شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۹۴

معنی محتمل کیسی، اهواز،هویزه، خوزستان و اوکسی

مطابق ویکیپدیا "خوزستان یعنی سرزمین مردمان خوزی یا هوزی. در سنگ‌نوشته‌های فارسی باستان که مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش هستند برای نامیدن سرزمین عیلام (یعنی منطقهٔ جنوب غربی ایران امروز و دربردارندهٔ خورستان امروز) واژه‌های -ʰŪja و -ʰŪvja به کار رفته است. این واژه‌ها ۲۴ بار در سنگ‌نوشته‌های داریوش یکم و یک بار در سنگ‌نوشته‌ای از خشایارشا ثبت شده‌اند. همین واژهٔ -ʰŪja است که در زبان فارسی تبدیل به خوز شده است.[۴]
واژه‌های -ʰŪjiya و -ʰŪvjiya نیز ۷ بار در سنگنوشته‌های داریوش یکم به کار رفته‌اند که در واقع صفت و به معنای «خوزی یعنی اهل سرزمین -ʰŪja و -ʰŪvja» هستند. همین واژهٔ -ʰŪjiya است که در زبان فارسی تبدیل به خوزی شده است.[۴]
استرابون و پلینیوس از خوزستان به اسم اوکسی[۵] نام می‌برند. این استان با عیلامیان باستان و شوش کم و بیش مرتبط است. نام اهواز، شوش و هویزه منعکس‌ کننده ساکنین این منطقه در زمان عیلامیان بوده‌است[۶]"
در «برهان قاطع» آمده است: «نيشکر را از آن روی «خوز» می گويند که در خوز (خوزستان) فراوان يافت مي‌شود». نظر به کلمات خوَل (=خوَذ) پهلوی و خویتی اوستایی به معنی شیرین این معنی دارای اساس است. بنابراین نامهای اهواز و هویزه و خوزستان را می توان به معنی محل نیشکر گرفت. حتی نام باستانی کیسی را با توجه به کلمه سانسکریتی کیچَ-کَ (نی خیزران) می توان با نیشکر مربوط دانست.
اگر نام قبیلۀ پراتاکین را- که به قول استرابون در خوزستان به دامداری و کشاورزی مشغول بوده اند- با پریتهاک سانسکریت (جداشده) مربوط بدانیم در این صورت نام اواجا (خوز) را میشود از ریشه اوثً (تراویدۀ) اوستایی گرفت و این اشاره به تولید نیشکر توسط این مردم دارد و این مردم عیلامی تبار بوده اند. هرودوت نام اینان را به صورت نام کیسیان (خوزها) آورده است. ولی اگر چهارنام پراتاکین (پراداک-ین)، اواجا (خواذا)، هلتمپت (هلتامتی) و ایلام را مترادف بگیریم، جملگی به معنی سرزمین خدا خواهند بود.
اما به ظاهر نام اوکسی با توجه به واژۀ خویتی در معنی خوشبختی و شیرین کامی از سوی دیگر با کلمه اوستایی وخش (خوشبختی آور) و نام بختیاری ها مرتبط می نماید. یعنی نام بختیاری با نام بومیان عیلامی مرتبط بوده است. از سوی دیگر به نظر می رسد نام بختیاری ها در معنی دارندگان سگ خوب (به-کوتی-ار) یا شبانکاره (سپان کاره= سگان جنگی) با قبیله شول (شورَ سانسکریتی= شجاع /شیر) - با نماد شیرهای سنگی- از اعقاب تورانیان/سکاییان دانو (شجاع) در آمیخته است که جایشان در کتاب ائوگمدئچا کنار رود زیرزمینی (کارون) ذکر شده است. کیمریان سکایی که در طول کوهستان زاگروس گسترده بوده اند دارای توتم شیر-بزکوهی-مار (خیمیریا) بوده اند. به نظر می رسد اینان در شمار اتحادیه قبایل پارس خبر هرودوت، تحت نام ماسپیان (دارندگان سگان عالی) آمده باشند. دارندگان کلاهخود های دراز سکایی پارس باستان می توانند همین مردم بوده باشند. از قرار معلوم تور به معنی نیرومند به جانورانی نظیر سگ (در توله/توره) و گرگ (در توره/شغال) و شیر و بزکوهی (نام نوعی بزکوهی اهلی شده در قفقاز) اطلاق میشده است.
نظر نهایی ام این است که در بالا آوردم: ولی اگر چهارنام پراتاکین (پراداک-ین)، اواجا (خواذا)، هلتمپت (هلتامتی) و ایلام را مترادف بگیریم، جملگی به معنی سرزمین خدا خواهند بود.

هیچ نظری موجود نیست: