جمعه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۹
معنی مزگت
مز-گت به صورت ماز-کت به محل خم شدن ترجمهٔ نام مسجد (محل سجده) است که اعراب نیز به نوبهٔ خود از واژهٔ مَسْگداء آرامی گرفته اند و در ادبیات و لغت نامه های قدیم فارسی به صورت مزگت بدان اشاره شده است.
ماز. (اِ) مطلق چین و شکنج را گویند. (برهان). چین و شکنج. (آنندراج). چین و شکنج و تا و لا. (ناظم الاطباء). چی. نورد. پیچ و خم. شکن. کلچ. شکنج. تاب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ای من رهی آن روی چون قمر
وان زلف شبه رنگ پر ز ماز.
شهید (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
برآمد ز کوه ابر مازندران
چو مار شکنجی و ماز اندر آن.
منوچهری.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر