پنجشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۷

خسرو شهر زور شاهنامه فردوسی اشاره به کیاخسار (کیخسرو) است

فردوسی از زبان روشنک همسر اسکندر در ردیف رقیبان نامی معاصر و اسبق بر اسکندر از خسرو نامور شهر زور یاد کرده است:
"همان خسرو و اشک و فریان و فور. همان نامور خسرو شهرزور"
مطابق شاهنامه کیخسرو در منطقه پر برف ناپدید می‌شود. متقابلاً دخمه کیاخسار (هوخشتره) در منطقه شهرزور قرار دارد که در عهد باستان زاموآ یعنی سرزمین زمستانی نام داشته است. یعنی جایی در شاهنامه که از خسرو (کیخسرو) تحت نام خسرو شهرزور یاد شده است، منظور خسرو دخمه قیزقاپان شهرزور (کیاخسار) است: فردوسی بر اساس وجود دخمه کیاخسار خبر داشته که شهر زور خسرو معروفی داشته است که آن را در ردیف ناموران اسبق بر اسکندر آورده است. در تاریخ لشکرکشی اسکندر در شمار دشمنان واقعی اسکندر در سمت شهر زور پادشاهی کشته نشده است. ولی آن منطقه در عهد باستان با نام پادشاه اساطیری اش خسرو (کیاخسار) معروف بوده است. شاهنامه تاریخ صرف نیست، خسروی که نقشش در شهر زور معروف بوده است همان طور که دیاکونوف و دیگران گفته اند کیاخسار بوده است که نقشش در دخمه اش در دره شهر زور مشهور بوده است و شاعر با آوردن نام وی نشان میدهد در عهد وی نام خسرو شهر زور زنده و معروف به خسرو نامور شهر زور بوده است و در هیچ جای دیگری توضیحی در باره خسرو معروف شهر زور که معاصر اسکندر عنوان شده باشد، نیامده است.
نامهای باستانی آخسار (اخسر آسی یعنی نیرومند، مستتر در نام کیاخسار) و آخسری (بسیار نیرومند، نام پادشاه ماننایی) و خسرو (مستتر در نام کیخسرو) را در زبانهای ایرانی می توان از ریشۀ خشثره (نیرومند، شهریار، مستتر در نام هوخشتره= کیاخسار) گرفت.
در اوستا در رابطه با غلبه کیخسرو بر ائوروَ ساره (ساراک پادشاه آشور) از سپید رزوره (منطقه جنگل سفید) یاد شده است که همان شهر زور (حلبچه، به زبان اکدی و کُردی یعنی جایگاه جنگلی سفید و درخشان) است. خود نام شهر زور هم به صورت شَیه-رَزوره به اوستایی به معنی منطقۀ جنگلی شایان است. در اوستا کیخسرو در جنگل آریائیان (منظور حلوان، از ریشۀ اکدی هَلبو= جنگل) و مخاصمش ائوروَ-سارَ (ساراک) در جنگل سفید (حَلَبچه، از کلمۀ آرامی حَلَب= سفید، شهر زور) مقابل هم نیاز به ایزد هوا (وایو، انلیل) می آورند که در جنگ مقابل یکدیگر پیروز گردند.

دوشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۹۷

مأخذ نام سمندر

احتمال دارد سالاماندر (سمندر) در زبانهای اروپایی بر گرفته شالومندیرَ در سنسکریت به معنی دارای بدن غورباغه مانند باشد چون حدس می زنند که این کلمه منشأ شرقی دارد:
शालु m. zAlu frog, मन्दिर n. mandira body

چهارشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۷

Spain (Cassiteridia, Northwest of Iberia, Ourense province) means the land of metal (tin)

According to wikipedia:
Jesús Luis Cunchillos argues that the root of the term span is the Phoenician word spy, meaning "to forge metals". Therefore, i-spn-ya would mean "the land where metals are forged".
According to Strabo:
The Cassiterides (“Tin Islands”, from Greek κασσίτερος, kassíteros “tin”), are an ancient geographical name of islands that were regarded as situated somewhere near the west coasts of Europe.

سه‌شنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۷

معنی کلمۀ عامیانۀ سلمانی

واژۀ عامیانۀ سلمانی می تواند به معنی "اصلاح کننده [موی] سر" باشد:
शिर m. n. zira (sara, sala) head
मान n. mAna measure
मन n. mana opinion
मन n. mana thought
सरोम adj. saroma haired
یا
(شخص منسوب به موهای سر) sar-mo-an-i

یکشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۹۷

نامهای هفت حکیم آسمانی بابلی (آپوکالّوها)

نام و نشان حکیم آخری اوتوابزو (آنکه به بهشت صعود کرد) یاد آور ارداویراف (کسی که باغ گلها-بهشت رفت) است:
A collation of the names and 'titles' of theses seven sages in order can be given as :
Uanna, "who finished the plans for heaven and earth",
Uannedugga "who was endowed with comprehensive intelligence",
Enmedugga "who was allotted a good fate",
Enmegalamma "who was born in a house",
Enmebulugga "who grew up on pasture land",
An-Enlilda "the conjurer of the city of Eridu",
Utuabzu "who ascended to heaven".
.आर्तव n. Artava flower, रफति verb raphati {raph} go

چهارشنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۹۷

مأخذ یونانی اسطورۀ لوط تورات

چنانکه گفته میشود، اسطوره توراتی لوط (درخت مرمکی) و همسرش که از شهر و دیار مورد غضب خداوند خویش می گریزند و همسر لوط با بر گشتن و نگاه کردن به ویران شدن شهر به ستون نمکی تبدیل میشود، از اسطورۀ یونانی فیلمون (بوسه) و همسرش بائوکیس (فروتن، مهربان) اخذ شده اند که طبق اسطوره به خاطر پذیرایی ایشان از خدایان مبدلِ زئوس و هرمس تنها بازماندگان شهر و دیارشان میشوند و شهر و دیار آنها با همشهریان ایشان به سبب عدم پذیرایی از این خدایان مورد غضب قرار گرفته و با سیلاب نابود میشوند و فیلمون و بائوکیس به خاطر اینکه مرگ یکدیگر را نبینند از این خدایان درخواست می کنند که به درخت بلوط و زیرفون تبدیل گردند.
فیلمون و بائوکیس که از بالای کوه شاهد ویرانی شهرشان به جز خانه خودشان که بعداَ تبدیل به معبد شد، بودند؛ اهل شهر تیانه (سوزان) در سرزمین لوویانی زبان فریقیه به شمار رفته اند. مطابق اساطیر توراتی "باران آتش و سنگ به شهرهای قوم لوط، سدوم (سوزآور) و گموره (شهر مردم عاصی) می‌بارد". در سمت همسایگی غربی ایشان مردم پر هرج و مرج جنسی لودیه (سرزمین زیبا)، نیا-خدایی قبیله ای به نام لود (لوط) داشته اند.

دوشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۷

مطابقت نستورِ نِلوس و غول مخاصمش اِریوثالیون با داود و گُلیاث (جالوت)

در ویکیپدیای انگلیسی به درستی "منشأ داستان نبرد داود (عزیز) و گُلیاث (دروازه، جالوت) را اسطورۀ ایلیادی نبرد نستور (آنکه از سفرها پیروزمند باز می گردد) فرزند نلوس (عزیز) پادشاه پیلوس (دروازه) با غول اِریوثالیون (همواره نیرومند و نترس) گرفته اند": نستور و پدرش نِلوس با داود و غول اِریوثالیون (همواره نیرومند و نترس) و پیلوس (دروازه) با گُلیاث (دروازه) و فلسطین جایگزین شده اند. از نظر ظاهر نام داود به جای ایزد رعد اداد و پادشاه آشوری اداد نیراری (ایزد اداد یاور من است) می باشد.

یکشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۹۷

مطابقت شولمان آشوری و سلیمان تورات با ایزد شولپائه (شولمائه) سومری

نام ایزد شولمان آشوری که در نام پادشاهان شُلمانسار نام به ایزد سولمان سرور من است، دیده میشود و نام سلیمان تورات متعلق به شولپائه (شولمائه) سومری به نظر می رسد که نامش تقریباً به معنی "جوانی با ظاهر درخشان" است. نام او به خوبی در لوح های فارا دیده میشود. بنا به سنت نیپور، او همسر نین خورساگ (الهه سرزمین سنگی و بیابانی) و برادر زن انلیل (ایزد هوا) بود و مانند نین خورساگ در ارتباط با جانوران وحشی دشت بود (یادآور موضوع سخن گفتن جانوران با سلیمان)، اما جنبه های جنگجویانه (یاد آور کشورگشایی سلیمان) و همچنین جنبه های دیو آسایی در شخصیت آسمانی پیچیدۀ او می توان یافت (یادآور آسمان پیمایی و قالیچه سلیمان). از لحاظ اشتقاق اسامی در دورۀ نو سومری بودن وی به خوبی معلوم میشود. از دورۀ بابلی کهن به بعد، او را با سیاره مشتری یکسان می شناختند و همسرش معادل مادر-الهۀ اکدی یعنی بعلت ایلی (بانوی سرور الهۀ من است) بود. نامهای الهه ها نین خورساگ (بانوی سرزمین سنگی و بیابانی) و بعلت ایلی (بانوی سرور الهۀ من است) یادآور ملکه سبا (الهۀ حیوانات گردنده و وحشی) و بلقیس (الهۀ حیوانات) در اسطورۀ سلیمان هستند. نام همسر سلیمان در تورات، نامَه (زیبا، دلپذیر) آمده است که با ایشتار-آستارته که عنوان دیگر بعلت ایلی بوده، مترادف است.
داود و سلیمان به عنوان پادشاهان اسرائیل نه در منابع بین النهرینی و در منابع مصری یاد نشده اند تنها تورات است که مدعی وجود ایشان است. ولی پادشاهانی که در مقام پدر و پسر نام مشابه اداد نیراری و سلمانسار (ایزد شولمان سرور من است) را داشته اند نه در شمار پادشاهان اسرائیل بلکه در شمار پادشاهان آشور هستند. مورخین به وجود چنین پادشاهانی در اسرائیل اعتقاد ندارند و دینداران به دنبال پیدا کردن کتیبه ای هستند که وجود آنها را ثابت کنند. نام داود (عزیز و گرامی و مقدس) نامی بر معبد اورشلیم (بیت المقدس) بوده است که حاخامها از آن و نام اورشلیم نام داود و سلیمان را استخراج کرده و با تطبیق آنها با دو پادشاه مذکور آشور برای این داود و سلیمان اسطوره ای جایگاهی در تاریخ اسرائیل یافته اند که علم تاریخ آن را تأیید نمی کند.

شنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۹۷

مطابقت عاد و ثمود قرآن با ژرمنها و تراکیائیها

نامهای اقوام عاد و ثمود را که از بومیان باستانی معدوم عربستان تصور شده اند، می توان اسامی دو قوم در اروپای کهن در نظر گرفت. چون نظر به معنی دور قوم عاد که در خود سورۀ هود قرآن بدان اشاره شده و معنی فتراکِ قوم ثمود (سموت) که پیامرانشان هود و صالح معرفی شده اند اینان قابل قیاس با ژرمنهای پرستنده اودن (خشمگین= هوتر/هودر) تراکیان (مردم سرزمین تسمه) پرستندۀ سالموکسیس (فرمانروای سرزمین چرم و تسمه) هستند. نام دیگر سالموکسیس به شکل گبلیزیس (ایزد جهان زیرین) ذکر شده که به ظاهر یاد آور جمل صالح است و صورت دیگر نامهای اودن (خشمناک) یعنی اود و هودر(هود) است. مطابق روایات قوم عاد دارای قامتهایی بلند و اندامی قوی و پرقدرت بودند و به همین دلیل جنگ آورانی زبده محسوب می‌شدند. به نظر می رسد نام عاد (دور دست) به سبب وجود ژرمنهای هیپربوریه (ماوراء شمال، نروژ) به ژرمنها داده شده است.
نام تراکیه در زبانهای لاتینی به معنی تسمه و طناب و چرم است و این بی شک نشانگر کیفیت خوب تاریخی طناب و تسمه های کهن این دیار بوده است. هرودوت در هنگام لشکرکشی داریوش به سرزمین سکائیان اروپایی از راه تراکیه از بند چرمی اساطیری صحبت میدارد که داریوش به عامل خود در کنار تنگه بسفور دستور داده بود که هر روزی که از سفر داریوش به سرزمین سکائیان اروپایی (اسکیتان) بگذرد گرهی بدان زند. نام سکایی تراکیه که در منابع کهن یونانی ذکر شده یعنی فراکیه در زبان خویشاوندان ایرانی سکاها به صورت فتراک باقی مانده است به معنی تسمه و طناب است. سالموکسیس به قول هرودوت مدتها با پنهان از چشم برای خلسه و کسب نیروی خرد به زیر زمینی به خلوت میرود و بعد از کسب نیروی خارق العاده دانایی برای رهبری و ارشاد گتها و دیگر مردمان تراکیه به میان مردمان خود باز میگردد. این موضوع را به نحوی دیگر در باب اودن شاهد هستیم که آن نیرو خرد را در چشمه میمر (محل کسب دانایی با زمزمه در حالت خلسه) کسب می نماید.

مطابقت اسطورۀ سیاوش و سودابه با هیپولیت و فدره

در اساطیر یونانی داستان هیپولیت (دارای اسب کُشنده) پسر تزه (بر زمین زننده) در رابطه با افترای تجاوز نامادریش فدره (درخشان) به وضوح یادآور داستان سیاوش (دارنده اسب سیاه مرگ) پسر کیکاوس (ملقب به نیرومند) است که به افترای تجاوز به نامادریش سودابه (الهه آتش) به آزمایش مرگبار گذر از میان آتش وادار میشود. سیاوش (فرود سیاوش) پسر کیکاوس مطابق فرائورت پسر خشثریتی است که در حوالی شهر گنجه (کنگ دژ سیاوش) در سرزمین اران (سرزمین الهۀ آتش) توسط مادیای اسکیتی (افراسیاب تورانی، گنوروس) به قتل رسیده است.
فدره از تبار آمازون (گرجی) به شمار آمده است و سودابه هم با الهه آتش شهر برزه اران (هروم) که آمازون نشین (گرجی نشین) بوده مطابقت دارد. غول دریایی ترسناک که اسبهای هیپولیت را به وحشت افکند و موجب مرگ او میشود یادآور فرنگرسین (بسیار به ترس اندازنده، افراسیاب) قاتل سیاوش است. رد پای هیئت دیگر نام افراسیاب یعنی فرَاسپَ (دارندۀ اسبان فراوان) هم که لقب مادیای اسکیتی و نیای وی ایشپاکای (صاحب اسبان) بوده در معنی و اسطورۀ هیپولیت (کشته شده توسط اسبان) دیده میشود.
هرودوت در مورد فرائورت (فرود سیاوش اساطیری که در مرز توران کشته میشود) می گوید که وی بعد از متحد کردن ماد و پارس و گسترش ماد به توسط آشوریان به قتل رسید؛ ولی چون آشوریان چنین واقعه مهمی را گزارش نکرده اند و اصلاً نامی از فرائورت نبرده اند، چنانکه دیاکونوف معتقد است قتل او به دست متحد اسکیتی آشوربانیپال یعنی مادیای اسکیتی صورت گرفته است یعنی همانجا که هرودوت می گوید اسکیتان به رهبری مادیای اسکیتی بعد از گذر از دربند قفقاز در حوالی گنجه (کنگ دژ سیاوش) مادها را شکست داده و سیادت را از ایشان گرفتند و بر آسیای مقدم مسلط شدند. لابد همین جا بوده است که مادیای اسکیتی (افراسیاب) فرائورت (فرود سیاوش) را در آنجا در مرز توران (سرزمین سکائیان شمال قفقاز) به قتل رسانده بود. جالب است که کنگ دژ افراسیاب نام تخت سلیمان (دژ کولومیان) نه در سمت اران، در جنوب آذربایجان بوده است همانجا که فراسپَ (ایشپاکای اسکیت) در سال 705 قبل از میلاد سارگون دوم آشوری (زئینیگو روایات ملی) را به قتل رسانده بود.

دوشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۷

نقش ایزد آتش، آذر و سمبلهای نیلوفر آبی و قوچ وی

گل رُسته بر روی زمین و در وسط شیران نشانگر نیلوفر آبی است که سمبل آگنی (آذر) بوده است ایزدی که سمبل دیگرش قوچ بوده است. همان ایزدی که با نشانی ایزد شاخدار و بالدار در بالای تصویر پادشاه هخامنشی دیده میشود.

یکشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۷

مطابقت ایزد هومبان عیلامی با هومبابای بابلی و ایزد هوم هندوایرانی

در ایزد کده عیلامی هومبان ایزد فرمانروای آسمان و ملقب به خدای بزرگ که در تصاویرش در رابطه با آب و گیاه است، به وضوح قابل قیاس با غول عیلامی دارای هفت کیتن (نیروی مقدس الهی) و نگهبان جنگل مقدس درختان سدر هومبابا در نزد بابلیها و ایزد بزرگ شراب و گیاه هوم دارای چشمان درخشان (خورشید و ماه) در باورهای هندوایرانیان است. هومبان در نزد ایرانیها می توانست به هوم درخشان و نزد سومریها به صورت هومبابا به معنی مسئول رستنیها گرفته شود: جزء "هومبا" در فرهنگ لغات سومری به معنی رستنی ها و "با" به معنی مسئولیت داشتن است.

شنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۷

مطابقت نامهای هذبانیه و مُکری با ستروخاتیان مادی

نام کُردان هذبانیه که در اشنویه و موصل سکنی داشته اند و نام کنونی مُکری در معنی بلند سخن گویندگان مطابق نام مادهای ستروخاتی (نیرومند سخن گویندگان) است:
हसति verb hasati {has, haza} expand
भाणयति verb caus. bhANayati {bhaN} cause to speak
मौखर्य n. maukharya garrulity
کلمۀ اوستایی هزَنگه (=هزَ، نیرومند) و بانگ (بانّای آذری) حاوی نام هذبانیه و واژه های مَه و خرَئو (خروش) متضمن نام مُکری هستند.