پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۵

مسخ شد آزادگی و جهل شد بنیانِ کار

کاشکی اصل جمهوری مان
انسان و انسانیت می شد
اصلهامان:
عدالت و انصاف
درک واقعیت و کشف حقیقت
آزادی و رهایی
عشق و محبت
حرمت و حیثت.
کاش پدر روحانی داشتیم ماورای شیعی
مارتین لوتر زمانه مان بود
آن چه هم در پاریس نشان بود
همین بود
ولی
مدینه فاضله آرزویی مان
آتشفشان جهل و جنایت شد.

پنجشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۵

مطابقت سرزمین مزنی دَئِوَ و هاماوران با آشّور

نام مزنی به صورت مَئِذن در اوستا به معنی خوشی و شادی مطابق هاماوران روایات ملی (برگرفته از اَمه-وَرَ= شادی و خوشی نیرومند) بوده و آن هم مطابق نام سرزمین و خدای ملی آشور (به معنی شاد و خندان) است که در روایات ملی به صورت ضحّاک (خندان) به یادگار مانده است. اطلاق نام مزنی دئو به مردم مازندران (کاسپیانه) از آن جا بر خاسته است که خشثریتی (سومین فرمانروای ماد، کیکاوس روایات ملی) از پیش اسرحدون از ناحیه کارکاشی (کاشان) به شهر آمل گریخت؛ ولی توانست سپاهیان آشوری به رهبری رئیس رئیسان آشوری شانابوشو را که در آغاز حکومت آشوربانیپال به شهر آمل آمده بودند، شکست دهد و ماد را مستقل سازد. اما در عهد خشثریتی (کیکاوس) دژهای کیشه سو (همدان) و خارخار(دیوان دره) که زیر فرمانروایی بیریسخاردی مادی (مهار کننده با شکوه) قرار داشتند، از آشوریان شکست خورده و تحت تسلط آشوریان باقی ماندند.

جمعه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۵

معنی نام اوستایی پیشیننگهه (دشت پیشانسی)

پیشیننگهه را به لغت اوستایی و سانسکریت می توان به معنی محل خاک آرد شده و ریگزاری و خاک سرخ گرفت. دشت پیشانسی محل خواب بوشاسب گرشاسب به شمار رفته است. پیشیننگهه به صورت پیشانگی در سانسکریت به محل سرخ رنگ یادآور ناحیه ریگستان سرخ رنگ افغانستان است. ولی احتمال زیاد دارد که از سرزمین پیشیننگهه (سرزمین پودر و غبارآلود) در اصل منظور خوزستان بوده است. چون در کتب پهلوی محل خشتاویهای دلیر (پهلوانان مقاوم) به رهبری فرتاخشت خومبیگان/پوروذاخشتی (پُر دشتان، ویژگی اوستایی ورنه= ایلام) جایی کنار رود کاریزها (کارون) که در سمت مکان دشمنان تورانی دانو ایشان بوده، آمده و جای دیگر دشت پیشانسی (پیشیننگهه) ذکر شده است که این ما را به مطابقت دشت پیشیننگهه با خوزستان رهنمون میگردد. به علاوه مطابق کتسیاس، آترادات پیشوای مردان (نام تاریخی گرشاسب/رستم هفتخوان اساطیری در مازندران) همچنین نام یکی از سرداران کوروش بوده است که در سمت فارس و خوزستان در نبرد با مادها (در واقع اتحادیه مادها و سکاها) جان خود را از دست داد. لابد از این روی است که در اوستا اسم شخصی به نام ثریته در خانواده گرشاسب و پوروذاخشتی مشترک شده و دشت پیشانی محل خواب بوشاسپ گرشاسب به شمار رفته است که آن خواب توسط تیر یک تورانی بر وی عارض شده است. گزنفون نام این آترادات سردار کوروش را به صورت آبرادات (مخلوق برتر) آورده و وی را فرمانروای شهر شوش دانسته است. در اوستا پوروذاخشتی (پر دشتان) یا همان فرتاخشت خومبیگان از خانواده سایوژدری سایوژدری (مجهز به سلاح نیرومند) به شمار رفته است که نام و نشانش به صورت سَیَزدری در اوستا به معنی نگهبان درخت و جنگل، یادآور خومبابای اساطیر ایلامی نگهبان جنگل سدر است. در شمار دشمنان اوستایی ایشان از تورانیان دانو (سکاهای شجاع و نترس)، دورَ اِکَئتَ (بی پروا)، کَرَ (بُرنده)، وَرَ (خشنود) نام برده شده اند که معنی نامهایشان یادآور کردوخیهای فلاخن انداز (نیاکان کُردان) و اوکسی ها (خشنودان، اسلاف بختیاری ها) هستند.

پنجشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۵

چنار و تاک زرین خوابگاه هخامنشیان سمبل وارونا (اهورامزدا) و همسرش وارونی (الهه تاک و شراب، همای) بوده اند

از آنجا که تاک عظیم (به سانسکریت پرِثو) ریشه محتمل نام پارس است (معنی محتمل دیگر پارس، پلنگ است) و تاک (سمبل الهه وارونی) و نیز سمبل کاسیتوی کاسیان (مرافی های پارسی، اسلاف لُران) بوده است لذا چنار و تاک زرین خوابگاه هخامنشیان نشانه ایزد و الهه قومی ایشان یعنی اهورامزدا و هئومه مؤنث (همای اساطیری) بوده است: ساموئل. ک. ادی کتابی در باره‌ی آیین شهریاری در شرق فراهم آورده است که «ادی» در این کتاب، مسائل بسیار جالب توجهی را در باره‌ی سنت‌های شهریاری در شرق مطرح می‌کند و از آن جمله، در باره‌ی ارتباط شهریاران دوران مادی و هخامنشی با درخت و به‌ خصوص درخت چنار مطالب بدیعی می‌آورد:
"پادشاهان پارس پیوسته درخت چنار را گرامی می‌داشتند. در دربار ایران چنار زرینی همراه تاکی زرین بود که آن‌ها را اغلب در اتاق خواب شاه می‌نهادند و چنار را به گوهرهای بسیار آراسته بودند و پارسیان آن را ستایش می‌کردند.
هنگامی که داریوش بزرگ در آسیای صغیر بود، به او درخت چنار و تاکی زرین هدیه دادند و هنگامی که خشایارشا به جنگ یونان می‌رفت در راه چناری عظیم دید و فرمود تا آن را به زیورهای زرین بیارایند و آن را به نگه‌بانی به سپاهیان گزیده خود سپرد.
ظاهرا به دست آوردن درخت زرینی که در خواب‌گاه شاه بود معنای به دست آوردن سلطنت می‌داد."
جالب است که چنار در یونان سمبل دانایی بوده و در جزیره کرت به زئوس (ایزد دانایی) اختصاص داشته است. احتمال دارد نام زئوس سوای معنی خدای روشنایی در اساس به معنی سوفوس (دانا) نیز گرفته میشده است.

سه‌شنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۵

معنی نام شهر موصل

از شهر بوذ-اردشیر (شهر ثروتمند معطر) در سمت موصل خود همان موصل محتملاً متأثر از نام نینوا (بنا به فرهنگ اسامی توراتی شهر رفاه و ثروت و خوشی) منظور بوده است. به هر حال این شهر را بعدا با موصل (مِپسیلا، به اکدی شهر پاک خدا) یکی میدانسته اند ولی یاقوت نام نواردشیر (شهر پاک و ثروتمند نو، نینوای نو) را برای موصل ذکر کرده است.
مسلم به نظر می رسد از شهر دَوان (پاک) پایتخت آشورستان در کتاب پهلوی زند وهومن یسن همین شهر موصل منظور است:
مطابق بند پنج از درِ ششمِ کتاب زند وهومن یسن: "دروج شیذاسپان کرسیاک (کلیسایی) ارومیایی یک صد گونه، یک هزار گونه و ده هزار گونه باشند. درفش سرخ دارند و پیشرفت ایشان بسیار، به این دیه های ایران که من اورمزد بیافریدم بتازند تا کنار اروند رود (دجله) تا دوان پایتخت آشورستان، این دوان با داوری سخت پایتخت آشورستان است که مردم آشور بدانجا باشند و در آنجا نشیمن گزیده اند، کسانی آن را پناهگاه دیوان گویند."

دوشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۹۵

نامهای اوستایی بابل و آشور و ایلام

در اوستا نام سرزمین و شهر بابل به صورت بَوری و نام آشور و پایتخت آن نینوا به صورت محل دیوان مَزنی (مئذنه= محل خوشی و ثروت= نینوا) و نام ایلام (سرزمین خدا) به صورت وَرِنه (سرزمین برگزیده) ذکر شده اند:
در روایات ملی ایران نام بابل (بَوری) در رابطه اژی دهاک ماروَش (مردوک دارنده سمبل مار موش هوشو) و فریدون (کوروش) و نام دیوان مازنی/دیوان دژ بهمن (خانه نیک= نینوا) در رابطه با لشکرکشی آشوریان به رهبری رئیس رئیسان شانابوشو به شهر آمول مازندران محل پناه گرفتن خشتریتی (کیکاوس) و ویرانی نینوا (دژ بهمن) توسط کیاخسار(کیخسرو) و نام ورنه در رابطه با فریدون (کوروش) یاد شده و زادگاه وی به شمار رفته است.
اطلاق نام مازندران به مازندران (محل خوشی) یادگار همان لشکرکشی آشوریان (دیوان مازنی) به شهر آمل مازندران در آغاز حکومت آشوربانیپال و شکست ایشان و استقلال ماد است که در حماسه ملی ایران به صورت هفتخوان مازندران رستم درشاهنامه و قهرمانی گرشاسب در اوستا در کنار دریای فراخکرت متجلی شده است.

پنجشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۹۵

رقم بالای افلاطون (شش هزار سال پیش از ورود خشایارشا به یونان) برای زمان زرتشت از کجا پیدا شده است؟

عده ای گفته اند یک صفر زیادی آورده شده است و بنونیست گوید که این عمر انسان در روی نزد ایرانیان باستان (در واقع نزد نویسندگان تورات) بوده است. ولی با توجه به این ظاهر نام زرتشت در هیئت زرتو- شُشتهه در زبانهای قدیم ایرانی معنی کهن-ششم می داده است و قابل تفسیر به مرد شش هزار سال پیش بوده است، این از معنی شکل ظاهری زرتشت برخاسته است. در واقع مطابق ترجمه و تفسیرهای پهلوی نام زرتشت/زرتوشترا در معنی دانای سرودهای دینی کهن لقبی بر موبدان باستانی بوده است که بعداً این عنوان به زرتشت سپیتمان اختصاص یافته است. خود نام زرتشت به ظاهر در هیئت زرتو-اَشت معنی پیامرسان کهن یا رساننده پیامهای کهن را می داده است.

سه‌شنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۵

محل کلیدی اساطیری شیچیکان، شَسپیگان

در کتاب پهلوی دینکرد محلی در سمت آتشکدۀ آذرگشنسب قدیمی در سمت بین کوه سهند و دریاچه ارومیه که به دو صورت شیچیکان (محل قضاوت و داوری) و شَسپیگان (محل منسوب به فرمانروا) خوانده شده است، با روستای چیکان (زادگاه نگارنده) مطابقت دارد که در سال 1348 دو مُهر با حروف اوستایی و پهلوی از زیر بنای مسجد آن پیدا شد. در پنج کیلومتری شمال شرق آن در سمت دامنه کوه سهند خرابه های معبد گایین گبه (محل زمزمه سرودهای دینی) موجود بود که نقش ماه و ستاره بر ساروج و آجرهای سبز لعاب قالب زده بودند که مسلم می نماید همان آتشکده قدیمی آذرگشنسب در دامنه کوه سهند بوده باشد که آتش آن در عهد خسرو انوشیروان یا خسرو پرویز به شهر شیز (تخت سلیمان) منتقل شده بود. این محل را در آواخر سال 1356 به وزارت فرهنگ و هنر وقت گزارش کرده و جواب پر مهر و تشویق کننده رئیس آن اداره دریافت کردم. ادامه گزارش را دکتر بهمن سرکاراتی هم تا حدودی در جریان آن بود، استاد بهروز ثروتیان می خواست از نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز منتشر نماید که به انقلاب بر خورد نمود.
کلید اساطیر بودن این مکان از آن جاست چنانکه استاد پورداود در جلد دوم یشتها و جلد دوم یسنا (نقل به مضمون) می آورد: "کیخسرو هنگام غلبه بر افراسیاب در آتشکده آذرگشنسب قدیمی در بین کوه سهند و دریاچه ارومیه بود." از اینجا معلوم میشود که کیخسرو همان کیاخسار است که مادیا کشورگشای اسکیتی (تورانی) را در آذربایجان غافلگیرانه به قتل رساند و این ما را به مطابقت پادشاهان ماد و کیانی رهنمون میگردد.

یکشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۵

مطابقت نامهای سنگهواک و ارنواچ اوستا با آموخه و آمیتیس

نامهای سنگهواک (آموخته کلام موزون) و ارنواچ (داری کلام موزون شکوهمند) در دربار آژیدهاک با دو دختر آستیاگ یعنی آموخا (آموخته، همسر بخت النصر) و آمیتیس (بسیار دانا، همسر سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ و فرمانروای ولایات جنوب قفقاز) مطابقت دارند. این نامها در شاهنامه به صورت شهرناز (در واقع شعر نواز) و ارنواز ذکر شده اند. آمیتیس (ارنواز) بعد به دربار کوروش (فریدون) برده شد و دو پسر او و سپیتمه یعنی مگابرن ویشتاسپ (تیگران) و سپیتاک زریادر به پسرخواندگی/برادرخواندگی کوروش در آمدند و محل حکومت ایشان به ترتیب از ارمنستان و آذربایجان به گرگان و سرزمین دربیکان سمت بلخ منتقل شد.

شنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۹۵

ریشه هندوایرانی واژۀ غذا

واژۀ غذا در قرآن نیامده و در زبانهای سامی قدیمی ریشه ای برای غذا نیست لذا واژۀ غذای عربی معرب از فارسی است چون با توجه به واژه های ختنی و سانسکریتی زیر، واژۀ غذا ایرانی بوده و با گیاه فارسی و گئیثیۀ اوستایی (روی زمین زیست کننده) پیوند دارد:
غذا khaca
گوشت घस ghasa m. meat
غذا घास ghAsa m. food
علفزار یا چمنزار چراگاهی घास ghAsa m. meadow or pasture grass.
گهاس در زبان اردو به معنی علف و گیاه است.