دوشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۸

نام و نشان ایزد روسی یاریلو در شناسایی بهتر معادل ایرانی وی ایزد مهر، یاری بزرگی است

سرانجام بعد از مدتها انتظار و جستجو کتابی در باب اساطیر روسها از پیوتر سیمونوف بدست آوردم که برای مقابله و تطبیق خدایان ایران و اسلاو بدان نیاز داشتم. بار اول که موضوع ایزد یاریلو(به لغت اسلاو یعنی ایزد داغ و گرم، به لغت سکایی یعنی ایزد یاری و یاوری) را دیدم صرفاً به جهت ایزد سر سبزی و حاصلخیزی و تاج گل سر وی و فالوس دار به شمار رفتنش به مقابله وی با ایزد حاصلخیزی ژرمنها یعنی فری کشیده شدم و از مقایسه وی با ایزد مهر غافل ماندم. حال که امانت کتاب را تمدید کرده و نظری دوباره بر آن انداختم؛ گنج ناگفته هایی مهم و جالب از آداب سنن ایزد مهر در باب وی مشاهده نمودم. در واقع نظر به معنی اسلاوی نام یاریلو یعنی ایزد داغ و گرم این همان خدای سکایی الاصل اسلاوها یعنی داژبوگ (ایزد داغ و سوزان=خورشید) است که این در اساطیر روسی در مقام پدر یاریلو قرار گرفته است. نام مادر وی لادا (بانوی عطرآگین) آمده است که با توجه به نام الهه زمین اسلاوها یعنی موکوش (الهه نمناکی زمین) همان الهه ایرانی سپنت آرمئیتی (در اساس سپنت ترووائیتی یعنی الهه مقدس آبزاران) است. مطلب بسیار جالب در مورد وی این است که جشن نوروز ایرانی مطابق با روز بازگشت وی از عرش آسمان به سوی زمین و جشن مهرگان مطابق با روز عودت وی به سوی عرش آسمان میگردد که این مطلب در سنن فرهنگ و اساطیر ایرانی در رابطه با ایزد مهر فراموش شده است. از جشن مهرگان همین قدر می دانستیم که این روز جشن شادمانی پایکوبی رعایا و فرمانروایان در کنار هم بوده است. گرچه نگارنده جشن نوروز ایرانی را در رابطه با مردوک ایزد ملی بابلی معادل ایزد مهر و جشن زگموگ بابلی می دید ولی دلیل و سندی بر ریشه ایرانی این جشن پیدا نمیکرد گرچه سنت جا افتاده و بومی نوروز اساس ایرانی سومری-آریایی آن را به وضوح نشان میداد. سند تاج گل یاریلو بیانگر آن است که حتی تاج گل سر عیسی مسیح اساطیری مسیحیان نیز مأخوذ از این ایزد خورشید اسلاوی وایرانی است. موضوع نیرو جسمانی و اسب سفید یاریلو و دستان حامل چاودار (به نشانی نان و غلات) و کاسه سر (جام می جنگجویان) نیز قابل توجه است. می دانیم که در سنن مهر پرستی رومیان نیز ایزد مهر حامل جام یا اناری در یک دست است و در تصویر مهری بالای تاق بستان نیز الهه ای ملکوتی بالداری پابرهنه ای کنده کاری شده است که در یک دستش یک جام پر یاقوت یا میوهً پرخوشه انار و در دست دیگرش رشته ای دیهیمی از مروارید یا دانه غلات است. سکاها ایزد مهر را به عنوان ایزد خورشید خویش غالباً اویتوسوروس می نامیده اند که می توان آن را خورشید نیرومند وجنگاور مراتع معنی نمود.
حتی بزرگترین خدای ایرانیان عهد ساسانی یعنی اهورا مزدا را به سادگی می توان تحت سه نام و نشان متفاوت ولی مرتبط سواروگ (ایزد آسمان روشن) و سوانتویت (به لغت اسلاوی یعنی سرور نورانی دانا) و بیلوبوگ (ایزد سفید و نورانی) در نزد ملل اسلاوی مشاهده نمود. این ایزدان یا ایزدی در صور سه گانه از جهات بسیاری با وارونا (خدای آسمانی دانای قوانین) در وداها و اهورامزدا (سرور دانا) در اوستا همسان هستند. از آن جایی که برای بیلوبوگ (ایزد سفید) خدای متضاد همزادی به نام چرنوبوگ (ایزد سیاه) وجود دارد و این یکی خود به وضوح معادل اهریمن و دیو اپوش (ایزد تاریک و سیاه) و سئودئو (سودابه، ایزد سیاه) است؛ لذا اشتراک نام و نشان این خدای سه گانه اسلاوی با اهورامزدا و وارونای ایرانیان تصادفی نبوده است و آنها دارای سرچشمه هندواروپایی مشترکی در ماقبل تاریخ و عهد تاریخی کهن بوده اند. در سنن اسلاوهای بالتیک و لهستان تندیس هشت متری سوانتویت (سرور نورانی دانا) در معبد وی در آرکونا واقع در جزیره روگن در شمال شرقی آلمان به صورت فرد واحدی با چهار سر چسبیده به هم ایجاد شده بوده است که آنها نه نماینده خیر و شر یا روشنایی و تاریکی بلکه صرفا نماینده چهار جهت اصلی زمین بوده اند که وی به عنوان خدای آسمان و زمین بر آن جهات نظارت داشته است. در مقابل خدای جهان زیرین همین اسلاوهای شمال غربی تریگلاو (خدای سه سر) نام داشته که در شهر ستتین در پومرامیا در شمال غرب لهستان معبدی داشته با تندیسی بزرگ و سه سر (به نشانی خدای جهان زیرین، زمین و آسمان) که در آنجا پرستش میشده است. اسب سیاه مخصوص وی که در مقابل اسب سفید مخصوص سوانتویت بوده معلوم میدارد که اساس نامگذاری اینان به چرنوبوگ (ایزد سیاه) و بیلوبوگ (ایزد سفید) به نشانی خدای جهان زیرین و خدای آسمانی بودن آنان، بدیشان اطلاق گردیده است. هندوایرانیان مقام خدای جهان زیرین را به جم (ایزد سیاه همزاد زیرین) اختصاص داده و جایگاه وی را در روی زمین و آسمان به اهریمن و اپوش و رودره (خدای خشمناک و مرگبار سرخ و سیاه)اختصاص داده بودند. بدر اساطیر اسلاو سواروگ- سوانتویت را پدر خدایان داژبوگ (ایزد خورشید/مهر) و سواروگیچ (ایزد آتش، آذر) به شمار آورده اند که از این سنت خبر فرزند اهورامزدا بودن آذر از طریق منابع یونان کهن و منابع ملی قدیم به ما رسیده است ولی منابع اوستایی و ودایی صراحتی در نسبت پدر و فرزندی اهورامزدا/وارونا با میثره (مهر) ندارند و نام ایشان در کنار هم به عنوان اهوراهای بزرگ آریائیها ذکر می نمایند.
ایزد مهر-یاریلو هندوایرانی و اسلاوی معادلهایی به نامهای شیموت (قاصد نیرومند خدایان) و مردوک (آَشّور، شاد و مسرور =ضحاک) نزد عیلامیها و بابلیها داشته است که بعداً منشأ فرشتگان مقرب سامی یعنی میکائیل (عامل و مظهر خدا) و جبرئیل (عامل نیرومند خدا) و عزرائیل (یاور خدا) شده اند.

در اینجا مطلب مربوط به معرفی ایزد یاریلو را به عینه از کتاب اساطیر اساسی روس تألیف پیوتر سیمونوف را به عینه از متن انگلیسی آن ترجمه می نمایم:
یاریلو:
لاریلو فرزند داژبوگ (خدای خورشید تابان) و لادا (الهه زمین) ایزد عشق آتشین و ایزد حاصلخیزی و سر سبزی و تجدید حیات زمین است. او خدایی نیرومند و زیبا و خدای دلیر حافظ دشتها و مراتع است. وی با پاهای برهنه سوار بر اسبی سفید است در حالی یک ردای سفید بر تن و تاجی حلقه ای از گلهای دشت بر سر دارد. در دست چپ او یک دسته چاودار و در دست راست وی جامی از کاسه سر انسان دیده میشود. در آغاز اعتدال بهاری در رابطه با مادرش الهه زمین به سوی زمین می شتابد. با ورود وی تابش خورشید افزایش می یابد و این امر باعث زاد و ولد و سر سبزی زمین و ذوب یخها و برفهای زمستانی میگردد. در مقابل در انتهای تابستان و اوایل پاییز به سوی عرش آسمان بر میگردد. یک آهنگ قدیم روسی در مورد وی میگوید: " هنگامی که او با گامهایش بر روی زمین قدم بر میدارد موجب وفور و برکت محصول چاودار بر روی زمین میشود و زمانی که او با چشمان و گوشهایش نظر بر روی زمین می اندازد موجب رشد و برکت گندمزاران میگردد."

هیچ نظری موجود نیست: