سه‌شنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۶

منظور از کوه موعظه عیسی همان هارماجدون ایرانی الاصل است

نام و نشان کوه اساطیریی که موعظهً کوه انجیل عیسی مسیح بدان منسوب است

ظاهراً در انجیلها اثری از نام و محلی کوهی که موعظهً اساطیری منسوب بدان است به عمد یا به سهو اسمی برده نشده است. ولی کنکاش در متون اساطیری کتابهای عهد عتیق و عهد جدید معلوم می نماید که از آن همانا کوه اساطیری مجدون(هارمجدون به معانی کوه موعظه یا کوه میوهً گرانبها) منظور است که اسطورهً آن خود از اساطیر کهن ایرانیان عهد زرتشتی سرچشمه گرفته است: نام این کوه در اوستا هئوکئریه (خوب کنش) است که اکنون سبلان(لانهً سود) نامیده میشود. در رابطه با منشاً معنی کوه میوهً مقدس و گرانبهای مجدون گفتنی است در ترانه های فولکوریک کهن آذری صحبت از انار مقدس کوه سبلان است(که در طبیعت آنجا وجود خارجی ندارد)؛ کوهی که بنا بر اعتقادات کهن ایرانی محل محشر و بازگشت ارواح مردگان به شمار می آمده است چه ضمن یک حدیث نبوی در کتاب معجم البلدان یاقوت حموی آمده است: "روح بعد از خروج از تن مرده به اندازهً دانهً برفی در جبل سبلان و ماسبلان که در سمت آذربایجان است فرود می آید". به عبارت دیگر اینجا همان گرودمان (گروذمان، به یک معنی اوستایی آن یعنی کوه جایگاه بیداری بازپسین) می باشد . نام این کوه بیشتر به معنی خانهً زمزمه روحانی گرفته شده است. جالب است که این نام اوستایی همچنین معنی کوه میوهً بهشتی را نیز افاده می نموده است. بنابراین با مفهوم دو لایهً کوه مقدس اوستا به منشاً ایرانی باور هارمجدون(کوه موعظهً روحانی یا کوه میوهً مقدس و گرانبها) نزد یهود میرسیم. بسیار جالب است که نام این کوه در کتاب عوبدیای نبی تورات کوه عیسائو (یعنی کوه عمل پایانی و آخرت) قید گردیده است که بدین شکل حاوی خود نام عیسی نیز می باشد، عیسی مسیحی که بنا به باور یهود و مسیحیان نظیر معادل ایرانیش میثره (مهر)در روز آخرت به سمت کوه هارمجدون(چینوت پل اوستا) یعنی محل تلاقی نیروهای مخاصم در روز حسابرسی خواهد شتافت. مسلم به نظر میرسد از آنجاییکه این کوه تحت همین نام عیسائو در کتاب عوبدیای تورات با نکوهش ثروت و ضلالت همراه شده است، لذا نویسندگان انجیلها به عمد از نام آن (از آن جمله در موعظهً کوه) یاد نکرده اند. جالب است کلمه عیسائو(عیشائو) در لغت آریائیان هندوایرانی به معنی سلطان است و این اکنون در نزد اهل محل به عنوان صفت بلندترین قله سبلان به کار می رود. کوه سبلان و کوه پهلوئیش باغرو (کوه پهلویی) در اوستا همچنین با نامهای اوشیدرنه (مجلل و با شکوه) و اوشیدم (دم کوه با شکوه) نام برده شده است. این زوج نام اوستایی در اشعار فولکلوریک آذری به صورت کوه مقدس اوشودوم اوشودوم، به عنوان محل سیبهای بهشتی حفظ شده است. مطابق کتب پهلوی و روایات مسلمین اینجا محل همپرسگی معروف زرتشت با اهورا مزدا بوده است. در حالی که نام کوه مقدس توراتی صیون (کوه زمزمه و موعظه روحانی= گروذمان) همین کتاب عوبدیا نیز در واقع از معنی لفظی ایرانی دیگر همین کوه مقدس و ملکوتی اوستا یعنی گروذمان (سبلان آسمانی) بیرون تراویده است. نام سرزمین ادوم در این رابطه باید در اصل از ریشه عدم و به معنی معدومین باشد که در این کتاب نیز بدان اشاره گردیده است چه کشتار بزرگ مغان در عهد ترور سپیتاک زرتشت (گئوماته بردیه، داماد و پسرخواندهً زرتشت) توسط داریوش که به ماگوفونی معروف است در عهد باستان شهرهً عام و خاص بوده است. از همینجاست که در قرآن قوم مغان کشتار شده و رهبر ملکوتی آن در قرآن با نامهای ثمود(=باعده، معدوم) و صالح دارندهً شتر مقدس یاد گردیده اند.در کتاب عوبدیا از گئوماته زرتشت تنومند (شاهزاده گوتمه بودای بلخیان و شمال غربی هند) تحت نام تیمان(با کمال، عظیم یا تمام شده و مقتول) به طور نکوهیده نام برده شده است. به قول کتسیاس سپیتاک زرتشت (گئوماته بردیه) سالهای مدیدی در عهد پدر خوانده و پدر زنش کورش در همین سمت بلخ و هندوستان به عنوان شاهزاده حکومت نموده است. محل ساتراپی وی در عهد پدربزرگ مادریش آستیاگ (اژیدهاک مادی)– یعنی زمانی پدرش سپیتمه جمشید به عنوان ولیعهد آستیاگ در قفقاز فرمان میراند- سمت آذربایجان ، اران و ارمنستان بوده است
برای آشنایی با مندرجات کتاب عوبدیا در باب کوه عیسائو بیگانگان متن آن را با شرح و تفسیرش از سایت مرکز پژوهشهای مسیحی به عینه نقل می نمائیم:

کتاب عوبدیا (ترجمه تفسیری)

كتاب عوبديا كوچكترين كتاب عهد عتيق است. درباره نويسنده آن ، عوبديا اطلاعات بسيار جزئي در دست است .
بيست و يك آيه اين كتاب از قوم ادوم سخن مي گويد. اين قوم از عيسو، برادر يعقوب بوجود آمدند. سرزمين آنها در جنوب درياي مرده قرار داشت . بين قوم اسرائيل و قوم ادوم بيشتر اوقات درگيري بوده است . ادومي ها در جنگ با بني اسرائيل ، گاهي از فلسطيني ها ياري مي جستند.
كتاب عوبديا مي گويد كه ادومي ها را خدا نابود خواهد كرد، زيرا آنها با كمك ساير قوم ها در صدد نابودي قوم خدا برآمده اند. اما ادومي ها گمان مي كنند دست خدا به آنها نمي رسد و او چنين كاري نمي تواند انجام دهد. پاسخ خداوند به قوم ادوم چنين است : «اگر همچون عقاب به اوج آسمانها بروي و آشيانه خود را بين ستارگان برپا داري ، تو را از آنجا به زمين مي آورم .» عوبديا به ادومي ها گوشزد مي كند كه تمام دنيا به خداوند تعلق دارد، و روزي خداوند بر آن حكومت خواهد راند.
کتاب عوبدیا (ترجمه قدیمی)

1 رؤياي عُوبَدْيا.
خداوند يهوه درباره اَدُوم چنين ميگويد: از جانب خداوند خبري شنيديم كه رسولي نزد امتها فرستاده شده، (ميگويد): برخيزيد و با او در جنگ مقاومت نماييم. 2 هان من تو را كوچكترين امّتها گردانيدم و تو بسيار خوار هستي. 3 اي كه در شكافهاي صخره ساكن هستي و مسكن تو بلند ميباشد و در دل خود ميگويي كيست كه مرا به زمين فرود بياورد، تكبّرِ دلت، تو را فريب داده است، 4 خداوند ميگويد: اگرچه خويشتن را مثل عقاب بلند سازي و آشيانه خود را در ميان ستارگان بگذاري، من تو را از آنجا فرود خواهم آورد. 5 اگر دزدان يا غارتكنندگانِ شب نزد تو آيند، (چگونه هلاك شدي)؟ آيا بقدر كفايت غارت نميكنند؟ و اگر انگورچينان نزد تو آيند آيا بعضي خوشهها را نميگذارند؟ 6 چيزهاي عيسو چگونه تفتيش شده و چيزهاي مخفي او چگونه تفحّص گرديده است؟ 7 همه آناني كه با تو همعهد بودند، تو را به سرحدّ فرستادند و صلحانديشان تو، تو را فريب داده، بر تو غالب آمدند و خورندگان نان تو دامي زير تو گستردند. در ايشان فطانتي نيست.
8 خداوند ميگويد: آيا در آن روز حكيمان اَدُوم را و فطانت را از كوه عيسو نابود نخواهم گردانيد؟ 9 و جبّاران تو اي تيمان هراسان خواهند شد تا هر كس از كوه عيسو به قتل منقطع شود.
10 به سبب ظلمي كه بر برادرت يعقوب نمودي، خجالت تو را خواهد پوشانيد و تا به ابد منقطع خواهي شد.
11 در روزي كه به مقابل وي ايستاده بودي، هنگامي كه غريبان اموال او را غارت نمودند و بيگانگان به دروازههايش داخل شدند و بر اورشليم قرعه انداختند، تو نيز مثل يكي از آنها بودي. 12 بر روز برادر خود هنگام مصيبتش نگاه مكن و بر بنييهودا در روز هلاكت ايشان شادي منما و در روز تنگي ايشان لاف مزن. 13 و به دروازههاي قوم من در روز بلاي ايشان داخل مشو و تو نيز بر بدي ايشان در روز بلاي ايشان مَنگَر و دست خود را بر اموال ايشان در روز بلاي ايشان دراز مكن. 14 و بر سر دو راه مايست تا فراريان ايشان را منقطع سازي و باقيماندگان ايشان را در روز تنگي تسليم منما. 15 زيرا كه روز خداوند بر جميع امّتها نزديك است؛ و چنانكه عمل نمودي همچنان به تو عمل كرده خواهد شد و اعمالت بر سرت خواهد برگشت. 16 زيرا چنانكه بر كوه مقدّس من نوشيديد، همچنان جميع امّتها خواهند نوشيد و آشاميده، خواهند بلعيد و چنان خواهند شد كه گويا نبودهاند.
17 امّا بر كوه صهيون نجات خواهد بود و مقدّس خواهد شد و خاندان يعقوب ميراث خود را به تصرّف خواهند آورد. 18 و خاندان يعقوب آتش و خاندان يوسف شعله و خاندان عيسو كاهخواهند بود و در ميان ايشان مشتعل شده، ايشان را خواهد سوزانيد و براي خاندان عيسو بقيتّي نخواهد ماند زيرا خداوند تكلّم نموده است. 19 و اهل جنوب كوه عيسو را و اهل هامون فلسطينيان را به تصرّف خواهند آورد و صحراي افرايم و صحراي سامره را به تصرّف خواهند آورد و بنيامين جِلْعاد را (متصرّف خواهد شد). 20 واسيـران اين لشكـر بنياسرائيـل ملك كنعانيان را تا صرْفَه به تصرّف خواهند آورد و اسيرانِ اورشليم كه در صَفارِدْ هستند، شهرهـاي جنوب را به تصرّف خواهند آورد. 21 و نجات دهندگان به كوه صهيون برآمده، بر كوه عيسو داوري خواهند كرد و ملكوت از آن خداوند خواهد شـد.

ترجمه تفسیری
مجازات ادوم
خداوند، آينده سرزمين ادوم را در رؤيايي به عوبديا نشان داد.
از جانب خداوند خبر رسيده كه قاصدي با اين پيام نزد قوم ها فرستاده شده است : «آماده شويد تا به جنگ ادوم برويم .»
2 خداوند مي فرمايد: «اي ادوم ، تو را در ميان ملت ها خوار و ضعيف مي سازم « . 3 از اينكه بر صخره هاي بلند ساكن هستي به خود مي بالي و با غرور مي گويي : «كيست كه دستش در اين بلنديها به من برسد!» خود را گول نزن ! 4 اگر همچون عقاب به اوج آسمانها بروي و آشيانه خود را بين ستارگان برپا داري ، تو را از آنجا به زمين مي آورم .
5 «اگر دزدها شبانگاه آمده تو را غارت مي كردند به مراتب براي تو بهتر مي بود، زيرا همه چيز را نمي بردند! يا اگر انگورچينان به سراغ تو مي آمدند پس از چيدن انگور خوشه اي چند باقي مي گذاشتند! 6 ولي وقتي به چنگ دشمن بيفتي تمام ثروت تو به يغما خواهد رفت و چيزي براي تو باقي نخواهد ماند.
7«تمام هم پيمانانت دشمن تو مي شوند و دست به دست هم داده ، تو را از سرزمينت بيرون مي رانند. دوستان مورد اعتمادت ، برايت دام مي گذارند و تو از آن آگاه نخواهي شد.»
8خداوند مي فرمايد: «در آن روز در سراسر ادوم حتي يك شخص دانا باقي نخواهد ماند! زيرا من همه دانايان ادوم را از حماقت پر مي سازم . 9 دليرترين سربازان تيمان ، هراسان و درمانده شده نخواهند توانست از كشتار جلوگيري كنند.

دليل مجازات ادوم
10 «به سبب ظلمي كه به برادر خود اسرائيل كردي رسوا و براي هميشه ريشه كن خواهي شد؛ 11 زيرا اسرائيل را به هنگام سختي و احتياجش ترك كردي . وقتي كه مهاجمان ، ثروت او را غارت مي كردند و بر اورشليم قرعه انداخته ، آن را ميان خود تقسيم مي نمودند، تو كنار ايستاده ، نخواستي هيچ كمكي به او بكني و مانند يكي از دشمنانش عمل نمودي .
عوبديا
12 «تو نمي بايست اين كار را مي كردي . وقتي كه او را به سرزمينهاي بيگانه مي بردند تو نمي بايست مي نشستي و او را تماشا مي كردي . در روز مصيبتش نمي بايست شادي مي كردي و زماني كه در سختي بود نمي بايست به او مي خنديدي . 13 روزي كه اسرائيل گرفتـار اين مصيبـت و بلا شـده بـود، تو نيـز به او بـدي رساندي و رفته ، غارتش كردي . 14 بر سر چهار راهها ايستادي و كسـاني را كه سعي مي كردند فرار كنند كشتي . در آن زمان وحشت و پريشاني ، بازماندگان اسرائيل را دستگير نموده ، تحويل دشمن دادي .

مجازات قوم ها
15 «من ، خداوند بزودي از تمام قوم ها انتقام خواهم كشيد. اي ادوم ، همانطور كه با اسرائيل رفتار كردي ، با تو نيز به همانگونه رفتار خواهد شد. هر چه كردي بر سر خودت خواهد آمد. 16 بر بالاي كوه مقدس من ، جام مكافاتم را نوشيدي ، قوم هاي ديگر نيز آن را خواهند نوشيد. آري ، آنها خواهند نوشيد و از بين خواهند رفت و اثري از آنها باقي نخواهد ماند.

پيروزي اسرائيل
17 «ولي كوه مقدس من در اورشليم ، پناهگاه و محل نجات خواهد شد. اسرائيل سرزمين خود را دوباره تصرف خواهد نمود 18 و مانند آتش ، ادوم را خواهد سوزاند بطوري كه از ادوم كسي باقي نخواهد ماند.» اين را خداوند مي فرمايد.
19اهالي جنوب يهودا، كوهستان ادوم را اشغال خواهند كرد و اهالي جلگه هاي يهودا، دشتهاي فلسطين را تصرف نموده ، دوباره مراتع افرايم و سامره را به چنگ خواهند آورد و قبيله بنيامين ، جلعاد را خواهد گرفت . 20 تبعيدشدگان اسرائيلي مراجعت نموده ، فينيقيه را تا صرفه در شمال ، اشغال خواهند كرد و آناني كه از اورشليم به آسياي صغير به اسارت رفته بودند، به وطن خود بازگشته ، شهرهاي جنوب يهودا را خواهند گرفت. 21 فاتحان اورشليم بر سرزمين ادوم حكومت خواهند كرد و خداوند، پادشاه ايشان خواهد بود!

راهنما

عوبدياي نبي
هلاكت ادوميان

ادوميان
ادوم بر يك رشته از صخرههاي كوههاي واقع بر شرق عَرَبه بنا شده بود، كه از شمال به جنوب در حدود 150 كيلومتر و از شرق تا غرب در حدود 30 كيلومتر امتداد داشت. اين سرزمين، بسيار حاصلخيز بوده و از چراگاههاي سرسبزي برخوردار بود. سالع ( يا «پترا») كه پايتخت ادوم بود، بر يك صخرة عمودي بلند، در پشت درههاي عميق كوه، ساخته شده بود كه به درة بسيار زيبايي مشرف بود. ادوميان، خيلي سريع از تاخت و تاز دست كشيدند و به تنگههاي سر به فلك كشيدة كوهستان كه غير قابل تسخير بودند، عقب نشيني كردند.
اگرچه ادوميان از نسل عيسو بودند، اما هميشه از دشمنان سرسخت يهوديان بشمار ميرفتند كه حاكي از عداوت هميشگي عيسو و يعقوب بود (پيدايش 25 : 23 ؛ 27 : 41). آنها درخواست موسي را رد كردند (اعداد 20 : 14 - 21) و هميشه مستعد بودند تا با هر گونه حملهاي عليه يهوديان همكاري كنند.

زمان اين نبوت
در ذيل به چپاول و غارت اورشليم اشاره شده است كه ادوميان در تمامي آنها شركت داشتهاند. اين غارتها طي 4 فقره به شرح زير ميباشند:
1 -در زمان حكومت يربعام (850 الي 843 ق.م.) - (دوم تواريخ 8:21 و 16 و 17؛ عاموس 1:6).
2 -در زمان حكومت امصيا (803 - 775 ق.م.) - (دوم تواريخ 25 : 11 و 12 و 23 و 24).
3- در زمان حكومت آحاز (741 - 726 ق.م.) - (دوم تواريخ 28 : 16 - 21).
4 - در زمان حكومت صدقيا (597 - 586 ق.م.) - (دوم تواريخ 11:36 - 21؛ مزمور 7:137).

در مورد اينكه عوبديا به كدام دورة تاريخي فوق تعلق داشته است، عقايد متفاوت است. از آنجايي كه در آيات 11 و 12 اين كتاب به «ويراني» يهودا اشاره شده است، لذا بطوركلي نبوت مذكور به حكومت صدقيا اختصاص دارد، يعني زماني كه اورشليم بدست بابليان به آتش كشيده شد (586 ق.م.).
ساير نبوتهايي كه در كتاب مقدس هلاكت ادوم را پيشگويي كردهاند عبارتند از: اشعيا 5:34-15؛ ارميا 19 : 7 - 22 ؛ حزقيال 25 : 12 - 14 ؛ 35 : 1 - 15 ؛ عاموس 1 : 11 - 12.
تحقق نبوت
عوبديا چنين نبوت كرد كه ادوميان «تا به ابد منقطع خواهند شد» و «چنان خواهد شد كه گويا نبودهاند» (آيات 10 و 16 و 18)؛ و همچنين بقيّتي از يهودا نجات خواهند يافت و اينكه ملكوت خداي يهودا بر همه جا حكمفرما خواهد شد (آيات 17 و 19 و 21).
در ظرف 4 سال پس از به آتش كشيدن اورشليم، ادوميان كه بابليان را در حمله به اورشليم كمك كرده بودند، بدست خودِ آنها نابود شدند (582 ق.م.). قومي بنام نباطيان جانشين ادوميان شدند. شمار قليلي از ادوميان كه باقي مانده بودند در منطقهاي واقع در جنوب يهوديه محبوس ماندند يعني جايي كه به مدت چهار قرن به حيات خود ادامه دادند و از دشمنان جدي يهودا بشمار ميرفتند. تا اينكه در سال 126 ق.م. آنها بدست يكي از رهبران مكابي بنام يوحنا هيركانوس شكست خوردند و جزيي از مملكت يهود شدند. زمانيكه فلسطين بدست روميها تسخير شد (سال 63 ق.م.)، خانداني ادومي بنام هيروديان بر كلّ يهودا نصب گرديد. اين خاندان از آخرين بقاياي ادوميان بودند. با ويران شدن اورشليم در سال 70 ميلادي، آنها براي هميشه از صفحة تاريخ محو شدند.

هیچ نظری موجود نیست: