سه‌شنبه، مهر ۱۵، ۱۴۰۴

محل باغ عدن و رود-چشمه های سلسبیل و تسنیم آن

The location of the Garden of Eden and and its river-springs Salsabil and Tasnim
رودهای سیحان و جیحان ترکیه نهر-چشمه‌های بهشتی سلسبیل و تسنیم قرآن به نظر می رسند:
در قرآن از دو رود- چشمهٔ بهشتی به نام‌های سلسبیل و تسنیم به عنوان نعمت‌های بهشتی نام برده شده است. بر اساس روایات چشمهٔ سلسبیل از زیر درختی در بهشت -که تنه آن در منزل پیامبر(ص) و شاخه‌های آن در همه منازل بهشت گسترده شده است- بیرون می‌آید. در گزارش‌های روایی دیگر آمده است محل جاری شدن سلسبیل از زیر عرش است و از آنجا روانه بهشت عدن (بالاترین مقام در بهشت) می‌شود و در ادامه وارد مناطق دیگر بهشت‌ می‌شود.
روایت اخیر با توجه به مطابقت عدن با آدانا نشان میدهد که منظور از سلسبیل رود ساروس- بیل (چشمه/رود نیرومند) است. چون مطابق روایات اسلامی جیحان و سیحان و فرات و نیل رودهای بهشتی هستند که از باور توراتی سرچشمه گرفتن رودهای دجله و فرات و جیحون (جیحان) و فیشون (رود عاصی) از سمت بهشت عدن گرفته شده اند که بعداّ به سبب کم آب شدن فیشون (عاصی) آن را با سیحان و نیل جایگزین کرده اند که از این میان سرچشمهٔ نیل از سرچشمهٔ آنها در نیفاتس (منطقۀ پربرف، کوههای شمال بین النهرین) بسیار دور است، کنار گذاشتنی است. «تسنیم» نام چشمه یا نهری در بهشت است که در سوره مطففین (آیه 27) به آن اشاره شده و در لغت به معنای فرو ریختن چیزی از بالا به پایین است که این معنی توراتی جیحون (جیحان، تندرو) یا سیحون (سیحان، ضربه زننده) و عاصی (سرکش) است که از این میان اولی ارجحیت دارد:
Gihon: "bursting forth, gushing".
Sihon: "striking down"
نام های کهن شهر آدانا و منطقهٔ آن کیلیکیه (سیلیسه، خیلاکو، کیزواتنه) را به زبان‌های سامی و هیتی می توان به معنی محل لذت و خوشی و محل هموار و آرامش بخش گرفت. یعنی این منطقه بهشت این جهانی به شمار می رفته است:
Celix: heaven
باب دوم سفر پیدایش تورات در مورد باغ عدن [بهشت آدم و حوا]
"1) و آسمانها و زمین و همهٔ لشکر آنها تمام شد.
2)و در روز هفتم خدا از همهٔ کار خود که ساخته بود فارغ شد. و در روز هفتم از همهٔ کار خود که ساخته بود آرامی گرفت.
3)پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آنرا تقدیس نمود زیرا که در آن آرام گرفت از همهٔ کار خود که خدا آفرید و ساخت.
4)این است پیدایش آسمانها و زمین در حین آفرینش آنها در روزی که یَهُوَه خدا زمین و آسمانها را بساخت.
5)و هیچ نهال صحرا هنوز در زمین نبود و هیچ علف صحرا هنوز نروییده بود زیرا یَهُوَه خدا باران بر زمین نبارانیده بود و آدمی نبود که کار زمین را بکند.
6)و مه از زمین برآمده تمام روی زمین را سیراب میکرد.
7)یَهُوَه خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید و آدم نَفس زنده شد.
8)و یَهُوَه خدا باغی در عدن بطرف مشرق غَرس نمود و آن آدم را که سرشته بود در آنجا گذاشت.
9)و یَهُوَه خدا هر درخت خوشنما و خوش خوراک را از زمین رویانید و درخت حیات را در وسط باغ و درخت معرفت نیک و بد را.
10)و نهری از عدن بیرون آمد تا باغ را سیراب کند و از آنجا منقسم گشته چهار شعبه شد.
11)نام اول فیشون است که تمام زمین حویله (حلب، زرین خرا که در آنجا طلاست احاطه میکند.
12)و طلای آن زمین نیکوست و خاک) در آنجا مروارید و سنگ جزَع است.
13)و نام نهر دوم جیحون که تمام زمین کوش (ناحیۀ شهر باستانی کایشون) را احاطه میکند.
14)و نام نهر سوم حدَقل (دجله) که بطرف شرقی آشور جاری است. و نهر چهارم فرات.
15)پس یَهُوَه خدا آدم را گرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا کار آنرا بکند و آنرا محافظت نماید.
16)
و یَهُوَه خدا آدم را امر فرموده گفت: “از همهٔ درختان باغ بی ممانعت بخور
17)اما از درخت معرفت نیک و بد زنهار نخوری زیرا روزی که از آن خوردی هر آینه خواهی مرد.”
18)و یَهُوَه خدا گفت: “خوب نیست که آدم تنها باشد. پس برایش معاونی موافق وی بسازم.”
19)و یَهُوَه خدا هر حیوان صحرا و هر پرندهٔ آسمان را از زمین سرشت و نزد آدم آورد تا ببیند که چه نام خواهد نهاد و آنچه آدم هر ذی حیات را خواند همان نام او شد.
20)پس آدم همۀ بهایم و پرندگان آسمان و همۀ حیوانات صحرا را نام نهاد. لیکن برای آدم معاونی موافق وی یافت نشد.
21)یَهُوَه خدا خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا بخفت و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد.
22)و یَهُوَه خدا آن دنده را که از آدم گرفته بود زنی بنا کرد و وی را به نزد آدم آورد.
23)و آدم گفت: “همانا اینست استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم از این سبب ” نسا ” نامیده شود زیرا که از انسان گرفته شد.”
24)از این سبب مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند بود.
25)و آدم و زنش هر دو برهنه بودند و خجلت نداشتند."

هیچ نظری موجود نیست: