تجریش: واقع در قعر یا ته و پایین چشمه.
لواسان: یعنی مانند لوا و درفش؛ چون ناصر خسرو قبادیانی در سفر نامه خود گوید:" میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی و آن را لواسان گویند." اگر هر دو جزء لوا و سان به صورت لَوَ (=رَئُوَ) و شان را ایرانی بگیریم مفهوم محل با شکوه از آن مستفاد میگردد که با گفته مستوفی همخوانی دارد.
جاجرود: یعنی جا به جا رود یعنی رود دائمی.
لتیان: محل جالیز.
فشم: به نظر می رسد صورتي از وهشم باشد یعنی داراي خانه هاي زير زميني خوب.
تهران:به هیئت اوستایی تهرایی-یئونه یعنی دارای پناهگاههای زیرزمینی و غاری.
لویزان: به صورت لویشان در فرهنگنامه های فارسی به معنی محل غله کوفته و هنوز از کاه جدا نشده است. در ترکیب له آویزان به معنی محل تهیه شراب انگوری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر