چهارشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۷

قدمت نام حاجی فیروز

مطابق مقالۀ نوروز آرتور کریستن سن، عنوان حاجی فیروز در کتاب المحاسن و الاضداد جاحظ یا بیهقی به صورت مبارک منصور (خجسته پیروز) نام آن مرد خوش سیمایی (در اساس خوش یمن و خجسته) بوده که در روز ششم نوروز (نوروز بزرگ) در مراسم نوروزی به پیش شاه آمده و به عنوان همراهی کنندۀ ایام نوروز برای شاه نیکبخت سعادت و آرامش آرزو می کرد. او می نشست، اندکی بعد مردی وارد میشد که طبقی سیمین در دست داشت و بر آن گندم و جو، نخود و جُلبان (نوعی گاودانه)، کنجد و برنج، از هر نوع هفت خوشه و هفت دانه، قند و دینار و درهمی نو قرار داشت..."
بر این پایه عنوان حاجی متعلق به مبارک (خجسته) بر گرفته از هاگای بیزانسی/هاگیوس یونانی (مقدس، مبارک) است که شروین وکیلی بدان توجه کرده است. نظر به معنی مقدّس آن احتمال زیاد دارد این کلمه بیزانسی با کلمۀ حجّ عربی (قصد مقصدی را کردن) تداخل داشته است.
دکتر فریده معتکف در نوشته اش که مأخذ آن ذکر نشده، مبارک منصور را با میر نوروزی سنجیده است ولی نام مبارک (هاگی) منصور (پیروز) به وضوح به حاجی فیروز می خورد تنها واریانت سیاهی حاجی فیروز می ماند که در گسترۀ فرهنگ ایرانی از منشأ دیگری وارد شده است، احتمالاً سمت بلخ. چون جشن و شادی ایزد آتش در سمت هند به ایزد سیاه رنگ آگنی منتسب بوده است. در آن سوی نام حاجی به صورت هاسی معنی شاد و خندان را می داده است که خصلت حاجی فیروز خندان است که ورد زبانش چرا نمی خندی است.
در سمت هند کلمۀ اوستایی رامَ (رامش= معادل ایدا در سنسکریت) به معانی سیاه و جذاب و زیبا و دلپذیر و شادی و خوشی بوده است که با جیشنو (پیروزی، جشن) و خجسته پیروز (مبارک منصور کتاب المحاسن و الاضداد) یا همان حاجی فیروز رامشگر و عید (ایدا) مرتبط می شده است. معانی واژۀ اوستایی رامَ در کلمات فارسی رامش (آرامش و ساز و نوا، سرود و شادی) به خوبی بر جای مانده است.

هیچ نظری موجود نیست: