پنجشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۶

معنی لفظی قورباغه

اخیراً ضمن بحثی با همولایتی مان یوسف فنی که علاقه وافری به فرهنگ و زبان ترکی آذری دارد این سؤال پیش آمد که منظور از جزء باغه در نامهای آذری حیوانات قورباغه و توسباغه (به لهجهً باکویی تیس باغه= باغه آرام، لاکپشت) و چیچان باغه (باغه چهارچنگ) چیست. در فرهنگنامه های ایرانی و ترکی معنایی برای آن پیدا نکردم ولی در زبان اوستایی بَغَ به معنی دارنده است که اتفاقاً برای هرسه نام مناسب می افتد و به ترتیب برای آنها معنی دارای غرندگی، دارای آرامی و دارای چهار چنگ را اراده می کند.
بَغ (بوق، وَگ) به معنی غورباغه خود به معنی غرش کننده و صدا کننده از ریشه پهلوی وانگ (بانگ) به نظر می رسد.
اگر غورباغه و چیچان باغه اوستایی گوآُرُ-باغه و چیچان باغه بگیریم در آن صورت آنها به ترتیب به معنی موجود زشت و بیزاری انگیز و موجود سزاوار کیفر خواهند بود.

هیچ نظری موجود نیست: