جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۹۴
گفتاری در بارۀ محل شهر خیاو
طبق کتاب پهلوی زادسپرم "چهارمین همپرسگی زرتشت با مشاسپندان با امشاسپند شتویر (شهریور) در سرای (سراب) که روستایی است در میوان (مهربان حالیه)، صورت گرفت". از سوی دیگر نام شهری به صورت خیاو (میمند) را حمدالله مستوفی جنوب کوه سبلان ذکر می کند که می تواند همان میوان (مهربان) باشد. ولی ویکیپدیا به نقل از کتاب زینت المجالس و نزهة القلوب می گوید: مولف کتاب زینت المجالس این منطقه را ملوک پیشگین خوانده و در وجه تسمیه آن می نویسد: "چون محمد بن پیشگین گرجی در زمان اتابکان آذربایجان حاکم اینجا بوده به نام او معروف گشته و در نتیجه کثرت استعمال، پیشگین به مشگین تبدیل گشته که امروزه به دو نام خیاو و مشگین شهر شهرت دارد". حمدالله مستوفی در کتاب نزهة القلوب آورده که "پیشگین در اصل «وراوی» نامیده می شد و دارای هفت شهر بوده و جزء تومان پیشگین بودند، شامل: پیشگین، خیاو، انار، ارجاق، اهر، تکلفه و کلیبر است."
تناقض گفتار کتاب زینت المجالس و نزهة القلوب در مورد یکی بودن و یکی نبودن خیاو و پیشگین و جای خیاو (در شمال و جنوب کوه سبلان واقع بودن) را چگونه باید حل کرد. ظاهراَ حمدالله مستوفی هم در جنوب سبلان واقع بودن خیاو اشتباه نمی کند چون نام میمند متعلق به خیاو نیز با میوان کتاب پهلوی زادسپرم یعنی میوان (مهربان حالیه) مطابقت دارد. بنابراین می توان تصور کرد خیاو (دارای آب خوب) یا کوبینا (کوپینا٬ ناف٬ مخزن) در نقشه های بطلمیوسی نام و عنوان مشترکی بر پیشگین (وراوی= شهر کنار آب یا به کُردی به معنی پوشش) و میوان (محل آب خوب) بوده است. چنانکه نام مشابه آن را در نام شهر خیوۀ خوارزم نیز در می یابیم.
از آن جایی که حمدالله مستوفی میگوید شغل مردم خیاو موزه دوزی و چوخاگری است، لذا می توان نام خیاو را با توجه بدانها با واژه های خاو (کرک) و گیوه هم سنجید. در نقشه های بطمیوسی در این سمت از شهری به نام کوبینا نام برده شده است که به صورت کائوپینا در سانسکریت به معنی لباس ستر عورت فقرا است. کوبین در لغت نامه دهخدا بافته ای از برگ خرما برای محافظت آورده شده است. از اینجا میشود نتیجه گرفت که نام پیشگین در اصل پوشاکین (محل پوشاک) بوده و معادل وراوی (پوشش)؛ یعنی آن در واقع متعلق به خود شهر بوده است نه حاکم گرجی آن.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر