سراب باید در اصل سارا-آب (سره آب) باشد یعنی دارای آب خالص و آب چشمه. چون خیاو (خی-آو) هم به همین معنی است. لذاآنها در نگاه اول نام شهر واحدی به نظر میرسند: خی از ریشه اوستایی خا به معنی چشمه و کان آب است. در کلمه خیابان جزء خی به همین معنی کان آب است که به سبب راه آبه های کنار خیابان (به آذری کاناو-ها) بدان داده شده است. جزء خی همچنین در نام خیار (به معنی بر خوردار از مایع و آب پاک) دیده میشود. نام سرآلو - که گویا هیئت دیگری است که برای نام سراب ذکر شده- همان سراو با پسوند دارندگی ترکی یعنی "لو" است. ولی یکی گرفتن سراب و خیاو حتی مشکین شهر و خیاو از اشتباهات بارزی است که در عهد ما صورت گرفته است. چه حمدالله مستوفی در نزهته القلوب در ذکر شهرهای اطراف سبلان هر سه نام پیشکین و سراب و خیاو را به همراه ارجاق (قصبه ارجق حالیه) و اناد (قصبه انار حالیه)ذکر کرده است. افزون بر این خیاو چای هم که نام رودخانه مشکین شهر است نشان می دهد خیاو (آب خالص) نام قدیمی شهرکی در کنار مشکین شهر (پیشکین= شهر مقابل چشمه)بوده است که این شهر اکنون آقبلاغ (قصبه چشمه سفید) نام دارد و لذاآن نام خود پیشکین (مشکین شهر) نبوده است و به سهو علمای علم جغرافیا نام دیگر مشکین شهر تصور گردیده است.در لغت نامه دهخدا چنین اطلاعاتی در باب پیشکین (=وراوی، برِ آب)جمع آوری شده است:"پیشکین . (اِخ ) تومانی به آذربایجان : حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب آرد: تومان پیشکین ؛ درین تومان هفت شهرست : پیشکین و خیاو و انار و ارجاق ۞ و اهر و تکلفه و کلیبر ۞ ، پیشکین از اقلیم چهارم است . طولش از جزایر خالدات «فب ک » و عرض از خط استوار «لزم »و در اول وراوی میخواندند چون پیشکین گرجی حاکم آنجا شد بدو معروف گشت . هوایش بعفونت مایل جهت آنکه شمالش را کوه سبلان مانع است و آبش از کوه سبلان می آید و غله و میوه بسیار باشد و اهل آنجا شافعی مذهب اند و بعضی حنفی و بعضی شیعه . حقوق دیوانیش پنجهزار و دویست دینارست ، و ولایتش به اقطاع لشکر مقرر است کمابیش پنج تومان مقرری دارد. (نزهةالقلوب چ اروپا مقاله ٔ سوم ص 82 و 83) و نیز رجوع به تاریخ غازان ص 88 و 96 شود.اما کلمه ٔ پیشکین محرف مشگین است . رجوع به مشگین (باختری و خاوری ) در فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود."
حمدالله مستوفی در مورد مکان خیاو (آقبلاغ)نسبت به کوه سبلان دچار خطا شده و مکان آن را به سهو در جنوب کوه سبلان ذکر کرده است. در حالی که آن در شمال کوه سبلان واقع است.وی در باب قصبه خیاو می آورد: "خیاو قصبه ای است در قبلی کوه سبلان افتاده چون سبلان در شمال اوست هوایش به گرمی مایل است و آبش از آن کوه جاری است باغستان اندک دارد. حاصلش غله بیشتر بود و مردمش موزه دوز و چوخاگر باشد.حقوق دیوانیش دو هزار دینار است."
نظر نو: گفتاری در بارۀ محل شهر خیاو
طبق کتاب پهلوی زادسپرم "چهارمین همپرسگی زرتشت با مشاسپندان با امشاسپند شتویر (شهریور) در سرای (سراب) که روستایی است در میوان (مهربان حالیه)، صورت گرفت". از سوی دیگر نام شهری به صورت خیاو (میمند) را حمدالله مستوفی جنوب کوه سبلان ذکر می کند که می تواند همان میوان (مهربان) باشد. ولی ویکیپدیا به نقل از کتاب زینت المجالس و نزهة القلوب می گوید: مولف کتاب زینت المجالس این منطقه را ملوک پیشگین خوانده و در وجه تسمیه آن می نویسد: "چون محمد بن پیشگین گرجی در زمان اتابکان آذربایجان حاکم اینجا بوده به نام او معروف گشته و در نتیجه کثرت استعمال، پیشگین به مشگین تبدیل گشته که امروزه به دو نام خیاو و مشگین شهر شهرت دارد". حمدالله مستوفی در کتاب نزهة القلوب آورده که "پیشگین در اصل «وراوی» نامیده می شد و دارای هفت شهر بوده و جزء تومان پیشگین بودند، شامل: پیشگین، خیاو، انار، ارجاق، اهر، تکلفه و کلیبر است."
تناقض گفتار کتاب زینت المجالس و نزهة القلوب در مورد جای یکی بودن و یکی نبودن خیاو و پیشگین و خیاو (در شمال و جنوب کوه سبلان واقع بودن) را چگونه باید حل کرد. ظاهراَ حمدالله مستوفی هم در جنوب سبلان واقع بودن خیاو اشتباه نمی کند چون نام میمند متعلق به خیاو نیز با میوان کتاب پهلوی زادسپرم یعنی میوان (مهربان حالیه) مطابقت دارد. بنابراین می توان تصور کرد خیاو (دارای چشمه آب خوب) نام و عنوان مشترکی بر پیشگین (وراوی= شهر کنار آب) و میوان (محل آب خوب) بوده است. چنانکه نام مشابه آن را در نام شهر خیوۀ خوارزم نیز در می یابیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر