در روایات شیعی در باره فرد اسطوره ای به نام شعیب بن صالح که از یاوران امام موعود به شمار آمده مطالبی ذکر شده است که اندکی تفحص در باب آنها ما را به اصل شعیب بن خازم (جازم بن عاصم= متحد کننده فرزند مرد پاک یا همان خازم بن عاصم) رهنمون میگردد. نظر به مساکن عجارده خازمی (خوارج باطنی) ظاهراً از طالقان موطن وی هم همان طالقان افغانستان در واقع سمت سیستان و طخارستان مراد بوده است؛ نه طالقان سمت ری.
در کتاب روزگار رهايي تألیف کامل سلیمان شعیب بن صالح طالقانی چنین معرفی شده است:
شعیب ابن صالح طالقانی کیست؟
در سمت چپ جاده شهر طالقان به جوستان ، در ورودی روستای اوانک بزرگمردی به نام شعیب ابن صالح طالقانی دفن است.
اما این مرد کیست؟ با هم در مورد او میخوانیم:
الف- ”پرچم هاي سياهي براي نبرد با سفياني به حرکت در مي آيند که ميان آن ها جواني از بني هاشم است که صورتش چون قرص قمر است و در دست چپش[نسخه ديگر: دست راستش] خالي است . در پيشاپيش اين سپاه شعيب بن صالح تميمي است که کلاه هاي سپاهيانش سياه است وجامه هايشان سپيد. سپاه سفياني را شکست مي دهند و به سوي غرب پيش مي روند تا به بيت المقدّس مي رسند و زمينه را براي حضرت مهدي (عج) فراهم مي کنند.“
ب- ” مردي گندم گون ،چهار شانه و کوسه به نام شعيب بن صالح،با چهار هزار نفر از ري خروج مي کند که در پيش قدم ظهور حضرت مهدي(عج) است. کسي در برابرش ايستادگي نمي کند جز اينکه کشته مي شود. “
ج- ” مردي ازقزوين خروج مي کند که با يکي از پيامبران هم نام است. مشرک و مؤمن به اطاعتش مي شتابند. کوه ها را پر از رعب و وحشت مي سازد.“
د- ” سپاهيان خراسان به حرکت در مي آيند. شعيب بن صالح تميمي در طالقان به آن ها مي پيوندد . در خوزستان به يک سيد موسوي بيعت مي شود. پرچمي براي چماق داران کرد فراهم مي شود .عرب ها بر سرزمين ارمني ها و سيکلوب ها غلبه مي کنند و هرقل(آسياي صغير) در برابر فرمانده هان سفياني تسليم مي شود.“
{ حديث ذيل طولاني است و ما گزيده اي از آن را مي آوريم}
ه-”سپس جواني خوش اندام از حوالي قزوين و ديلم براي نصرت آل محمد(ص) خروج مي کند و با بانگي رسا و بياني شيوا پيروان آل محمد(ص) را ندا مي کند: که اي آل محمد(ص) بانگ ستم ديده غمين را لبيک گوييد. گنجينه هاي طالقان به او پاسخ مثبت مي دهند. چه گنج ها و گنجينه هايي ! که از طلا و نقره نيستند بلکه مرداني فولادين هستند که بر يابو هاي ابلق سوارند و سلاح هاي کوتاهي در دست دارند. از شوق و علاقه اي که به جهاد دارند ،جست و خيز مي زنند و خود را به سپاه دشمن مي زنند ،مي جنگند و پيروز مي شوند. فرمانده آن ها مردي از تميم به نام شعيب بن صالح است. بزرگ و کوچک شمشير به دست گرفته وارد کارزار مي شوند. سيد حسني که صورتش چون ماه تابان است،در اين نبرد شمشير مي زند و با ستمگران نبرد مي کند تا وارد کوفه شود و کوفه را ستاد فرماندهي خود قرار دهد. آنگاه به او خبر مي رسد که حضرت مهدي(عج) ظهور فرموده است...“
و- {شعيب بن صالح} ” جواني است نورس، زرد و گندم گون ،کوسه و خفيف للـّّحيه ، کسي در برابرش نمي ايستد جز اينکه کشته مي شود. اگر با کوه ها درگير شود از بن بر مي کند تا وارد سرزمين قدس شود. او پرچم دار حضرت مهدي(عج) خواهد بود.“
نقل از کتاب روزگار رهايي ( ترجمه كتاب يوم الخلاص) نويسنده: کامل سلیمان برگرفته از سایت: http://ddddd12.parsiblog.com/65036.htm
اصل تاریخی این فرد اساطیری را در نام و نشان شعیب بن خازم خارجی می یابیم که در لغت نامه دهخدا نام و نشان تاریخی آن بدون کم و کاست در معرفی پیروان وی خازمیه [ زِ می یَ ] (اِخ ) چنین معرفی شده است: خازمیه نام یکی از آئین های اسلامی است . بیشتر عجارده سیستان بدین آئینند و درباره ٔ قدر و استطاعت و خواست خدا بروش اهل سنت رفته اند و گویند: آفریدگاری جز خدا نیست و چیزی جز خواست او نباشد و استطاعت با فعل است . میمونیه را که درباره ٔ قدر و استطاعت از معتزله پیروی کنند کافر شمارند. پس از آن خازمیه با بیشتر خوارج درباره ٔ دوستی و دشمنی با مردمان اختلاف کرده اند و گفتند آن دو در پیش خدای دو صفت بیش نیست و خداوند بنده ای را دوست دارد که به او ایمان آورد اگر چه در بیشتر زندگیش کافر بوده باشد و اگر بنده ای در پایان عمر خود بکفر گراید گر چه در بیشتر عمرش مؤمن بوده باشد باز کافر است و خداوند پیوسته دوستدار دوستان و دشمن دشمنان خود میباشد. این سخن موافق گفتار اهل سنت است در موافاة جز اینکه اهل سنت خازمیه را الزام کردند بر اینکه درباره ٔ علی و طلحه و زبیر و عثمان خداوند وفای بعهد کرده و بنا به آیه ٔ کریمه «لقد رضی اﷲ عن المؤمنین اذ یبایعونک تحت الشجرة» (قرآن 18/48)، از جهت بیعتی که در زیر درخت با پیغمبر کردند خدا خشنودی خود را آشکار ساخت و آنان را به بهشت خواهد برد. زیرا اگر خشنودی خداوند از بنده ٔ با ایمان مردن او باشد واجب است که بیعت کنندگان زیر درخت با پیغمبر نیز چنین باشند و علی و طلحه و زبیر از ایشانند و اما عثمان در آن روز بیعت اسیر بود و پیغمبر از سوی وی بیعت کرد و دست خود را بجای دست او گذارد و بنابراین بطلان گفتار کسانی که این چهار تن را کافر شمارند روشن است. (از ترجمه ٔ الفرق بین الفرق ص 88 و 89). صاحب بیان الادیان اینان را از اصحاب شعیب بن خازم می داند. (بیان الادیان ص 49). در مختصرالفرق س 80 اینان را حازمیه و شهرستانی در ج 1ص 206 چ احمد فهمی جازمیه از اصحاب جازم بن علی می داند. در تعریفات جرجانی : جازمیه اصحاب جازم بن عاصم اند که با شعیبیه همداستان شدند. (حاشیه ٔ ترجمه ٔ فارسی الفرق بین الفرق ص 88). رجوع به جازمیه و حازمیه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر