چهارشنبه، تیر ۰۶، ۱۴۰۳

کرُواتها (هرُواتها) بازماندگان آمازونها (سئوروماتها، ماساگتها، روکسولانها) هستند

آمازون به معنی تمام سلاح پوش نام و عنوان دیگری بر قوم مادرسالار تمام سلاح پوش سئورومات (ماساگت، روکسولان) بوده است:
ama (hama): all
zaena: weapon
نام کرُوات (سئورومات) به معنی تمام سلاح پوش (آمازون) و نیز به معنی همه کراوات پوش بوده است:
सर्वे sarve (sauru, haurva) all, complete, protector
वटयति{वट्} verb vaTayati[vaT, mat] tie
वट m. vaTa tie
نام روکسولان (رئوکسُ-آلان) نیز مترادف با کرُوات به معنی کراوات پوش است:
रक्षा f. rakSA care
रक्षा f. rakSA protection
आलान n. AlAna tie
از آئلیوس راسپاراگانوس رهبر روکسولانها و یازیگها (صربها) در اوایل قرن دوم میلادی دو کتیبه در کرواسی به یادگار مانده است.
نام ماساگت آنها به معنی دارای کلاهخود بلند (تیز خود) بوده است:
masa(ma): great, high
सगति{सग्} verb 1 sagati[sag] cover

The Croats (Hrovats) are the survivors of the Amazons (Sauromats, Massagetes, Roxulans)

Amazon, meaning all-armored, was another name and title for the all-armored matriarch Sauromat (Massaget, Roxolan):
ama (hama): all
zaena: weapon
The name of Croat (Sauromat) means all armed (Amazon) and also means all wearing ties:
सर्वे sarve (sauru, haurva) all, complete, protector
वटयति{वट्} verb vaTayati[vaT, mat] tie
वट m. vaTa tie
The name Roxolan (Reuxo-Alan) is also synonymous with Croat, which means tie wearer:
रक्षा f. rakSA care
रक्षा f. rakSA protection
आलान n. AlAna tie
Two inscriptions have been preserved in Croatia from Aelius Rasparaganus, the leader of Roxulans and Yazigs (Serbs) in the early 2nd century AD.
Their name Massaget means having a long hat (sharp helmet):
masa(ma): great, high
सगति{सग} verb 1 sagati[sag] cover

دوشنبه، تیر ۰۴، ۱۴۰۳

منشأ اصطلاح هفت خطّ

مأخذ هفت خطّ که به آدم‌های زرنگ و دانا گفته میشود، می تواند آن باشد که در اساس چنین افراد قادر به خواندن هفت خطّ و زبان مختلف بوده اند. در اصل هپت اوخته (قادر به هفت نوع بیان) به نظر می رسد.

ارتباط معنی نامهای سغد و دربیک (دری) و سکاییان برگ هئومه و تاجیک

सु- su- (“good”) ("pure")
घास m. ghAsa meadow or pasture grass
दर्भ m. darbha bunch of grass
द्रव m. drava essence
सु- su-[hu] (“good”) ("pure")
मेध m. medha (mey, ma) essence
तेजस् n. teja[s] essence

معنی محتمل نام برخی روستاهای قدیمی اهر

اذغان (محل چشمهٔ پُر آب)، آلپاویت (محل کوچک)، ازنان (محل سنگی)، ازناب (محل آبیاری)، انجرد (دژ مناسب)، اورنگ (تخت)، اینجار (دارای آب جاری)، بزینان (محل پرورش بُز)، بینق (دور افتاده)،پالدرن (محل نگهبانی)، پشتاب (پشت آب)، پیچیک (محل واقع در پیچ)، جابان (جای نگهبانی)، جالیق (محل جویباری)، جرزنگ (محل شکاف)، خونیگ (محل چشمه)، دلقناب (محل قنات)، دیزبین (دژ نگهبانی)، رزین (محل تاک)، رشتاباد (آبادی بافتنیها)، رواسجان (محل رستنیها)، سامبران (محل تیره رنگ)، شلوری (محل آبشار)، کردلقان (محل سنگی)، گرنگاه (محل کوهستانی)، گلیزه (محل سبو)، نوانسر (محل استراحتگاهی)، ورگهان (محل دژ)، وجنی (محل جداگانه)، وروجن (جای گسترده)، ویزناب (محل آبیاری)، هرسیان (محل نگهبانی).

در بارهٔ معانی بیوراسب لقب ضحّاک (اَژی دهاک)

عنوان اوستایی بیوراسب را غالباً به معنی دارندهٔ ده هزار اسب معنی کرده اند ولی هردو جزء آن معانی دیگری میدهند: از آنها معانی سگ درنده و ده هزار سگ نیز قابل مستفاد می باشند. معنی اولی یاد آور سمبل درنده-سگ مار موشهوشوی مردوک و دومی نشانگر یکی از اژی دهاکهای اوستا یعنی پادشاه معروف کاسی بابل آگوم کاک رمه (اژدهای دارندهٔ شمشیر خونین) است که مقّرهای حکومتی اش کوئیرینت (کرند) و بوری (بابل) بوده است و کوتیان (دارندگان سگان) از زیردستان وی بوده اند که به نظر می رسد نیاکان لک ها (ده هزارها) باشند. لذا از بیوراسب اوستا معانی دو سویهٔ دارندگان سگان درنده و دارندهٔ ده هزار سگ اراده میشده است. بی جهت نیست در تورات، گئوبروه فرمانروای کوتیان دارندهٔ شیرهای درنده یاد شده است.

جمعه، تیر ۰۱، ۱۴۰۳

A new research on Sweden's names

I have researched Sweden's name for 38 years and recently I have come up with a new idea that I have become sure of: I think the word ed (að, oath) is hidden in various Swedish names:
The starting point is:
væringr: "sworn oath".
I think that they have not only found the meaning of svear, they have also not noticed the endings in Sweden's old name which together have meant "those who swear to the gods".
My views like solving a system of equations:
The old names of the Swedes meant worshipers of the gods.
Ruotsi means asa worshippers, also, Svions, Värings, Svear och Swedes:
rote (n.)
c. 1300, "custom, habit," in phrase bi rote "by heart," a word of unknown origin.
ऋत adj. Rta (rita) true
ऋत n. Rta sacrifice
ऋत n. Rta vow
ऋत n. Rta oath
ऋत n. Rta promise
आशा f. AzA (AsA) space[god]
Asa gods means: gods by which one swears:
Oath: middle English oth, from Old English að "judicial swearing".
Svion: those who singer the religious chant of the gods.
swan "swan," from Proto-Germanic *swanaz "singer".
væringr: "sworn oath".
Swede (swe[r]-ede): "sworn oath".
(Those who swear oath to gods).
Svear: "sworn oath" (swear):
Sverige: land of those who take oath:
swear (v.)
Middle English sweren, from Old English swerian, swerigean, "take or utter an oath, make a solemn declaration with an appeal to divinity" (class VI strong verb; past tense swor, past participle sworen), from Proto-Germanic *swērjanan (source also of Old Saxon swerian, Old Frisian swera, Old Norse sverja, Danish sverge, Middle Dutch swaren, Old High German swerien, German schwören, Gothic swaren "to swear").
ge:
गय m. gaya house
geo-
word-forming element meaning "earth, the Earth," ultimately from Greek geo-, combining form of Attic and Ionic gē "the earth, land, a land or country" (see Gaia).
The names of the Edda books are also associated with oaths (ed) and religious songs:
Edda (n.) derived from Old Norse oðr "spirit, mind, passion, song, poetry" (cognate with Old Irish faith "poet," Welsh gwawd "poem," Old English woþ "sound, melody, song," Latin vates "seer, soothsayer.

چهارشنبه، خرداد ۳۰، ۱۴۰۳

معنی نام سوئدیها

آخرین نظری که در این باب بدان رسیده ام این است که آن مرکب از اجزاء سو (سوگند یادکردن) و اِد (شعائر دینی) است. در مجموع یعنی مردمی که متعهد و سوگند خورده به شعائر دینی (اِداها) هستند. چون معنی نام دیگر آنها یعنی وارنگها هم همین است.

اتیمولوژی سوگند

سوگند به معنی قربانی کردن جان عزیزان گفتن به نظر می رسد نه به معنی خوردن محلول گوگرد:
सूय n. sUya sacrifice
कान्त m. kAnta anyone beloved

مطابقت نامهای عید قربان (عید اضحی) و عید سکایی تیرگان

این نامها در سنسکریت و سکایی معنی عید قربانی کردن و سربریدن می دهند:
खुरति{खुर्} verb khurati[khur] cut
पाण m. pANa praise
तिघ्नोति{तिघ्} verb 5 tighnoti[tigh] kill
र adj. ra possessing
در اوستا گروهی به نام کرپنان کشندگان و آزار دهندگان گاوان معرفی شده اند.
خود واژهٔ عید معرب از زبانهای هندوایرانی به نظر می رسد: در فرهنگ سنسکریت به فارسی جلالی نائینی واژۀ ایدا iDA به معانی تفریح و تفرج و آسایش و سرزندگی آمده است. این واژه به وضوح می تواند اصل واژۀ معرّب عید باشد؛ چون واژۀ عید در قاموس لغات قرآن ذکر نشده است:
इडा f. iDA refreshment,
इडा f. iDA recreation,
इडा f. iDA comfort.
کلمۀ اوستایی ایژَ به معنی خوشبختی و آسایش و آرامش شکلی از این واژۀ سنسکریتی ایدا به نظر می رسد.

شنبه، خرداد ۲۶، ۱۴۰۳

معنی نام روستاهای ازغند و ازغد خراسان

به ظاهر نام قصبهٔ ازغند ترکیب اَاوز اوستایی (اَاوج، نیرومند) و غند (کند، شهر/روستا) به نظر می رسد.
ولی با توجه به واژۀ اَوِستائی اَاُذَ (آب بسیار) نام این روستا و روستای ازغد می توانند به معنی محل آب فراوان باشند.

معنی نام چند روستای قدیمی مرند

اَبَرغان (محل بزرگ)، ارلان (محل کناری)، ارسی (محل تهیهٔ کفش)، النجق (جای با شکوه)، انامُق (محل دامپروران)، بابره (بره پرور)، جواش (محل علوفه)، زرغان (محل آبزاری)، زنوز (محل چشمه ها)، قینر (محل چشمه)، گزافر (پُرعلف)، لیوار (میان قلعه)، مرکید (بسیار شایسته)، میاب (محل آب)، هاوستین (دارندهٔ استواری)، هجوان (هَئجه وان) به شکل هَئِچو وان به معنی محل پل و هرزند (محل آبیاری).

بنیادهای شیر و خورشید در ایران

درفش شهداد حاوی شکار گاو به وسیله شیر است که آن در تخت جمشید نیز نشان داده شده است. الههٔ بر نشسته بر تخت در اینجا می تواند اینانای سمت ارتته (کرمان) باشد که دارای سمبل شیر بوده است. عقاب سر میلهٔ این درفش مطابق عقاب سر میلهٔ درفش کاویانی هخامنشی است. به نظر می رسد اینانای این سمت با الهه میترا یکی گرفته شده است: در کتیبهٔ متی وزه شاه میتانی از ایلانی میثره اشی ئیل (زوج خدایان پاک میثره ها) یاد شده است. یعنی مقابل میترهٔ خدا، الههٔ همزادی به نام میترا وجود داشته است.

چهارشنبه، خرداد ۲۳، ۱۴۰۳

نام و نشان منصور حلاج و مانی بن فتق ملقب به منجی همخوانی دارند

مطابقت لقب منجی مانی با منصور:
منصور. [م َ] (ع ص) نصرت یافته. (مهذب الاسماء). نصرت و یاری داده شده. (آنندراج). یاری کرده شده و نصرت کرده شده. و حمایت شده و پناه داده شده از جانب خداوند عالم. (ناظم
الاطباء) مطابقت نام و نشان پدر:
حلّاج. [ح َل ْ لا] (ع ص) کسی که پنبه را از پنبه دانه جدا کند. (غیاث) (آنندراج). پنبه زن. (مهذب الاسماء). نداف.
فتق. [فَ] (ع مص) شکافتن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). ضد رتق. || شکافتن دوخت های لباس تا تکه های آن از هم جدا گردد.
چنانکه علی میرفطروس آورده، هُجويرى می گوید:
-«… من ۵۰ پاره تأليف حلّاج را بديدم اندر بغداد و نواحى آن و بعضى به خوزستان و فارس و خراسان…و من گروهی دیدم از مَلاحِده به بغداد و نواحی آن که دعوی تَوَلَّی' (دوستی) بدو داشتند و کلام وی را حجّت زندقۀ خود ساخته بودند و اسم حلّاجی بر خود نهاده بودند.»
یعنی منظور از حلاّجی (منسوب به حلاّج/فتق) خود مانی و پیروان وی در عهد اعراب بوده اند و زنادیق مانوی، مانویت را با نام حلّاجی گری بروز کرده بوده اند. چون داستان جریان اعدام آنها مشترک است و دلیل خاصی بر اعدام سخت منصور حلّاج ارائه نمیشود. در این عهد در جریان مشابهی بودای بلخ به صورت شاهزاده ابراهیم ادهم بلخی طرح و رنگ اسلامی گرفته است. مانی و زند:
علی بن حسین مسعودی که در سال ۳۴۶ خورشیدی درگذشت، در مروج الذهب، در سخن از شاپور یکم از پدید آمدن مانی یادکرده، می‌نویسد، اسم زندقه با مانی پدید آمد و از کلمه زند که تفسیر اوستاست درآمده است، پیروان مانی را زندی گفتند برای اینکه دلبخواه خود اوستا را تأویل کنند.
کلمهٔ زند به معنی تفسیر اوستاست. زنتی در خود اوستا به معنی شرح و تفسیر یا گزارش، بسیار بکار رفته و مشتق است از مصدر «زن» که به معنی دانستن و شناخت است. «زنتی» یا «آزنتی» در گزارش پهلوی اوستا، به زند گردانیده شده است. بسیاری از نویسندگان زنادقه را از پیروان مانی دانسته و خود مانی را زندیق خوانده‌اند. در تاریخ طبری و ترجمهٔ فارسی آن تاریخ بلعمی چنین آمده است «مانی زندیق در زمان شاپور یکم بود و بیرون آمد و زندقه آشکار کرد.» قرن‌ها پیش از این نویسندگان، مورخ ارمنی، ازنیک که از معاصرین ساسانیان است، از زندیک‌ها سخن می‌دارد. ازنیک کتاب خود را در میان سال‌های ۴۴۵ تا ۴۴۸ میلادی تألیف کرده و از عقاید دینی فرق زرتشتی زمان خود بحث می‌کند و از زندیک‌ها یعنی پیروان آیین مانی نام برده است، بنابراین کلمه پهلوی زندیک در روزگار خود در ساسانیان به مانویان اطلاق می‌شد. در قرون اولیه اسلام زندیق به مانوی و به همهٔ کسانی که دین‌ناباور و دهری یا مخالف اسلام بودند، اطلاق می‌گردید. روزبه دادویه معروف به ابن مقفع در سال ۱۴۰ هجری خورشیدی به گناه زندقه یعنی پیروی از آیین مانی، در بصره به فرمان ابوجعفر منصور دومین خلیفه عباسی در تنور سوزانیده‌شد.

معنی ابزار اوستایی جمشیدی سوورا و اشترا

سوورا به صورت سورنگه (تونل) در سنسکریت اشاره به نی یا شیپور دارد:
सुरङ्गा f. surangA tunnel
اشترا در اوستایی و اسیدهارا در سنسکریت به معنی خنجر و شمشیر هستند:
असिधारा f. asidhArA edge of a sword

معنی شام

شام هندوایرانی به معنی عصر است:
सायम् adverb sAyam in the evening
شام عربی به معانی چپ و سرخ است. شام به معنی سرخ به تقریب معنی نام باستانی فینیقیه (سرزمین ارغوانی)، خصوصاً خود سوریه (در معنی ایرانی - کُردی سرخ) به نظر می رسد.

شنبه، خرداد ۱۹، ۱۴۰۳

اتیمولوژی بیابان

وی-آپان پهلوی به همان معنی محل منسوب به بی آبی است:
مطابق لغت نامهٔ دهخدا: بیابان. (اِ مرکب) پهلوی «ویاپان»۞، سمنانی «بیه بون»۞، سنگسری «بیه بن» ۞، سرخه ای «بیه ون» ۞، شهمیرزادی «بیه بون»۞، بی آب و علف، لاسگردی «بیه بن»۞ گیلکی «بیابان» دشت و صحرا. صحرای بی آب و علف. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). به فتح اول هم آمده است و بعضی محققین نوشته اند به کسر اول اصح باشد زیرا که در اصل بی آبان بود یعنی بی آب شونده یعنی صحرای بی آب.

The old names of the Swedes meant worshipers of the gods

The old names of the Swedes meant worshipers of the gods
Ruotsi means asa worshippers, also, Svions, Värings, Svear och Swedes:
rote (n.)
c. 1300, "custom, habit," in phrase bi rote "by heart," a word of unknown origin.
ऋत adj. Rta (rita) true
ऋत n. Rta sacrifice
ऋत n. Rta vow
ऋत n. Rta oath
ऋत n. Rta promise
आशा f. AzA (AsA) space[god]
Svion (sve-van/un, sve-han): those who follow the customs of the gods.
væringr: "sworn oath"
Sevar: "sworn oath"
Swede (swe-ede): "sworn oath"

لوکهٔ باغ کناری همان وِلس خدای حیوانات اسلاوی است

Utgårda Loke är slavernas Veles
Utgård är Ukraina (sidlandet) som dess gud har varit Veles (han med vargskin) och binamnet Skrymer till Utgårda Loke har egentligen inte betytt den stor vuxne utan den skrämmande. Då har Utgårda Loke varit Utgårda lyke dvs, Ukrainas varg.
Enligt myten Utgårda Loke ger en lyckosam tävling mot guden Tor och hans följeslagare.
لوکهٔ باغ کناری همان وِلس خدای حیوانات اسلاوی است لوکهٔ باغ کناری که در اساطیر اسکاندیناوی مسابقهٔ موفقیت آمیزی مقابل تور و همراهانش میدهد وِلِس خدای گرگ سیمای اسلاوهای سمت اوکراین بوده است. چون باغ کناری معنی نام اوکراین است که مردم باستانی آن پرستندهٔ خدای گرگ سیمای وِلِس بوده اند. خود نام لوکه در اینجا به جای لیکوس یونانی به معنی گرگ است.

شنبه، خرداد ۱۲، ۱۴۰۳

مطابقت ناحیهٔ بیت باگای با فردغان فراهان

نظر به اینکه آتشکدهٔ ناحیهٔ فردغان فراهان، مزدجان (مز-دغان/فر-دغان، آتشکدهٔ بزرگ) برای مردم ماد بزرگ تقدس بسیار داشته است. این نشانگر آن است که آنجا از عهد دیرین ناحیه ای خدایگانی (بیت باگای) محسوب بوده است. قلعه هایی که به همراه آن نام برده شده اند یعنی کیندائو، کیشّلو و آنزاری مطابق قصبه های خنداب، کمیجان و خنجین واقع در جنوب غرب آن به نظر می رسند.

معنی نام زلف آباد

نظر به وجود خانه های زیر زمینی شهر ویران شدهٔ زلف آباد فراهان آن در اصل ترکیب «زیر پی آباد» بوده است در آن حروف «ر» و «پ» به «ل» و «ف» تبدیل شده اند.