دوشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۵
معانی محتمل نام آتشکدۀ آذرگشنسب/آذرگشسب
در بندهش آمدهاست که "آذرگشسب تا زمان پادشاهی کیخسرو همواره پناه جهان بود، وقتی که کیخسرو «بتکدهٔ دریاچهٔ چی چست» را ویران کرد، آن آتش به یال اسب او فرو نشست و سیاهی و تیرگی را برطرف نمود و روشنایی بخشید. به طوریکه او توانست بتکده را ویران کند. در همان محل در بالای کوه اسنوند (سهند) پرستشگاهی ساخت و آذرگشسب را فرو نشاند".
لذا به نظر می رسد نامهای اذرگشنسب/آذرگشسب و آذرخَش (در هیئت آذر-رخش) به معنی جرقه آتش منسوب به اسب نر درک می شده است:घोष ghoSh m. crackling of fire
ولی آذرخَش می توانست بدین هیئت خود معنی آتش پادشاهی (آذر-خشیه) را بدهد چه نام بومی ویرانه آتشکدۀ جنوب غربی کوه سهند یعنی معبد گایین گبه/کایین گابه را نیز در این رابطه می توان معبد منسوب به اسب شاهی گرفت. بنا به گفته برخی نویسندگان عهد اسلامی آتش این آتشکده (آتش برزه) در عهد خسرو انوشیروان به شهر شیز (تخت سلیمان) منتقل شد.
همان طور که کتاب بندهش در مورد جای آتشکده آذرگشسب می گوید "در بالای کوه اسنوند (سهند)" و آن اشاره به معنی برزه (بلندی) است. بَرِز در اوستایی به معنی تخت و گستراک بر روی زمین کشیده یا گسترده نیز هست. لذا در اساس به معنی تختگاه و مرکز بوده است. چون مطابق کتاب زادسپرم (فصل11-9) " آتش آذرگشنسب را بر اسنوند در آذربایجان تخت نشین نمودند". دلیل اینکه در عهد ساسانی منطقه برزه را ایرانویج (ایران اصلی و مرکزی) می خوانده اند به جهت همین معنی برزه (تختگاه و مرکز) در ولایت مراغه بوده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر