شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۸

معنی هندوایرانی واژهٔ عَجم (اَگَم)

واژهٔ هَگمه در نام هَگمتانه (محل تجمع دژهای تو در تو، همدان) را که در سنسکریت به صورت آگَمه آمده به معنی جمع و تجمع گرفته اند که این معنی نام مغ و ساگارتی و ماد (مادو اکدی) و گوران هم هست. بنابر این واژه عجم (عجمی) معرب واژهٔ هندوایرانی اَگمه (جمع، مردم انجمنی) است:
आगम m. Agama addition
خود کلمهٔ انجمن (هنجمن) از همین ریشهٔ هندوایرانی است. استاد پورداود در یادداشت‌های گاثاها از قول گلدنر، بارتولومه و ریخلت واژهٔ مغ (مَگَ) صورتی را از واژهٔ اوستایی مَز (کثرت و بزرگی) آورده و آنرا به معنی جمعیت و فرقه و انجمن گرفته است. این معنی از آنجا قابل توجه می‌گردد که نامهای لولوبی و مادو اکدی و ساگارتی سنسکریت و گوران که نامهای دیگر این مردم بوده اند به همین معانی هستند. نامهای گوران، ساگارتی، لولوبی و ماد در منطقه کرمانشاهان به هم می رسند. megha در سنسکریت به معنی توده و انبوه است. پس در مجموع صورت اوستایی مغ یعنی مغو را می‌شود منسوب به مغ (انجمن) یعنی انجمنی معنی نمود. نام ساگارتی هم به صورت سنگهه-رتی در سنسکریت به معنی دارندۀ سنت دینی انجمنی است.
عنوان پادشاه قوم مغان-مادها (اَگَمه-خشئته، جمشید) به سپیتمۀ مغ (یرواند، لهراسب) داماد و ولیعهد آستیاگ (اژدهاک) اطلاق شده که همزمان با وی در آذربایجان و ارمنستان و اران حکومت میکرده و پدر سپیتاک سپیتمان (زرتشت سپیتمان) بوده است. بعداً اَگَمه در این نام را با نام یمه (خدای جهان زیرین) مطابقت داده اند.

هیچ نظری موجود نیست: