شنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۸
نوروز در عیلام باستان و خوزستان حالیه
جشن بهاری در عیلام باستان
در مقایسه با جشن سبزه رویاندن بر ستونهای بهاری معلق بابلیان در شهر معروف بابل (پایتخت بابل) که منتسب به ملکۀ شاهدخت مادی آموخا و سبزه رویاندن نوروزی سنتی ایرانیان باستان و باور به نزول فروهر اموات نیک در این ایام مرتبط است، رد پای آن را می توان در فستیوال عیلامی الهۀ نگهبان پایتخت سراغ گرفت.
مهم ترین مراسم مذهبی در ایلام، فستیوال «الههٔ نگهبان پایتخت» بوده است. از زمانهای قدیم در شوش (شهر شادی)، آکروپولیسی (دژ مرتفع شهر) وجود داشته است که دارای حریم مقدسی مشتمل بر معابد خدایان مختلف بوده که معبد این-شوشینک معبد برجستهٔ آن بوده است. حدس زده اند "«الههٔ نگهبان پایتخت» احتمالأ به پنیکیر اطلاق می شده است و شاید بعدها به کیریریشَ هم اطلاق می شده است." ولی نظر به اینکه شالا همسر اینشوشیناک به شمار می رفته است، لذا منطقی است که منظور از الهۀ نگهبان پایتخت را همان شالا (شازی) الهۀ قضاوت و جهان زیرین بپنداریم. ربه النوع شالا و همسر او، اینشوشیناک که در اینجا مورد پرستش بوده اند و قابل انطباق با خدا و الهۀ همزاد زیر زمینی نوروز یعنی یمه (جمشید) و یمی اساطیر هندوایرانی می باشند، بر خدایان آیین بابلی برتری داشته اند. بی جهت نیست که وَر جمشیدی اوستا با وَرنه (محل شادی=شوش، عیلام، انشان) خاستگاه فریدون (کوروش) همنامی دارد.
احتمال زیاد دارد عیلامیها از نخستین مردمانی بوده باشند که به بهشت و جهنم معتقد بوده اند. در تصویری که مربوط به تپه یحیی تمدن ارتته است، مار و آلات برنده و تنه های بریده شده آن نشانگر یک نوع جهنم و جهان زیرین است. در این صورت تخت نشین ماردوش مؤنث و سر گاو بر سر مالک جهنم است. بی جهت نیست در اساطیر ایرانی اژی دهاک (ضحاک) به طور جاودانه در غاری (زیر زمینی) محبوس است. اگر تصور کنیم آنها زوج مؤنث و مذکر داشته اند، در این صورت با همزادان یمه و یمی اساطیر هندوایرانی قابل قیاس میگردند که ایزد و الهه جهان زیرین بشمار می رفتند. جالب است که در روایات خواهر (خواهران) جمشید همسر اژی دهاک (ضحاک) به شمار رفته است. یعنی اژی دهاک در مقام خدایگانی با مخاصمش جمشید معادل میگردد. شاید در تصاویر عیلامی بهشت نیز مصور شده باشد. در تصویر، گرز گاوسر، یعنی همان گرزی که فریدون ورنه ای (انشانی، عیلامی) یعنی کوروش، ضحاک را با آن کوفت و بند آورد، نیز در بالای سر مرد ماردوش دیده می شود.
اگر معنی خدا (فرزانه) یا خدای بخشنده برای نام عیلامی هل تمپت درست باشد، جالب خواهد بود که معلوم شود منظور از وی کدام خدای ایلامی است.
خدایان هومبان و این شوشیناک و الهه شازی (شالا) که با هاروت و ماروت و زهرۀ زیرزمینی روایات اسلامی قابل قیاس می باشند، در این رابطه قابل توجه هستند:
هومبان: عالی ترین خدای مرکز عیلام بود که در اواسط هزاره دوم ق.م در راس خدایان عیلامی قرار گرفت. هومبان می توانست به عنوان خدای بهشت و آسمان به شمار آید و با اهورامزدای ایرانی معادل گرفته شود.
این شوشیناک: او خدای جهان زیرین عیلامی یعنی جهان مردگان بود. در میان خدایان دیگر ایلامی او عمیق ترین نفوذ را بر روحیات عیلامی ها داشته است. مردم عادی عیلام عنوان پدر ضعیفان را به او داده اند. معنی هل تمپت (سرزمین خدای بخشنده) می تواند اشاره به نام وی یا هومبان باشد. او خدای شهر شوش بود و پرستش او فقط منحصر به پادشاه و کاهنان بوده است. نام این خدا به صورت این-شَیَ-و-شینا-ک می توانست در سنسکریتی اژدهای افعی سرور یعنی اژی دهاک سرور شادیبخش گرفته شود. جزء سنسکریتی شینا (اژدها) که در نام اینشوشیناک دیده میشود، به صورت شین در خود زبان عیلامی هم به معنی مار است. نام پدر پوزور این شوشیناک یعنی شین پی ایش هوک (یعنی کسی که به مار اهدا شده است) نشانگر آن است که در عیلام نام شین (مار) هم به جای نام اینشوشیناک به کار می رفته است.
شازی یا شالا (الهه آب ایلامی): الهه رودها و قاضی محاکمات دشوار بود. تصویر مربوطه زیر می تواند مربوط بدین الهه بوده باشد. چون گناهکاران پل قضاوت چینوت زرتشتی نیز به درون دره پر مار رود دائیتی (رود قضاوتگاهی پر مار) سقوط می کنند.
مراسم نوروز در خوزستان
بسیاری از آیین نوروز همچون خانه تكانی عید، سبزه انداختن، خرید سال نو(تهیه مایحتاج، شیرینی و آجیل و...)، برپایی سفره ی هفت سین، دید و بازدید، عیدی دادن و عیدی گرفتن و رفتن به سیزده بدر بین مردم مناطق مختلف ایران مشترك است اما در برخی مناطق آیین ویژه ای نیز در ایام نوروز بر پا می شود كه در خوزستان نیز این آیین خاص وجود دارد.
گر چه خوزستان به واسطه صنعتی شدن، بسیاری از عادت ها و رفتارهای اجتماعی ناشی از فرهنگ بومی خود را از دست داد ولی در حال حاضر برخی از این آیین قدیمی همچنان در خوزستان نمود دارد.
** چهارشنبه سوری
در خوزستان مرسوم بوده در غروب آخرین سه شنبه سال به صحرا رفته بوته گیاهان خشك را جمع آوری، آنها را آتش زده و از روی آتش می پریدند و در حال پریدن با صدای بلند تكرار می كردند: «زردی من از تو- سرخی تو از من» در برخی شهرها چون بهبهان مردم به هنگام پریدن می گویند:«غم برو شادی بیا - محنت برو روزی بیا» و بدین وسیله غم را دور و شادی آفرینی می كنند.
این رسم كه «چهارشنبه سوری» نام دارد تا به امروز در بسیاری از شهرها و روستاهای خوزستان در بین نسل نوجوان و جوان اجرا می شود.
در میان لرهای بختیاری این رسم را «تَش پَرَك» به معنی (پریدن روی آتش) می نامند و در برخی از روستاها در چنین شبی آش پخته و ساعاتی را بستگان و همسایه ها با هم به شادی سپری می كنند.
در قدیم زنان و دختران بهبهان، چهارشنبه آخر سال به اماكن مقدس همچون امامزاده ها رفته و با خواندن دو ركعت نماز حاجت خود را برای سال نو و ورود به آن آماده می كردند.
** سمنو پزون
پخت سمنوی نذری یكی از آداب مهم نوروزی است كه در همه شهرهای ایران اتفاق می افتد. در خوزستان پخت آن در شهرهای شوشتر، دزفول و بهبهان مرسوم است.
حدود 10 تا 15 روز پیش از سال نو جمعی از زنان و دختران همسایه و فامیل دور هم جمع شده و پخت سمنو را تدارك می دهند كه به هنگام آماده سازی سمنو به صورت دسته جمعی ادعیه ی مخصوص می خوانند و با صلوات كار را پیش می برند.
سمنو را به حضرت فاطمه نسبت داده و به حق ایشان سال نو و خوشی را آرزو می كنند.
برخی از مردم بر این باور هستند كه حضرت فاطمه دست مبارك خود را بر سمنو گذاشته و موجب شیرینی آن میگردد. همچنین رسم بر این است كه سمنوی پخته شده را بین آشنایان تقسیم می كنند و برای خوش یمنی و مباركی مقداری بادام یا گردو درسته را با پوسته سخت در دیگ سمنو می ریزند و به هنگام تقسیم درون هر ظرف قرار می دهند.
اعتقاد بر این است كه دانه ی بادام و یا گردو خیر و بركت را برای صاحب آن خانه به ارمغان خواهد داشت.
**پخت شیرینی های محلی
درمناطق بختیاری نشین از قدیم شیرینی مخصوصی را به عنوان شیرینی سال نو تدارك می دیدند. این شیرینی كه به نوعی نان شیرین سنتی است«نون شیرین» نام دارد.
این نان درگذشته به عنوان شیرینی شب عید پخته می شد و مورد استفاده قرار می گرفت و امروزه پخت آن در برخی روستاها كمابیش مرسوم است كه در بهبهان علاوه بر این نان، نان تَبدون نیز تهیه می شود.
در شهرهای شوشتر و دزفول كلوچه مخصوص شكری و خرمایی) شیرینی های مخصوص سال نو هستند.
**برگزاری مراسم عَلَفِه (جشن مردگان)
یكی از رسوم قدیمی كه ریشه در تاریخچه باستان دارد و برای مردم بسیار مورد توجه است، برگزاری رسم«عَلَفِه» است كه طبق این رسم در آخرین پنجشنبه سال یك خوراكی مخصوص شامل حلوا و ماست تهیه و به نیت اموات خیرات می كنند.
مردم معتقدند كه اموات چشم انتظار سهم خوراك نوروزی (شیربرنج، خرما، حلوا خرمایی، حلوا و...) هستند كه برای آنها خیرات می شود و برای عزیزان از دست رفته سبزه های نوروزی به هدیه می برند تا نوید بخش آمدن بهار باشد.
**شاهنامه خوانی (هفت لشكر خوانی)
شاهنامه و شاهنامه خوانی از دیرباز در سرزمین لرها و از جمله لرهای بختیاری از جایگاه ویژه و اثرگذاری برخوردار بوده به گونه ای كه در تمامی عرصه های زندگی از آن الگو گرفته اند.
آنچنان روح حماسی شاهنامه در روحیه بختیاری ها عجین شده است كه به جرأت می توان گفت مردانگی و رشادت های بختیاری متأثر از دلاوری های حماسی كتاب ارزشمند شاهنامه بزرگ فردوسی است.
شاهنامه در سرزمین لرهای بختیاری به نام«هفت لشكر» معروف است و نقالی و شاهنامه خوانی از جایگاه ویژه ای در بین مردم محلی برخوردار است.
سال نو و دید و بازدیدهای ویژه ایام نوروز، مناسبتی بجا برای هفت لشكر خوانی مردم به ویژه بزرگان فامیل و طایفه است.
**برپایی بازار عِیدیا در بهبهان
در شهرستان بهبهان صبح اولین روز سال نو، بازاری برای كودكان به نام «عِیدیا» برپا می شود كه فروشنده های دوره گرد شیرینی های سنتی، انواع تنقلات، انواع اسباب بازیها، لباس و... را در این بازار می فروشند و كودكان به همراه بزرگترها پس از گرفتن عیدی، به این بازار آمده و خرید می كنند. از آنجا كه این بازار درگذشته در نزدیكی محل امامزاده بی بی خدیجه برپا می شد به اصطلاح بازار«بی بی خِریجِه» نیز نام دارد.
**سیزده بدر
در قدیم مردم بهبهان در این روز نان مخصوص محلی به نام«كُتِلَك» به همراه باقلا پخته و با خود به صحرا میبردند تا هنگام جمع شدن خانوادهها دركنار هم میل كنند.
**چهارده بدر
در میان مردم دزفول نیز رسم بر این است كه علاوه بر روز سیزدهم فروردین، چهاردهمین روز نوروز را نیز به گشت و گذار بپردازند. آنها این روز را سیزده پس از اول (اول نوروز) حساب می كنند. در واقع آنها دو سیزده بدر را سپری می كنند كه دومی همان چهارده بدر است.
**بازی های محلی مرسوم در بهار و نوروز
از جمله این بازی های محلی تخم مرغ بازی است ، این بازی از بازی های نوروزی در شهرستان شوشتر است كه در هنگام نوروز بویژه قبل از تحویل سال توسط جوانان انجام می شود.
معمول بوده در مراكز و محله های قدیمی شهر این بازی را انجام می دادند كه تعدادی تخم مرغ آب پز را به تعداد مشخصی بین دو نفر بازیكن تقسیم می كنند و هركدام از بازیكنان در این بازی باید با تخم مرغ خود به تخم مرغ های طرف مقابل ضربه بزند.
بدین صورت هر كدام از تخم مرغ ها كه شكست صاحب آن بازنده و دیگری برنده خواهد شد. تخم مرغی كه همه تخم مرغ ها را بشكند در اصطلاح محلی به «تخم سَرقطار» معروف است.
از دیگر بازی های محلی در این ایام اَلَختور(اَلَختَر) نام دارد، این بازی متشكل از 2 گروه مساوی، از هرگروه یك بازیكن به وسط میآید، یك پای خود را بلند میكند و با دست، مچ پای خود را میگیرد.
سپس هریك از 2 بازیكن سعی میكنند با تنه زدن به بازیكن رقیب تعادل دیگری را برهم زنند و امتیاز به دسته ی مقابل تعلق میگیرد. به این ترتیب همه ی بازیكنان 2 گروه 2 به 2 مسابقه میدهند و امتیازها محاسبه میشود. هرگروهی كه امتیاز بیشتری كسب كند، برنده اعلام شده و از گروه مقابل كولی میگیرد.
هُوپ هُوپَك نام بازی محلی دیگر است كه در این بازی تعدادی بازیكن با انتخاب یك سردسته، به صورت دایره وار كنار هم مینشینند و همزمان دهان خود را پر از باد میكنند و میگویند: «هوپ» و نفس خود را نگه میدارند.
كسی حق ندارد بخندد یا حركتی بكند. آنگاه سردسته حركتی را شروع میكند و بازیكنان بیآنكه بخندند یا حركتی بكنند باید از سردسته تقلید كنند و اگر كسی بخندد یا حرف بزند او را به وسط دایره میآورند تا چشم بگذارد و سایرین دستها را بالای سر او بگیرند. سپس از او میپرسند: «تَپ تَپو، دست كی بالا دست. »
كسی كه چشم هایش را بسته باید درست حدس بزند دراین صورت او را آزاد میكنند و اگر اشتباه گفت او را اذیت كرده و همان شعر را برایش می خوانند. مجدد چشم بسته و این قسمت از بازی تكرارمی شود تا بازیكن درست حدس بزند. آنگاه برنده شده و دوباره بازی از اول آغاز میشود.
بازی كِلِ بَرد (كِل جنگ) نیز از دیگر بازی های محلی است، «كِل» نمادی از علامت و بَرد به معنی سنگ است. اجرای بازی به این گونه است كه ابتدا تعدادی حدود (10 تا 12) قطعه سنگ (بَرد) را در فاصله ی حدود یك متری، در یك ردیف روی یكدیگر قرار می دهند و روی آنها یك قطعه سنگ (بَرد) بزرگتری می گذارند كه به آن «پیش جنگ» می گویند.
سنگ های روی هم را اصطلاحاً «كِل» می نامند. به همین ترتیب برای گروه مقابل نیز این صحنه از بازی طراحی می شود. در ادامه ابتدا افراد یكی از دو گروه، اقدام به پرتاب سنگی جهت انداختن كِل یا همان پیش جنگ گروه دیگر می كند.
افراد هردسته كه بتوانند كِل را هدف قراردهند و باعث ریزش سنگ ها گردند، برنده مسابقه محسوب می شوند، درضمن هرگروه یك سرگروه یا سردسته دارد كه به آن «سَردار» می گویند و باید دستورات او را در حین بازی انجام دهند.
كِل بَرد بازی مخصوص مناطق لرنشین خوزستان است.
استان خوزستان استانی در جنوب غربی ایران است، كه در كرانه خلیج فارس قرار دارد و مركز تولید نفت و گاز ایران بهشمار میآید.
خوزستان با جمعیتی معادل چهار میلیون و 700 هزار نفر بهعنوان پنجمین استان پرجمعیت ایران محسوب میشود.
شهر اهواز مركز استان خوزستان است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر