جمعه، مرداد ۱۳، ۱۳۹۶
معنی محتمل سمرقند و سغد و بخارا
فرگرد اول وندیداد در شمار سرزمین های آفریدۀ اهورامزدا از سوغذه (سغد) که مرکز آن شهری به نام گَوَ بوده، نام می برد. نام شهر گَوَ (منسوب به گاو) که در اینجا به وضوح می تواند همان سمرقند پایتخت کهن سغد باشد، اشاره به بزکوهی توتم سکائیان (تورانیان، دارندگان توتم بزکوهی) داشته است؛ چون از سویی گَو (گاو) نام عامی بر چهارپایانی نظیر گاو، گوسفند، گوزن، بزکوهی بوده و از سوی دیگر جزء مَر در نامهای کهن سمرقند یعنی مرکنت (شهر بزکوهی) و سمرکنت (شهر محل آرامش بزان کوهی) به صورت مَرو در سانسکریت به معنی بزکوهی است. لابد بزکوهی به سبب توتم بودن آن نزد سکاها در این ناحیه شکار نمی شده است. نام سُغد و سمرقند در منابع چینی یعنی کان کیو (کان گئو) را مترادف با گَوَ ِ اوستا می توان به معنی محل گاو/بزکوهی (توران) معنی نمود. لاجرم اساس نام کنگ دژ اساطیری ایران در سمت ماوراءالنهر نیز همین کان کیو (سمرقند) است. ولی خود نام سوغذه را در سانسکریت می توان محل شیر درنده معنی کرد: نام سغد به صور سو-گهَسَ (سو-گهَذَ) و سو-گن-ذی به معانی محل درندۀ با شکوه (شیر) و محل شیر (سگ درندۀ پُر یال با شکوه) را می دهند. دو تندیس بالدار این توتم سغدیان به صورت شیر بالدار و ببر بالدار در بلخ پیدا شده اند. چنانکه از شکل شیر-بزکوهی-مارِ کیمریا (خیمِریا)، توتم کیمریان/سکائیان بر می آید شیر و مار نیز در شمار توتمهای سکائیان بوده اند. نظر به اینکه کلمۀ هاری (آری) در سنسکریت به معنی شیر است، لذا ایران اصلی (ایرانویج) مورد نظر سکائیان همان سرزمین سغد بوده است. طول نه ماه زمستان ایرانویج نیز که در وندیداد از آن سخن گفته شده اشاره به سغد دارد ولی آن در این کتاب به ناحیۀ محل آتشکده آذرگشنسب (آتش سگ پر یال= شیر) در دامنۀ کوه سهند اطلاق شده که محل پیروزی آریارمن هخامنشی (به معنی لفظی تخمۀ شیر، گستهم نوذری) بر مادیای اسکیتی (افراسیاب) بوده است که مدت زمستان آنجا نه نُه ماه بلکه حدوداً نصف این مدت است.
نام بُخارا که شهری مذهبی بوده می توان به معنی دارای معبد (ویهاره، بهار) معنی کرد. چه نام دیگر آنجا نومجکث را هم در این رابطه می توان محل نیایش و نماز معنی نمود. طبق روایات زاهدی در رؤیا پیامبر (محمد / زرتشت) را سوار بر اُشترش در آنجا دیده است. لذا احتمال دارد نام بخارا با شتر ربط داده میشده است:
बहुकर m. bahukara camel
نام سیاوش در این سمت به معنی سیه تخت پادشاهی گرفته میشده است.
श्याव adj. zyAva dark, वरासन n. varAsana throne
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر