شهرهایی که به نام بیت اللحم (خانه غذا)، ناصره (تاجگذاری شده، تقدیس شده) جلیل (بزرگ، محترم) و رامه (عالی مقام و بلند) در رابطه با زادگاه عیسی مسیح از آنها یاد شده است؛ جملگی شهرک واحدی بوده اند که اکنون رامات (ترفیع یافته و بلند) نام دارد و در جنوب بیت المقدس واقع است. در اسطوره تاریخی فرار به مصر انجیل متی از فرار- سه مغ (یهودای جلیلی و دو فرزندش) به همراه همسر و فرزند نوزادش منظور مناحیم- به سمت مصر از راشل نامی که صحبت میشود -که رابطه با افکندن عقاب طلایی سمبل امپراطوری روم بر روی در معبد اورشلیم فرزندانش به قتل رسیده اند. چنانکه اشاره شد فراریان خود خانواده یهودای جلیلی فرزند زیپورایی بنیانگذار فرقه مشتاقان آزادی یهود از اسارت رومیان (فرقه زئالوت) بوده است. بر خلاف وی همکارش ماتثیاس فرزند مارقالوت موفق به فرار با قایق شد. به احتمال زیاد قایق بر روی بحرالمیت به سمت صحرای سینا رفته است تا از راه دریای مدیترانه که نسبت به اورشلیم دورتر است. بیش از یک دهه ایشان در نزد آرامیان سمت صحرای سینا بودند تا آبهای سیاست سرکوب از آسیاب بیافتد و به وطن باز گردند. بعد از بازگشت در دره جتسمانی (دره حاصلخیز) به کشاورزی و دامداری پرداخت و چون با جمع شدن دو باره مردم در نزد یهودای جلیلی (عیسی مسیح) تشنج سیاسی دو باره بالا گرفت. به اعدام محکوم گردید. یک دهه بعد دو فرزند بزرگش در قیامهای مشتاقان آزادی مقتول شدند. حدود سال 60 میلادی نیز پسر کوچکش در قیام بزرگ شهر ماسادا مقتول گردید. بعداً سه تن اول عضو خانواده را مغان شرقی از ولایت گندوفار (گندآور پارتی، رستم زابلی) از ولایات زابلستان و سیستان شمردند. در متن اسطوره منقول از متی نیز خشم بر افروخته هیرودیس برای کشتن نوباوگان (در اصل نوجوانان شاگرد متاثیاس (یحیی) و یهودای جلیلی را گریختن همین سه مغ (حاخام) اعلام شده است. اما متاثیاس با عده ای از شاگردان از جمله فرزندان راشل- که به نظر میرسد در ساقط کردن عقاب طلایی (سمبل امپراطوری روم) فعال بوده اند به قتل رسیدند. حدود دو دهه بعد غاز مناحیم شورش نهایی زئالوت به ویرانی اورشلیم منجر شد. نویسندگان انجیل اولیه یعنی متی و مرقس قصه های شکست فرزندان یهودای جلیلی که باعث رونق بازار زئالوتها شده بود از رمان تاریخی و مذهبی خود حذف کردند و یهودای جلیلی در مقام منجی یعنی خود عیسی مسیح به صورت فرد بی زن و فرزند معرفی شد و سالهای عمر وی بیش از نصف اش خط خورد. اما منبع یوسف فلاویوس به طرزی زیرکانه در روم از ضد رومی معروف اسم برده است. همان یهودایی که روزی که هیرودیس به بستر مرگ افتاده بود گفته بود: " این شرم آور است که به رومیها خراج دهیم و افزون بر خدای متعال کسی را به سروری خود قبول کنیم." این گفته به طور ناقص در نامه های رسولان مسیحی به نام عیسی مسیح ثبت شده است. بدون اینکه به اینهمانی این دو اشاره شده باشد. در انجیل متی رمان تاریخی مذهبی فرار خانواده عیسی مسیح به مصر از این قرار است:
"فرار به مصر
۱۳پس از رفتن مُغان، فرشتۀ خداوند در خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت: «برخیز، کودک و مادرش را برگیر و به مصر بگریز و در آنجا بمان تا به تو خبر دهم، زیرا هیرودیس در جستجوی کودک است تا او را بکشد.»۱۴پس یوسف شبانگاه برخاست، کودک و مادرش را برگرفت و رهسپار مصر شد،۱۵و تا زمان مرگ هیرودیس در آنجا ماند. بدینگونه، آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود تحقق یافت که «پسر خود را از مصر فراخواندم.»
۱۶چون هیرودیس دریافت که مُغان فریبش دادهاند، سخت برآشفت و دستور داد تا در بیتلِحِم و اطراف آن همۀ پسران دو ساله و کمتر را، مطابق با زمانی که از مُغان تحقیق کرده بود، بکشند.۱۷آنگاه آنچه به زبان اِرِمیای نبی گفته شده بود، به حقیقت پیوست که:
۱۸«صدایی از رامه به گوش میرسد، صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم. راحیل برای فرزندانش میگرید و تسلی نمییابد، زیرا که دیگر نیستند.»"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر