سه‌شنبه، دی ۰۴، ۱۴۰۳

نازلی رفرم کن

«ــ نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیرِ پنجره گُل داد یاسِ پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگِ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار...»

هیچ نظری موجود نیست: