیرنده با رستم به واقعه دردناک کشته شدن سوخرا سردار پیر قباد ساسانی، قهرمان ایرانی سمت سمنگان تورانیان بر میگردد که مغلوب شاپور پهلوان جوان (هشا-پور-رستم، در مفهوم پسرِ همراه رستم) شده و کشته میگردد. بعلاوه محلقات سکایی آن که مربوط است به تور (هرکل، پهلوان) اسب گم کرده که با الهۀ سرزمین سکاها ازدواج می نماید و کمربند خود را به یادگار برای فرزندان آینده خود باقی می گذارد.
رستم ها (پهلوانان دشمن شکن) در تاریخ ایران زیاد بوده اند که همگی تحت این نام در شاهنامه یکی گرفته شده اند. تور/هراکلس سکایی (گم کنندۀ اسب، یادگار نهندۀ ابزار پهلوانی برای فرزند آتی) رستم هفتخوان رستم (آترادات پیشوای مردان شکست دهندۀ آشوریان در زیر حصار شهر آمول و آزاد کنندۀ خشتریتی= کیکاوس)، رستم کشنده اسفندیار (داریوش ترور کنندۀ، سپنتداته گائوماته)، رستم کشنده اشکبوس و کاموس کشانی (وُل-خشیه= پُر نیرو، ولخش سوم اشکانی)، رستم چاه شغاد (پیروز ساسانی) و رستم کشنده سهراب (شاپور سردار قباد ساسانی، مغلوب کنندۀ سوخرا در میدان کشتی). در کتابهای پهلوی و اوستا تنها رستم اول به نام رستم و گرشاسب آمده اند و بقیه رستم ها از طریق روایات شفاهی به شاهنامه رسیده و با هم مشتبه و یکی شده اند. در کتاب پهلوی یادگار زریران، رستم نام عام است به معنی دلیر و پهلوان.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر