یکشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۹۱

داستان شروین و خورین شکلی از اسطوره گشتاسپ و زریر است

می دانیم که مطابق اسطوره گشتاسپ و کتایون و زریر،گشتاسپ سر کسب تاج و تخت از پدرش لهراسب قهر کرده به سرزمین روم رفت و در آنجا ضمن قهرمانیهایی با کتایون دخت قیصر روم ازدواج کرد. سرانجام برادر کوچکش زریر به دنبال وی آمد و او و کتایون را به ایران آورد. در داستان شروین (شاهزاده)و خورین (صاحب خورنه=فر ایزدی) که پسر برمیون (برمایون)به شمار رفته و زمانشان عهد ساسانی تصور شده است به وضوح یادآور گشتاسپ و زریر شاهنامه می باشند: شروين، فرزند برميان (شايد: نريمان) از اهالي قزوين (دشتبي)، از سرداران ايراني بود كه در زمان يكي از شاهان ساساني (يزدگرد پدر يزدگرد اول به روايت حمزه اصفهاني و مجمل التواريخ، يا شاپور دوم ساساني به روايت حمدالله مستوفي، يا انوشيروان به روايت دينوري و سيرالملوك و نهايه الارب) مي زيست. پادشاه روم از او خواست كه كسي را به قيمومت فرزند صغيرش بگمارد. شروين بدين سمت مأمور گرديد و رهسپار روم شد و پس از بيست سال، به فرمان شاه ايران، مملكت روم را به شاهزاده رومي سپرد و به ايران بازگشت.(13) نويسندگان دوران اسلامي به داستان «شروين و خرين» (يا خورين) اشاره كرده اند. دينوري خرين را بنده (=ملوك) شروين خوانده و او را با صفات «سواركار جوانمرد و دلير» توصيف كرده است. در شعري عربي شروين و خرين با صفات «شير شجاع و دلاور و دلير» ذكر شده اند و در شعري ديگر، در شرح تصويري بر ديوار، شروين «دستار بر سر، نشسته» و خرين «تازان در حالي كه با تيري بچه حيوان زيبا و زبان بسته اي را نشانه گرفته» توصيف شده است.(14) در مجمل التواريخ آمده است: «اندر عهد يزدجرد بن هرمز، قصه شروين و خورين بوده است، و آن كه روم خوانند، نه روم بوده است و شنيده ام روم را حلوان خوانده اند و آن تا... كه خورين او را بكشت، راه (=فاصله) داشته است، آنجا كه اكنون طاق گرا خوانند و شروين را آن زن جادو دوست گرفت كه مريه خوانندش و او را مدتي ببست، چنان كه در قصه گويند و خداي داند كيفيت آن.» از اين روايات معلوم مي شود كه داستان شروين از زمره رمانهاي تاريخي بوده است. از سوي ديگر «ابونواس» داستان شروين را هم تراز «ويس و رامين» آورده است. از اين رو، مي توان تصور كرد كه اين داستان داراي حوادث عاشقانه نيز بود. اين تصور را روايت حمدالله مستوفي نيز تأييد مي كند كه مي نويسد: «نام شروين در اشعار پهلوي(15) بسيار است. كتابي است در عشق نامه او، شروينيان خوانند.» حمزه اصفهاني در شرح شروين كه در يكي از «فارسيات ابونواس» آمده، مي نويسد كه داستاني (=احدوثه) بوده كه آن را با آواز مي خوانده اند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

اگر نام شروین را به معنی منسوب به شیر درنده به شمار بیاوریم، در این صورت این نام معادل نامهای ویشتاسپ (سگ وحشی) و مگابرن (درنده نترس) خواهد بود که نامهای برادر زریادر (زریر، زرتشت) بوده اند.

Mofrad گفت...

عنوان شروین (شاهزاده) بیشتر برازنده زریادر/سپیتاک می نماید تا برادر وی مگابرن ویشتاسپ.