برای سادگی موضوع متون ویکیپدیای فارسی را بند بند آورده و نقد و بررسی خود را در پای آنها اضافه می نمائیم:
"زرتشت (از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
ریشه و معنای نام
نوشتار اصلی: ریشه و معنای نام زرتشت
نام زرتشت مرکب است. از «زَرَت» که ممکن است معنی زرد و زرین یا پیر داشته باشد و «اشترا» که برخی آن را شتر و برخی معنی آن را آسترا به معنی ستاره در نظر گرفتهاند. دارندهٔ شتر زرد، دارندهٔ شتر پیر، دارندهٔ شتر با جرأت، درخشان و زرد مثل طلا، پسر ستاره،، ستارهٔ درخشان و روشنایی زرین معانی گوناگونی است که تا بهحال محققان برای نام زرتشت ذکر کردهاند.[۱]"
نقد و بررسی: نام زرتشت مرکب است از زر (زرین) و ائشت (خشت، کالبد) یعنی این نام در اصل به معنی دارنده تن و کالبد زرین است. چون القاب زریادر منقول از خارس میتیلنی و زئیری وئیری (زریر) در اوستا هم که متعلق به وی می باشند به ترتیب به معنی دارای تن زرین و دارای موی زرین هستند.
"زمان زندگانی زرتشت
نوشتار اصلی: زمان ظهور زرتشت
زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهشهای دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. دربارهٔ زمان زندگانی زرتشت آنقدر تحقیق و بحث و گفتوگو شدهاست که حتی اشاره به رئوس آن مطالب، کتاب بزرگی را فراهم میکند.[۲]
• اودوکسوس کنیدوسی که هم زمان با افلاطون بودهاست، زمان ظهور زرتشت را ۶۰۰۰ سال قبل از افلاطون میداند.[۳]
• جامعهٔ زرتشتیان ایران زادروز زرتشت را ۶ فروردین و در سال ۱۷۶۸ پیش از میلاد [۴] و تاریخ درگذشت او ۵ دی ۱۶۹۱ پیش از میلاد [۵] تعیین کردهاست.
• بیشتر پژوهشگران طرفدار تاریخ سنتی، از شباهت اسمی استفاده کرده، گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی را با کی گشتاسپ شاه کیانی یکی دانستهاند، در نتیجه، زمان زرتشت را سال ۵۰۰ پیش از میلاد در نظر گرفتهاند.[۶]
• امروزه بیشتر دانشمندان بر آنند که زردشت بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد میزیستهاست.[۷]"
نقد و بررسی: ابوریحان بیرونی که ظهور زرتشت را حدود 570 پیش از میلاد می داند؛ تاریخ تولد او را حدود سال 600 پیش از میلاد نشان میدهد بیش از هر کسی دیگر نظر درست داده است. چه سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ حدود یک دهه پیش از این تاریخ با آمی تیدا دختر آستیاگ ازدواج کرده بود. این ازدواج به سبب خدمتی بود که وی در ازای دستگیری مادیای اسکیتی (افراسیاب) در کنار دریاچهً اورمیه به عمل آورده بود. کتسیاس و خارس میتیلنی نامهای برادر بزرگتر زرتشت را مگابرن و ویشتاسپ و نامهای خود زرتشت را به صورت سپیتاک و زریادر آورده اند.
"خاستگاه زرتشت
نوشتار اصلی: خاستگاه زرتشت
خاستگاه زرتشت با آنکه در مورد محل تولد زرتشت تاکنون تحقیق گستردهای صورت گرفته ولی هنوز نتیجهٔ قطعی به دست نیامدهاست. [۸] از گاتها که تنها مآخذ اساسی راجع به زندگی زرتشت است، هیچگونه اطلاع روشنی، خواه در باب مولد و خواه دربارهٔ محل دعوت و منطقهٔ عمل او، به دست نمیآید.[۹] در چندین قسمت از یشتها در اوستا محل فعالیت دینی زرتشت ایرانویج ذکر شدهاست.[۱۰]
در منابع پهلوی و به دنبال آنها در کتابهای عربی و فارسی ایرانویج را با آذربایجان یکی شمردهاند. دانشمندان انتساب زردشت را به آذربایجان، به دلایل فراوان مردود میدانند که مهمترین آنها دلایل زبانی است. زبان اوستایی یعنی زبان کتاب اوستا زبانی است متعلق به شرق ایران و در این کتاب هیچ نشانی از واژههایی که اصل مادی یا فارسی باستان داشته باشد، دیده نمیشود. امروزه بیشتر دانشمندان ایرانشناس ایرانویج را خوارزم به شمار آورده و زادگاه زردشت را آنجا دانستهاند.[۱۱]"
نقد و بررسی: بنا به نص صریح اوستا و کتب پهلوی زرتشت در ایرانویج (شهرستان مراغه) در آذربایجان متولد شد. احتمال این نیزمی رود که وی در شوشی قراباغ متولد شده باشد چه آنجا همان دژ ورجمکرد اوستا و کتب پهلوی است و مقر دیگر سپیتمه جمشید بوده است. مراغه را رغهً زرتشتی، برزه، هروم و گزنا هم می نامیده اند. از اینجاست رود دائیتی اوستا رود زادگاهی زرتشت از سویی رود ارس و از سوی دیگر رود موردی چای شهرستان مراغه و شاخه مغانجیق آن(دارجه کتب پهلوی) نشان داده شده است.
"تبار و خانواده زرتشت
مادر او دوغدو دختر فراهیمرَوا و پدر وی پوروش اسپ نام داشتند.[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵] نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود.[۱۶] حاصل ازدواج پوروش اسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آنهاست.[۱۷]
زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم او ذکر نشدهاست، زن سوم او هووی نام داشته، هووی از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتر، وزیر کی گشتاسپ شاه کیانی بودهاست.
زن نخست او پسری به نام ایست واستر و سه دختر به نامهای فرینی و ثریتی و پوروچیستا داشت.[۱۸] زرتشت در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد میکند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسب مینامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نامهای اورْوْتَتْنَرَه و هْوَرْچیثْزَه به دنیا آمده،[۱۹] و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشتهاست.[۲۰]
نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیو ماه بود، که فروردین یشت[۲۱] از او نام میبرد. وی در روایات سنتی، پسرعموی زرتشت به شمار آمدهاست.[۲۲] [۲۳]"
نقد و بررسی: دوغدو ([شاه]دخت) همان آمی تیدا و فراهیم روا (ثروتمند) همان آستیاگ (اژدیاک، یعنی ثروتمند) است. پوروش اسپ (دانده جایگاه اسبان فراوان) از سویی همان اروپاست (صاحب آغلهای گسترده) برادر گائوماته زرتشت است و از سوی دیگر یاد آور پدر ایشان یعنی سپیتمه جمشید که ملقب به هئورمه یعنی دارنده رمه های خوب و اوروت اسپ یعنی دارنده اسبان تندرو بوده است. در شاهنامه اوروت اسپ به صورت لهراسب یاد شده است که جز لهر آن به معنی جایگاه شراب معنی لفظی سرزمین ماد است. گائوماته یعنی دانای سرودهای دینی لقب سپیتاک زرتشت بوده است. بنا به خبر گزنفون کورش (فرشوشتر=شهریار جدید) توسط سردارش آراسپ (ارجاسپ) سپیتمه (آبرادات)را مقتول ساخت. و بنا به خبر کتسیاس کورش بعد از آن آمی تیدا را به دربار برد و پسرانش مگابرن ویشتاسپ (اروپاست) و سپیتاک زرتشت را از والیگری ولایات جنوب قفقاز و ماد سفلی بر داشته و به حکومت گرگان و دربیکان بلخ بر گماشت. سپیتاک زرتشت یا همان گائوماته بردیه به مقام دامادی کورش و ازدواج با آتوسا نائل شد.
"زندگی زرتشت
گرچه در اوستای موجود جای جای اشارههای پراکندهای به نام و خانواده و برخی حوادث زندگی زرتشت میشود ولی زندگینامهٔ او به طور منظم و پیوسته عرضه نمیگردد. شواهد موجود نشان میدهد که شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک اوستا به نامهای سپند، چهرداد و وشتاسپ ساست آمده بودهاست. اصل متن اوستایی و ترجمهٔ پهلوی این بخشها در دست نیست اما خلاصهٔ مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد نقل شدهاست.[۲۴]
آگاهیهای تاریخی و واقعی دربارهٔ زندگی زرتشت بسیار اندک است. آنچه در اوستا و در منابع پهلوی و فارسی آمدهاست، بیشتر جنبهٔ اساطیری دارد، گرچه در این مطالب نیز حقایقی میتوان یافت. آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست زیرا در گاتها (یسن ۳۳، بند ۱) خود را زوتَر نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در گات ها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کویها و کرپنها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهمه (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن کی گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش کی گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبانیشت (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمدهاست که از میان آنان ارجاسب تورانی از همه نامورتر است. برحسب سنت زرتشت در سن ۷۷ سالگی کشته شد و قاتل او برادریش(تور براتریش) نام دارد. [۲۵]"
نقد و بررسی: سپیتاک زرتشت یا همان گائوماته بردیه از سوی برادر خوانده اش وه یزداته بردیه (پسر کوچک کورش) از مرکز بلخ بر امور هندوستان نظارت میکرد. وی در آنجا تحت نام گوتمه (گائو تمه= حافظ سرودهای دینی) معروف بود و در نزد هندوان محبوبیت بی نظیری یافت و چندین مکتب دینی به نام وی تأسیس شد که معروفترین شان آیین بودایی گری گوتمه بودا و آیین جاین گوتمه مهاویرا است. می دانیم که اسباب و مجسمه های بودا در بلخ و بامیان حفظ میشد. در هنگام لکشرکشی کمبوجیه وی به عنوان نائب السلطنه امور امپراطوری هخامنشی را به دست گرفت. چون شایعه مرگ کمبوجیه در مصر به وی رسید بعد از ملاقات با وه یزداته بردیه حکومت خود را بر امپراطوری هخامنشی رسمی اعلام نمود. در پی آمد آن در کودتای داریوش علیه اولاد و احفاد کورش به قتل رسید.همانطور که هرتسفلد در یافته است در شاهنامه واقعه قتل گائوماته در اسطوره اسفندیار (سپنداته)بازگویی شده است ولی قاتل (داریوش)و مقتول (گائوماته زرتشت) تحت عنوان اسفندیار یکی شده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر