چهارشنبه، دی ۱۳، ۱۳۹۱
ضّحاک تاریخی چه کسی یا چه کسانی است؟
برخی از محققان نظر به شباهت داستان فریدون و ضّحاک با کوروش و آستیاگ، کوروش را همان فریدون و آستیاگ را همان ضّحاک دانسته اند. موسی خورنی مورخ ارمنی عهد ساسانی به صراحت نام اژیدهاک (ضحاک) را به جای آستیاگ آورده و مخاصم وی را همان کوروش هخامنشی آورده است. بر خلاف ظاهر کلمۀ ضحاک آن نه نامی عربی به معنی خندان بلکه به معنی ذهاک (=دهاک) یعنی سمّی و زهری است و اژی دهاک در اوستا به معنی مار سمّی است. امّا چگونه این نام جانشین نام آستیاگ (ایشتی-ویکو= شخص ثروتمند) شده است روشن است. چون کلمه اوستایی اژدیاک هم که به نام اژی دهاک بسیار شبیه است، مترادف ایشتی-ویکو به معنی ثروتمند است. ارتباط نام فریدون (دوست منش) با کوروش هخامنشی نیز در این است که این در واقع ترجمۀ نام هخامنش (دوست منش) یعنی نام خانوادگی کوروش است. عنوان اوستایی وی یعنی ثراتئونه (سومین) به نشانۀ سومین کوروش بودن کوروش هخامنشی در شجره نامۀ خویش است. امَا اساس نام اوستایی اژی دهاک (مارسمّی) خدای بابلی مردوک بوده است که سمبل وی ماری سمّی به نام موش هوشو بوده است. از این روی ایرانیان باستان این خدای بابلی و پادشاهان بابلی از جمله آگوم کاک رمه کاسی (که در حدود اواسط هزاره دوم پیش از میلاد حکومت کرده) و نابونید معاصر کوروش هخامنشی است. چه در اوستا محل حکمرانی اژیدهاک را شهرهای کوارنت (کرند از شهرهای آگوم کاک رمه) و بوری (بابل، پایتخت آگوم کاک رمه و نابونید) ذکر کرده اند. اما فردوسی در شاهنامه محل اژی دهاک را دژ هوخت کنگ (دژ گفتار نیک) آورده است که منظور همان همدان پایتخت آستیاگ (اژدیاک) می باشد.بنابراین در وجود ضّحاک اساطیری حداقل سه شاه متفاوت (آگوم کاک رمه، آستیاگ، نابونید) و یک خدا (مردوک، ضحاک ماردوش) سهیم است. بعلاوه به نظر می رسد داستان کشته شدن جمشید (شاه موبد) به دست ضحاک در سمت خراسان اشاره به کشته شدن داریوش سوم ملبس به لباس مغ به دستور اسکندر مار دوست بوده باشد. در شاهنامه به سبب آمیخته و یکی شدن این پادشاهان و مردوک خدای، عمر هزار ساله برای ضحاک قائل شده اند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
ممنون از زحماتتون..آیا در مورد وَنگهاپَرَه ، سگی که در متون زرتشتی از آن یاد شده و ریشه های لغوی اش مطلبی دارید؟
وَنگهاپر (پرنده نیک) که در کتاب اوستایی وندیداد نوعی سگ به شمار رفته که شبها به مقابله بااهریمن مشغول است، قابل مقایسه است شپَک پَر (شپ پره، خفاش).
ارسال یک نظر