در تاریخ ماد از ناحیه ای به نام گیزین کیسی نام برده شده است که با شهر قزوین حالیه مطابقت دارد. نامهای گیزین کیسی و قزوین را به ترتیب می توان "مرز و بوم گیاه و سر سبزی و یا دارای کشتزارهای برتر" و "دارای مراتع و کشتزارهای دیدنی و با شکوه" به شمار آورد.به نظر می رسد نام کشوین با کاسپیان مشتبه میشده است چرا که قزوین را در تاریخ دروازه بهشت نامیده اند و نام مازندران به صورت مئذن به معنی بهشت است.نامهای کهن دیگر آن را ارساسیا (ارشاشیا= دارای مال و ثروت) راژیا (دشت و مرغزار) و اردپا (جایگاه ثروت پاک)آورده اند.
مطابق میراث فرهنگی استان قزوین کهن ترین سند درباره نام " قزوین" نوشته " قداثر بن جود" است که در نیمه دوم سده سوم ه. ق می زیست. نام قزوین به فارسی"کشوین" خوانده می شد. کتاب "فتوح البلدان" نیز آن را "کشوین" یاد می کند. حمدالله مستوفی مورخ پر آوازه قرن هشتم ه.ق نیز از این شهر، تحت عنوان "کشوین" نام می برد که بعدها عرب ها آن را معرب کرده و قزوین نامیده اند. مورخین غربی نام قزوین را مأخوذ از "کاسپین" می دانند. از نظر لغوی این نام ترکیبی از دو جزء است: "وین" بر وزن "سین" (برهان قاطع و دهخدا) به معنی درخت، باغ و به ویژه انگور سیاه است. ولی درباره جزء نخست آن معنی روشنی وجود ندارد. از دکتر دبیر سیاقی به نقل از استاد علامه دهخدا نیز اشاراتی رفته است. به نقل از ایشان، قزوین در اصل "کزوین" و مرکب از "کزو" به معنای پسته و "ین" به معنای شهر- شهر پسته- بوده و بعدها معرب شده و به قزوین تبدیل گشته است.
رافعی در کتاب "التدوین"، علاوه بر حدیث های مختلفی که درباره قزوین ذکر کرده، به روایتی از حضرت رسول (ص) اشاره می کند که در آن حضرت، قزوین را "باب الجنه" نامیده اند. رشیدی در کتاب "تاریخ گیلان"، ضمن شرح سفر"سلطان ابوسعید" به قزوین، از این شهر با نام "باب الجنه" سخن رفته و صاحب کتاب "وفیات العیان" نیز در صفحه از قزوین به نام "مدینه مبارک قزوین" یاد کرده است.
در دوران صفویه که قزوین به پایتختی برگزیده شد، لقب "دارالسلطنه قزوین" را به خود گرفت. این لقب در دوران قاجاریه نیز باقی ماند و در اکثر فرمان های پادشاهان قاجار این عنوان دیده می شود. قزوین را در عهد باستان "شاد شاپور" می نامیدند.
منبع: میراث فرهنگی استان قزوین
زهره پری نوش - سایت تبیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر