پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۹۶

مقام زن در فرهنگ کهن ایرانی

مشارکت زن در امور اقتصادی در عصر هخامنشی و اشکانی و ساسانی:
در لوحه های گنجینه هخامنشی که به زبان فارسی باستان است (در تخت جمشید)، سخن از تعیین دستمزد کسانی که کار می کنند، به میان می آید: مزد یک پیشه ور مرد، یک کارگر زن و مزد یک کودک.
و این نشان دهنده آن است که زنان نیز مانند مردان در کارهای اجتماعی و اقتصادی شرکت دارند. باید اذعان کنیم که در سراسر تاریخ ایران پیش از اسلام، زن همواره به سایه تاریکِ تاریخ رانده شده است. در عهد هخامنشی و در عصر پارتیان اشکانی، گاه ما شاه دختی را می بینیم که لَختی سیمای مظلومانه خود را نشان می دهد تنها برای اینکه «وجه المصالحه» دو دشمن قرار بگیرد و به ازدواجی اجباری با دشمن تن در بدهد. در زمان پارتیان اشکانی مقام زن تنزل پیدا می کند و زنان در قسمت اندورنیِ خانه های نجبای پارتی زندگی می کنند که با قسمت بیرونی تفاوت داشت. به طور کلی، مقام زن در نزد پارتیان -به جز استثنای وجود ملکه موزا- پست تر از مقام زن در نزد پارس ها و مادها می باشد.
در سنت عهد عتیق ساسانی، گاهی اعمال نیکوی زن به حساب شوهر نوشته می شود. اما بعدها در عهد جدید ساسانی، زن دارای حقوق مسلّمی شد که تا حدودی قوانین عهد عتیق را منسوخ و تعدیل کرد. زن در عهد جدید ساسانی به موجب یک سند قانونی می تواند در اموال مرد شریک باشد.
پوشش در عهد ایران باستان (عهد مادها و هخامنشیان)
در فرهنگ واژه نامه فارسی میانه (پهلوی) ص94 (از انتشارات دانشگاه تهران) به واژه «چِوَتور» (چادر) برمی خوریم به معنی لباس و پوشش که از واژه های پهلوی است و نشان می دهد که چادر و چارقد از ابتدای دوره ساسانیان و حتی قبل از آن دوره کاربرد داشته است زیرا برای آن واژه ای به وجود آمده است و آن را به کار می برده اند ولی استعمال آن شرعی و اجباری و همگانی نبوده است. از سروده های فردوسی در شاهنامه این نتیجه به دست می آید که از ابتدای تاریخ یعنی از دوران پادشاهی جمشید و فریدون، زنان ایران گاهی صرفاً برای شناسایی نشدن «پوشیده روی» بوده اند چنان که در گرفتار شدن دو خواهر جمشید به دست ضحاک، می گوید: دو پاکیزه از خانه جَمِّشید / برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو خواهر بُدَند/ سرِ بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده رویان یکی شهرناز / دگر ماهرویی به نام اَرنواز
به ایوان ضحاک بردندشان / بدان اژدها فَش سپردندشان
مطابقت لمک تورات و دو دخترمعروفش با آستیاگ و همین دخترانش آموخا و آمیتیس: نامهای دختران لمک تورات (نیرومند، غنی، ثروتمند) یعنی عاده (انجمنی) و ظّله (دارای سخن طنین انداز) مطابق نام دختران ایشتویگو (ثروتمند) یعنی هامیتی (آمیتیس، سَمیتی) یا همان سنگهوَک اوستا (انجمنی) و آموخا (نیرومند سخن) یا همان اَرنوَک (دارای سخن پر هیجان) هستند که در عهد خود شهرۀ آفاق بوده اند. در تورات نیز نظیر روایات ملی دو دختر ایشان همسران ایشان معرفی شده اند. در مجمع التواریخ به وجود روایت دختران ضحاک (اژی دهاک، ایشتویگو) به شمار رفتن ایشان هم اشاره شده است:
समिति f. samiti assembly, अर्णव adj. arNava agitated.
.Adah: an assembly, Zillah: the tingling
سنت ملی ایران باستان، بر این اساس استوار بوده که زن ها و مردهای غیر محرم با یکدیگر اختلاط نداشته باشند. در تصویر یکی از قطعات فرش کشف شده در تپه پازیریک در دامنه کوه آلتائی 19 کیلومتری مرز مغولستان که در سال 1328 خورشیدی در کاوش های باستان شناسی به وسیله هیئت علمی روسی به دست آمده دو خاورشناس (آقایان بارنت و داتسون)، رؤسای هیئت بریتانیایی می نویسند: «نقش روی هر مربع صحنه ای است مشتمل بر تصویر دو ملکه که چادر بر سر دارند و مراسم مذهبی را انجام می دهند، این گونه صحنه ها بر روی نقوش مهرهای پارسی عهد هخامنشی دیده شده است.» به طوری که از اوستا و کتاب های دیگر دینی ایرانیان باستان و مندرجات آنها و نیز اندرزنامه های دینی و اخلاقی گوناگونی که وجود داشته، استنباط می شود هر چند که رعایت حجاب در هیچ یک از دوره های ایران پیش از اسلام تکلیف و دستور دینی نبوده است.
علاوه بر این سنت ملی، پایه زندگانی خانوادگی جامعه ایرانی، همیشه بر این استوار بوده که زن ها با مردها آمیزش نداشته باشند و طرز زندگی در خانه ها هم به صورت بیرونی و اندرونی بوده است و اگر می بینیم که در شاهنامه اغلب نام «پسِ پرده» برده می شود، بیشتر منظور همین بوده است:
پَسِ پرده تو یکی دختر است شنیدم که تخت مرا درخور است.
چنانکه بعضی از مورخان اشاره کرده اند سلطنت پوراندخت و آذرمیدخت در اواخر عهد ساسانی نشانی از جاه و مقام و منزلت زنان در ایران عهد ساسانی می توان شمرد.
تصاویری از زنان عهد ساسانی
داستان بزمی "شروین و خُرین" در عهد ساسانی معروف بوده است که نقش آن بر سینیی از عهد ساسانی باقی مانده است. شروین و خُرین که با زنی جادوگر به نام مریه (عاشق) مربوط بوده اند، خُرین کمانگر و شروین دستار بر سر است. یادداشتهایی که در این باب بر روی نت موجود است، از این قرار است: شروین، فرزند برمیان (شاید: نریمان) از اهالی قزوین (دشتبی)، از سرداران ایرانی بود كه در زمان یكی از شاهان ساسانی (یزدگرد پدر یزدگرد اول به روایت حمزه اصفهانی و مجمل التواریخ، یا شاپور دوم ساسانی به روایت حمدالله مستوفی، یا انوشیروان به روایت دینوری و سیرالملوك و نهایه الارب) می زیست. پادشاه روم از او خواست كه كسی را به قیمومت فرزند صغیرش بگمارد. شروین بدین سمت مأمور گردید و رهسپار روم شد و پس از بیست سال، به فرمان شاه ایران، مملكت روم را به شاهزاده رومی سپرد و به ایران بازگشت. نویسندگان دوران اسلامی به داستان «شروین و خرین» (یا خورین) اشاره كرده اند. دینوری خرین را بنده (=ملوك) شروین خوانده و او را با صفات «سواركار جوانمرد و دلیر» توصیف كرده است. در شعری عربی شروین و خرین با صفات «شیر شجاع و دلاور و دلیر» ذكر شده اند و در شعری دیگر، در شرح تصویری بر دیوار، شروین «دستار بر سر، نشسته» و خرین «تازان در حالی كه با تیری بچه حیوان زیبا و زبان بسته ای را نشانه گرفته» توصیف شده است. در مجمل التواریخ آمده است: «اندر عهد یزدجرد بن هرمز، قصه شروین و خورین بوده است، و آن كه روم خوانند، نه روم بوده است و شنیده ام روم را حلوان خوانده اند و آن تا... كه خورین او را بكشت، راه (=فاصله) داشته است، آنجا كه اكنون طاق گرا خوانند و شروین را آن زن جادو دوست گرفت كه مریه خوانندش و او را مدتی ببست، چنان كه در قصه گویند و خدای داند كیفیت آن.» از این روایات معلوم می شود كه داستان شروین از زمره رمانهای تاریخی بوده است. از سوی دیگر «ابونواس» داستان شروین را هم تراز «ویس و رامین» آورده است. از این رو، می توان تصور كرد كه این داستان دارای حوادث عاشقانه نیز بود. این تصور را روایت حمدالله مستوفی نیز تأیید می كند كه می نویسد: «نام شروین در اشعار پهلوی بسیار است. كتابی است در عشق نامه او، شروینیان خوانند.» حمزه اصفهانی در شرح شروین كه در یكی از «فارسیات ابونواس» آمده، می نویسد كه داستانی (=احدوثه) بوده كه آن را با آواز می خوانده اند. تصورم این است که خانم سوار بر عقاب همان مریه جادوگر، شروین دستبی (همان تبردار دستار بند) و خُرین همان کمانگر است. این سه ویژگی تصویر یکجا با توصیفات داستان بزمی معروف عهد ساسانی یعنی "شروین و خُرین" همخوانی دارند. معنی نامهای شِروین و خُرین: نظر به اینکه شیر در ختلان و شارو (از ریشۀ آشوری آن؟) در غرجستان به معنی شاه بوده اند لذا نام شروین (شیروین) به معنی شاهزاده بوده و نام خادم شروین، خُرین در داستان عاشقانۀ کهن شروین و خرین به صورت کوروانا در سنسکریت به معنی خدمتکار است. داستان شروین و خرین که به سمت دشتبی قزوین و روم منسوب بوده یاد آور داستان عاشقانه زریادر (حاکم ناحیه ری در بین دروازه کاسپی گرمسار و دروازه تنائیس میانه) و برادرش گشتاسپ حاکم سمت اورارتو و ارمنستان در سمت آسیای صغیر با اوداتیس (آتوسا دختر کوروش) است. دينوري خرين را بنده (=ملوك) شروين خوانده و او را با صفات «سواركار جوانمرد و دلير» توصيف كرده است:
कुर्वाण adj. kurvANa acting as a servant, कुर्वाण adj. kurvANa agent.
در این رابطه گفتنی است گوزک (گورجک، بانوی زیبا) دختر ایرج فریدون مطابق آتوسا (بسیار دلپذیر) فرزندان کوروش است. خارس میتیلنی رئیس تشریفات دربار اسکندر در ایران آتوسا را تحت نام اوداتیس (مخلوق بسیار زیبا) زیباترین زن آسیا شمرده است. نامهای اوستایی هوویه (بسیار زیبا) و هوتئوسا (دارای زیبایی دلپذیر) نیز متعلق به او می باشند. ایشتار (اِستر) یعنی بسیار دوست داشتنی و مَریه (عاشق) نیز القابی بر وی بوده اند. मर्य m. marya lover.
مَریه و شروین و خرین در نقش سینی عهد ساسانی
تصاویر زنانی از نقاشی های دیواری بازمانده از عهد ساسانی
نقش زنان عهد ساسانی بر ظروف نقره ای

هیچ نظری موجود نیست: