جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۸

نمونه هایی از مطابقت اساطیر کشورگشایی سلیمان (مرد صلح) با وقایع مربوط به کوروش هخامنشی

۱- شکستن سدّ مآرب توسط سیل و آوارگی مردم باغ و بستاندار سبا با تصرف بابل توسط کورش که سپاه خود را از راه ورودی رود فرات به بابل به داخل شهر پر کشت و زرع بابل فرستاد همخوانی دارد.
۲- نام سبا و مرکز آن کیتار (شهر دارای حصار گرداگرد سرتاسری) علاوه بر شهر بابل در هیئت عربی سبُع یاد آور نام ماساگتهای تورانی (وحشی) است که شهر دارای حصار گرداگرد کنگ دژ (قوی قریلگان قلعه) را در شمال غربی خوارزم (سرزمین سرمای سترگ) داشته اند.
۳- هَدد (شادی آور، هُدهُد، مخالف و راهنمای سلیمان) و برخیا (سخن گوینده با خدا) با جَندل (سپیتمه هوم) پیشگاه فریدون (کوروش) مطابق است. آصف (برگزیده) بن برخیا در روایات اسلامی هم که وزیر سلیمان به شمار رفته است با سپیتاک (داماد و پسرخوانده کوروش که هرتسفلد وی را همان زرتشت سپیتمان پسر سپیتمه هوم می داند) مطابقت می نماید. مطابق شاهنامه فریدون (کوروش) جندل را برای خواستگاری همسران آیندۀ سه پسرش به سرزمین سرد سیری همیران (سرزمین سرما= خوارزم) می فرستد که یاد آور خواستگاری کوروش از ملکه تومیریس (پرستندۀ ایزد نیرومند خورشید) ملکۀ ماساگتها می باشد. خزائلی در اعلام قرآن اشاره می کند که یونانیان قدیم نام ملکه سبا را بلسیس (بلکیس، پرستندۀ ایزد خورشید= تومیریس) آورده اند.
۴- اطلاق نام مادر سلیمان (در اصل مزار سیلاومان، مزار مرد سیلاب مانند= کوروش) بر مقبره کوروش، نام سلیمان اساطیری شهر اورشلیم (شهر صلح) را با کوروش مرتبط می ساخته است. از آنجاییکه مطابق کتاب یهودی توویت "مردم تجارت پیشه ای از یهودیان در خاک ایران سکنی داشته اند"، اینان می توانستند حماسه های بزرگ ایران باستان را با اساطیر خاستگاهشان یهودیه تلفیق کنند.
۵- سلیمان سوار بر کرسیی میشود که کرکسها در آسمان حمل می کنند، مطابق اوستا فریدون پائورو قایقران را به صورت کرکسی در آسمان به پرواز در می آورد.

چهارشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۸

سئوکستان نام اوستایی کردستان

در اوستا و کتب پهلوی از ناحیه ای به نام سئوکستان (محل موجود سوزاننده/مار، ناحیۀ ساخوها) در سمت کنگ دژ (دژ گرداگرد، تخت سلیمان) در جوار ایرانویج (شهرستان مراغه در اطراف کوه سهند و آتشکدۀ آذرگشنسب) و گذرگاه خشتروسئوکَ (گذرگاه کشور مارپرستان= سئوک بلاک/ورک= دژ سئوک/مهاباد) نام برده شده است. نظر به ترادف نام ساخوها با سئوروماتها (خویشاوندان مار) این سکاهای کردستان از تیرۀ سئوروماتها بوده اند. نامهای کُرد (به لغت سنسکریت یعنی جهنده) و یزیدی به معنی مار و مارپرست هستند. کتاب تاریخ ارمنستان موسی خورنی مورخ ارمنی کُردان سمت کوه آرارات را ویشاپازوننر (اژدها نژدان) و اوستا ایشان را خاندان تورانی وئسکَ (ویسه، سمّی، مار) معرفی کرده است.

شنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۸

اتیمولوژی محتمل واژهٔ ارمغان

اَرمغان از کلمه پهلوی اِرمه-گان به معنی هدیۀ دوست صمیمی و میهمان گرفته شده است.
به لغت اوستایی و سنسکریت اَریَمیه-غان (ایرمه-غان) معنی بسیار قابل توجه هدیۀ بسیار دوستانه به رسم میهمانی را می دهد.
معنی و ریشه ترکی ارمغان (یرمغان) را درم و پول و یا از ریشه آر (بخشش) آورده اند و تا به حال نظر غالب با ترکی بودن واژۀ ارمغان بوده است.

چهارشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۹۷

سلسله توراتی بین ابرام تا موسی مربوط به هیکسوسها (حاکمان خارجی) به نظر می رسد

نامهای هیکسوسی یاکوبمو و یوزارسیف را با یعقوب و یوسف مقابله کرده اند. بر این اساس نامهای ابرام و عمرام (عمران) را می توان به معنی پدر امت آرام (مردم سرزمین بلند و عالی) معنی نمود. چون نام آرام به عنوان نام سرزمین سامیان غربی از عهد باستانی دیرین نزد بابلیها و مصریها به کار رفته است. بر این پایه ابرام و عمرام به منزلۀ نام نیای اساطیری قومی سامیان غربی/هیکسوسها (آرامیان و کنعانیان و غیره) بوده اند. نام و عنوان آخرین فرمانروایی هیسکسوسی یعنی آپِپی (کشتی) و خمودی (دارای قانون درخشان) در تورات با نام موسی (موثه، ایزد جوان مرگ و میر صاحب عصای سامیان غربی) جایگزین شده است که او و ملت او توسط کاموسه (روح ایزد موثه) و بعد توسط اهموسه (برادر موثه) از مصر سفلی به کنعان باز پس رانده شده اند. از کادموس (درخشان) قانونگذار خط و مهاجر کنعانی یونانیان می تواند همان خمودی/موسی منظور شده باشد.

شنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۹۷

مطابقت اردریکای باستانی با تپه گاران

باستانشناسان محل شهر اردریکای باستانی در حوالی 120 کیلومتری شهر شوش را با تپه باستانی گاران مطابقت داده اند. یک سند مطابقت لغوی هم بین این دو نام وجود دارد و آن اینکه این هر دو نام اردریکا و گاران به معنی محل مادۀ تر (نفت) هستند. منابع یونانی و رومی اردریکا و رادنیاکا (محصول مادۀ زیر زمینی) را نامهای باستانی ایرانی، نفت آورده اند:
आर्द्रक adj. Ardraka wet, गरण n. garaNa wetting

جمعه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۷

معنی نامهای هخامنشی داتیس و دو پسر وی هرمامیثرس و تیثائوس (چیثائوس)

این نام‌ها به ترتیب به معنی دادگر و دوستدار آتشین ایزد مهر یا هدیه ایزد مهر و دوستدار دانش به نظر می رسند:
(اجاق آتش) हर्म्य n. harmya fiery pit
بنابراین احتمال دارد واژۀ حَرَم عربی در زیارتگاهها جایگزین هَرم هندوایرانی (اجاق آتش) شده است. در برخی روستاهای آذربایجان هنوز زیارتگاهها را اجاق گویند.

سه‌شنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۹۷

معنی محتمل بادمجان

در ویکی پدیای فارسی نام بادمجان را بر گرفته از پاتنجان/پاتمگان گرفته امّا آن را لفظی ترکی دانسته اند. ولی آن در ترکیب هندی وَتین-گان معنی قابل توجه کشیدگی انحنا دار (دارای شکل کدویی) را می دهد. معنی نام دیگر بادمجان یعنی کهپَرَک را نیز در زبان‌های قدیم هندو ایرانی می توان آنچه گرد و منحنی وار است، در نظر گرفت:
वटिन् adj. vaTin circular, गण m. gaNa band
कः adj. kaH Who, परि adverb pari round

ریشه هندواروپایی واژۀ معرب معنی

کلمۀ معنی (قصد شده) که در قرآن نیامده است، معرب از زبانهای هندواروپایی به نظر می رسد. مِن/مِن-یشنِ پهلوی به معانی اندیشه و قصد و نیت آمده است:
mean (v.1)
"intend, have in mind;" Middle English mēnen, from Old English mænan "intend (to do something), plan; indicate (a certain object) or convey (a certain sense) when using a word," from Proto-West Germanic *menjojanan (source also of Old Frisian mena "to signify," Old Saxon menian "to intend, signify, make known," Dutch menen, German meinen "think, suppose, be of the opinion"), from PIE *meino- "opinion, intent" (source also of Old Church Slavonic meniti "to think, have an opinion," Old Irish mian "wish, desire," Welsh mwyn "enjoyment"), perhaps from root *men- (1) "to think." (online etymological dictionary)

شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۹۷

مطابقت نامهای یونان

گفته میشود نام گرِک (پیر) از نام لاتینی یونان گرفته شده است. احتمال دارد این نام در رابطه متقابل با نام ایونیه گرفته شده است که معنی سرزمین جوان و تازه تأسیس را می داده است. مطابق پوکورنی واژۀ یِئو (یَوَن اوستایی و سنسکریت) در زبانهای هندواروپایی به معنی جوان است. ایونیه کلنیی بود که اقوام دریایی هلنی در سواحل جنوب غربی آسیای صغیر ایجاد کرده بودند:
i̯eu- IE young
γέρος: old
نام دیگر یونان یعنی هلن در زبان‌های ژرمن معنی سرزمین مخفی پایینی را می دهد. احتمال دارد نام دیگر تروا (تروی، دژ پناهگاهی) یعنی ایلیون به معنی شهر ویران شده توسط یونانیها باشد: مرکب از واژهً هندواروپایی اِل- (ویران کردن) و یون (یونانیها).

What does Greece and Eionia mean?

Vad betyder Grekland och Eionia?
Betydelsen av namnen Grekland och Eionia är inte så svårt: De som var i två sidor av egeiska havet hade varit motsatas till varandra: Eionia (det nya landet), Grekland (det gamla landet) och de härstammar från:
i̯eu- (IE) young
γέρος: old
Det andra namnet på Grekland, Helen, på germansk språk betyder det hemliga nedre landet.
What does Greece and Eionia mean?
The meaning of the names Greece and Eionia is not that difficult: those who were on two sides of the Aegean sea had been opposed to each other: Eionia (the new country), Greece (the old country) and they originate from:
i̯eu- (IE) young
γέρος: old
The other name to Greece, Helen, in the Germanic languages means the secret nether land.

چهارشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۹۷

معنی واژهٔ مغ

استاد پورداود در یادداشت‌های گاثاها از قول گلدنر، بارتولومه و ریخلت واژهٔ مغ (مَگَ) صورتی را از واژهٔ اوستایی مَز (کثرت و بزرگی) آورده و آنرا به معنی جمعیت و فرقه و انجمن گرفته است. این معنی از آنجا قابل توجه می‌گردد که نامهای لولوبی و مادو اکدی و ساگارتی سنسکریت و گوران که نامهای دیگر این مردم بوده اند به همین معانی هستند. نامهای گوران، ساگارتی، لولوبی و ماد در منطقه کرمانشاهان به هم می رسند. megha در سنسکریت به معنی توده و انبوه است. پس در مجموع صورت اوستایی مغ یعنی مغو را می‌شود منسوب به مغ (انجمن) یعنی انجمنی معنی نمود.

دوشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۹۷

ترادف نام فرهاد و بیژن

منابع عهد اسلامی نام یکی از پادشاهان اشکانی را بیژن آورده اند که می توان آن را به معنی بسیار کشنده و ضربه زننده (بهرام) گرفت که این یادآور نام فرهاد در معنی بسیار کشنده و خرد کننده است. دلیل این امر هم که نام فرهاد در فهرست پادشاهان اشکانی منابع عهد اسلامی قرار ندارد، همین است. در این فهرست ها نام بهافرید که 19 سال حکومت کرده است، مطابق اُرُد (دارای قامت خوب) است.

شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۹۷

معنی محتمل نرسی

در ویکیپدیای انگلیسی معنی نام پادشاه ساسانی نرسی دعا و ستایش مردان حدس زده شده است ولی معنی سنسکریتی-پهلوی سرور مردان برای آن منطقی تر از آن به نظر می رسد:
The name of Narseh stems from the Old Iranian theophoric name of *naryasa(n)ha-, meaning "men’s praise"
नरेश m. naresha lord of men
عناوین نیسرگیاوان (سرور رهبری کنندۀ مردم) و رشن چین (برگزیدۀ راستین) که در بندهش برای نام نرسی اساطیری (برادر جم و تهمورث) به کار رفته، گواه این معنی هستند. نام نرسی پیشدادی با امشاسپند نریوسنگ مطابقت ندارد.
احتمالا منظور از نرسی پیشدادی، همان هوشنگ (فراهم کننده منازل خوب) است.

جمعه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۷

معنی محتمل عنوان چوبینِ بهرام چوبین

احتمال دارد عنوان چوبینِ بهرام چوبین نه به خاطر لاغری وی و یا انتسابش به دژ چوبین ملایر بلکه به خاطر جنگاوری وی به او داده شده بوده است. چه کلمۀ جُوی-ن اوستایی و چوپَ-ین سنسکریت به معانی کشنده دشمن و جنگاور که مطابق عنوان بهرام (کشنده دشمن) می باشند، گواه آن هستند :
छुप m. chupa combat
‌بهرام چوبین، سپهبد شمال (شهربان آذربایجان و ماد) پسر وهرام گشسب از دودمان مهران، از مردم ری و سردارِ هرمز چهارم (حک :۵۷۹ـ۵۹۰میلادی) بود که بر وی شورید و در زمان خسرو پرویز با توطئه او و خُرّاد برزین به دست قلون کشته شد.