شما با شنيدن نام آهنگر بياد چه چيز می افتيد؟ چه کيفيتی در ذهنتان جان می گيرد؟ و در آخر، اين آهنگر قديمی که ما اينهمه از آن می شنويم و در کتابها ازو می خوانيم؛کيست؟ براستی کيست! او با چرم و سندانش در کجای تاريخ و فرهنگ ما يا بهتر بگويم تاريخ فرهنگی ما ايستاده است. چه ميکند و چرا هنوز نمرده است! اما بهترست از پيشه ی آهنگران ياد کنيم.
آهنگر، قهرمانيست «تمدن ساز» که رسالت بزرگی همچون بازسازی کاينات؛ سازماندهی دوباره ی دنيا و افشای اسرار فرهنگ بر آدميان را بر عهده دارد. او هميشه-قهرمانيست که دقيقا ميداند کی و کجا بميدان بيايد و ضد قهرمان دوران را از بيشه بدر کند. ايرانيان از آنجا که همه و همه شان ذهن تاريخی دارند و تاريخ را ميفهمند٬ کاوه ی (آهنگر) را دوست ميدارند و ميشناسند و البته تحسينش ميکنند. آهنگر با نقش استوره ای خود که با (چيرگی بر آتش) آغازش کرد و در سراسر دنيا اين تجربه ی بنيادين بشر را در «چيرگی و از آن خود کردن يک نيروی برون انسانی و مقدس» گستراند قابل احترام است. و نزد کسانيکه آتش پديده ايست سپندينه و ايزدی ؛ چه بسا ارزش و احترامش نيز بيشتر است. قدرت «تغيير» و تبديل که در هر شعله ی آتش نهفته است از سوی فرهنگ های گونه گون و بويژه گل سرسبد همه ی آنها ايران؛ بعنوان عاملی برای همه گونه پاکسازی مورد «شناسايي» و احترام قرار گرفت. از سوی ديگر؛ کاوه ی آهنگر هميشه دمخور با آتش و برافروزنده ی هميشگی آن و از سوی ديگر کنترل کننده ی آنست. آتشی که خدايان از آن بر خاسته اند.آتش سپند؛ آتش افشاگر؛ آتش گناهسوز پاک کننده؛ دگرگونساز و اعتلا بخش.
آنکه «آزمون آتش» را از سر ميگذراند و خويشتن را به شعله های فروزانش ميسپارد؛ ديگر فردی همانند سايرين نخواهد بود. او ديگر تمام وجود خود را بسوختن داده است . پس ديگر هيچ آتش و اژدهايی بر او کارگر نخواهد افتاد و تنها هموست که توان دارد تا جام و تخت ربوده شده را از اهريمن باز ستاند.
آنکه «آزمون آتش» را از سر ميگذراند و خويشتن را به شعله های فروزانش ميسپارد؛ ديگر فردی همانند سايرين نخواهد بود. او ديگر تمام وجود خود را بسوختن داده است . |
بهر روی؛ آهنگر همچون نخستين و تنهاترين عامل «دگرديسی ارادی اشياع و زنده گان» بديده ميآيد . يا که شايد همچون نيای پيشين و دوردست پيشه وران و رزمندگان؟!.. آری ؛ همانها که نه تنها راز زندگی روزانه که «قدرت مرگ و نابودي» و «راز زايش چيزهای خوب» را در اختيار دارند.