دوشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۸

آیین علوی نه در نواحی انگور خیز بلکه پیشتر از شیعه اثنی عشری در عهد خلفای راشدین در خود عربستان و جنوب عراق شکل گرفته است

در اصل پنجم دینی علویان به صراحت شراب و انگور (درخت هوم مناطق ماد و میتانی) تقدیس گردیده است. از اینجا به ظاهر می توان چنین نتیجه گرفت که مرکز شکل گیری این طریقت را به مناطق کردستان و آذربایجان بوده است که در آنجا باوری اسلامی بر پایه اعتقادات و علایق کهن خود پدید آورده اند؛ ولی در اساس آیین علوی توسط زرتشتیان عرب می/هوم پرست بنی تمیم در خود عربستان زمان خلفای راشدین پایه گذاری شد. گرچه غالباً پدید آورندگان و شکل دهندگان شکل نهایی شیعه اثنی عشری را خاندان نوبختی ذکر مینمایند؛ ولی نقش ایشان فراتر از این حّد شکل و سازمان دهی نهایی دوازده امامی آن نیست چه در اساس شیعه گری با قبیله بزرگ عرب زرتشتی مسلمان شده بنی تمیم به رهبری پدر و پسری با اسامی ابوعبدالله سلام (سلمان فارسی پدر) و عبدالله بن سلام یا عبدالله بن سبا (سلمان فارسی پسر) و با عنوان مشترک قاضی شریح با گرایش به باورهای زرتشتی کهن شان صورت گرفت. جالب است که عنوان سبا به کسر حرف سین در لسان عرب به معنی می و شراب است. بنابراین پیدایی آیین علویان بر شیعه اثنی عشری تقدم داشته است.در کتاب فرق شیعهً ابو محمد نوبختی آمده است: "عبدالله بن سبا (سلمان فارسی پسر) در مدائن بود که خبر در گذشت علی بن ابوطالب را برایش بردند؛ و به کسی که این خبر را به او داد گفت: اگر مغز سرش را در هفتاد کیسه برایمان بیاوری، هفتاد گواه عادل بیاوری که به مردن او گواهی دهند، ما به یقین میدانیم که او نمرده است و کشته نشده است و تا وقتی سراسر زمین را نگرفته باشد، نخواهد مرد."
در سایت حوزه در مقالهً "نصیریه، علویان و شیعه اثنا عشری" از دکتر قاسم جوادی آمده است: یحیی امین در معجم الفرق اسلامیه در باره مکاتب علوی مطالبی آورده و گویا او خواسته است بین نصیریه و نمیریه (پیروان مهدویت ابوالحسن مهدی یحیی بن عمرو که به اشتباه پیروان مهدویت ابوالحسن عسکری یعنی علی النقی به شمار رفته اند) و علویان فرق بگذارد که هم سخن ملل و نحل نویسان توجیه شود و هم وضعیت فعلی علویان از تهمت¬ها مبرا گردد. البته نویسنده تصریح ندارد که منظورش از تفکیک، چنین چیزی بوده است، ولی اگر به طور طبیعی این سه بخش در کنار هم قرار گیرند، چنین نتیجه ای گرفته می شود.
او دربارة نمیریه می نویسد: اینان فرقه ای از غلات و پیرو فردی به اسم نمیری بودند. بعضی گفته اند که او ادعا کرد روح خداوند در پنج نفر ـ بین پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین، که خدایان پنج¬گانه هستند ـ حلول کرده است. برخی گفته اند که او ادعا کرد خداوند در او حلول کرده است. این نویسنده دربارة نصیریه نیز می نویسد: «فرقه ای از غلات بودند که از بین رفتند.» سپس دیدگاه¬های آنان را بیان می کند. سخنان این نویسنده نظیر سخنان نوبختی اشعری قمی است. وی دربارة علویان نیز می نویسد:
بعضی ادعا کرده اند که اینان منسوب به نصیریه‌اند، ولی خود آن¬ها می گویند که شیعة اثناعشری‌اند، به فقه امام صادق (ع) عمل می کنند و بین آن¬ها و شیعه بعضی تفاوت¬های مذهبی وجود دارد. اینان، در دوستی امام علی و نه در شخص آن حضرت، غلو می کنند و معتقدند که پیامبر به اهل بیتش وصیت نمود. اینان معتقد به قدسیت ائمة اثناعشرند و در نگاه اینان منظور از حدیث «علما امتی کانبیاء بنی اسرائیل»،24 ائمة اثناعشر است. این گروه معتقد به طهارت (عصمت) ائمه‌اند و سلمان را هم به آن¬ها اضافه می کنند. دلیل این اندیشه هم روایت «سلمان منا اهل البیت» است. اینان معتقدند بنیان¬گذاران علویان، ابوذر، حجربن عدی، سلمان فارسی، مقداد، بلال حبشی و عماربن یاسر هستند.25
تا اینجا به نقل دیدگاه¬های عده ای از معاصران دربارة نصیریه و علویان پرداختیم. در بین این نویسندگان، تنها دیدگاه دو نفر با بقیه متفاوت بود: سعید رشید زمیزم، و یحیی امین. این دو، گروه را از غلات معرفی نکردند، قائل به الوهیت امام علی ندانستند و ننوشتند که علویان به حلول خداوند در پنج تن معتقدند. تنها دلیل دیدگاه متفاوت این دو با بقیه این است که دیگران مسموعات خود از غیر علویان را نوشته‌اند، ولی این دو مطالب خود را از علویان نقل کرده‌اند.
در کتاب فرق و مذاهب کلامی که اخیراً با ویراستاری جدید منتشر شده است، فقط با تکیه بر دو منبع ملل و نحل شهرستانی و تاریخ اندیشه های کلامی در اسلام، ترجمة مذاهب الاسلامیین عبدالرحمن بدوی، مبانی اعتقادی علویان چنین شده است.
در این کتاب آمده است که این گروه معتقدند:
1. علی¬بن ابی¬طالب خداست یا الوهیت در او حلول کرده است؛
2. سلمان فارسی فرستادة علی (ع) است؛
3. کلمة سرّ عبارت است از سه حرف ع (علی)، م (محمد) و س (سلمان)؛
4. ابن ملجم، لاهوت را از بند ناسوت رها کرد و از این رو کسانی که به او لعنت می فرستند، بر خطا هستند؛
5. شراب از نور است و بر این اساس، درخت مو را بزرگ می دارند و کندن آن را گناه می شمارند.26

پی¬نوشت¬ها:
24. در حدیث «علما، امتی»، گاهی عبارت «کانبیا» و گاهی «افضل من انبیا» نقل شده است.
25. معجم الفرق الاسلامیة، ص 173 ـ 174.
26. فرق و مذاهب کلامی، ص 318.

هیچ نظری موجود نیست: