سهشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۲
آیا شهربانو دختر هرمزان نبوده است؟
جناب یاغیش کاظمی در صفحه فرهنگ و زبانهای باستانی ایران مطرح کردند: در کتابِ «کافی» ِ «شیخ کلینی»، اشاره ی جالبی وجود دارد درباره ی لفظی ناشی از انزجار به زبان ِ پهلوی؛ جایی که «شهربانو»، نگاهِ خیره ی «عمر» را به خود میبیند، میگوید: «أُفٍّ بِيرُوجْ بَادَا هُرْمُزْ» يا در بعضی نسخ: «اُفّ (حرف اندوه) بي روي (یا پیروز) باد هرمز» يا «آه ، بیروج باذا هرمز!». ظاهراً علی (ع) ، انزجار ِ[و اندوه] سنگین ِ پشتِ این لفظ را درمیابند و دختر (شهربانو) را در انتخابِ همسر، آزاد میگذارند:
«الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْحَسَنِيُّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام ، قَالَ : «لَمَّا أُقْدِمَتْ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ عَلى عُمَرَ ، أَشْرَفَ لَهَا عَذَارَى الْمَدِينَةِ ، وَ أَشْرَقَ الْمَسْجِدُ بِضَوْئِهَا لَمَّا دَخَلَتْهُ ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا عُمَرُ ، غَطَّتْ وَجْهَهَا ، وَ قَالَتْ : أُفٍّ بِيرُوجْ بَادَا هُرْمُزْ ، فَقَالَ عُمَرُ : أَ تَشْتِمُنِي هذِهِ ؟ وَ هَمَّ بِهَا ، فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : لَيْسَ ذلِكَ لَكَ ، خَيِّرْهَا رَجُلًا مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ احْسُبْهَا بِفَيْئِهِ ، فَخَيَّرَهَا ، فَجَاءَتْ حَتّى وَضَعَتْ يَدَهَا عَلى رَأْسِ الْحُسَيْنِ عليه السلام ، فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : مَا اسْمُكِ ؟ فَقَالَتْ : جَهَانْ شَاهُ ، فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام : بَلْ شَهْرَبَانُوَيْهِ.» (الكافي، جلد : 2 صفحه : 513)
نظر من که یک نتیجه گیری از این گفتار است:
وجود نام هرمز در رابطه با عمر و شهربانو در این نوشته این شک و شبهه را پیش می آورد که آیا از هرمز این عبارت منظور هرمزان سردار خوزستانی نیست که ویکیپدیا در موردش آورده: "هرمزان (قتل در سال ۲۳ هجری) حاکم خوزستان بود. در حمله اعراب به ایران زمان یزدگرد سوم عتبه سردار عرب بر وی غالب شد. او به ناچار به شوشتر رفت و به مقاومت پرداخت اما شوشتر نیز پس از ۱۸ ماه محاصره به دست مسلمانان افتاد (رجوع کنید به جنگ شوشتر) و هرمزان را به مدینه نزد عمر فرستادند." در این صورت صورت رابطه پدر و فرزندی هرمزان و شهربانو مطرح میگردد که بنا به ملاحظات سیاسی (اتهام شرکت هرمزان در قتل عمر و غیره) جای وی در روایات اسلامی با یزد گرد سوم آخرین پادشاه ساسانی عوض شده است. طرفداری قاطعانه علی ابن ابی طالب از قصاص عبیدالله بن عمر (قاتل هرمزان) گواه صادق این نظر است.
چه بنا به ویکیپدیا: "پس از به خلافت رسیدن عثمان، وی پسر عمر را قصاص نکرد. علی ابن ابیطالب و دیگران به شدت به او اعتراض کردند و علی تهدید کرد اگر در موقعیت مناسبی قرار گیرد، حکم قصاص را درباره او اجرا خواهد کرد.[۵] على خطاب به عمر گفت: «اين فاسق - اشاره به عبيدالله - را به خونخواهى هرمزان بكش كه با كشتن مسلمانى بى گناه، مرتكب خطايى عظيم شده». اين ناخشنودى در او وجود داشت تا نبرد صفین كه عبيدالله از علی اجازهى ورود خواست و علی به او گفت: «آيا تو كه هرمزان را به ناحق كشتهاى با آنكه او به دست عموى من عباس اسلام آورده بود و پدر تو نيز از غنايم مسلمانان براى او دو هزار درهم وظيفه مقرر داشته بود، حالا انتظار دارى كه از دست من جان سالم به در برى؟» عبيدالله در پاسخ گفت: «سپاس خداى را كه ما را در وضعى قرار داد كه تو خون هرمزان را از من مىخواهى و من خون اميرالمؤمنين عثمان را».[۶] عبیدالله در نبرد صفین در کنار معاویه جنگید و کشته شد.[۷]"
دکتر احمد اقتداری در نقد سخن شفیعی کد کنی نکته سنجی جالبی در باره رابطه خانوادگی امام علی و هرمزان و شهربانو می نماید ولی به کنه این خویشاوندی راه نمی برد:"مقالتي در خصوص كتاب علي نامه در باب نقد و بررسي آن كتاب و تحسين نظرات آقاي دكتر شفيعي كدكني، دوست دانشمند و بسياردان هوشمند و پركارمان، خاص استنتاج عالمانۀ ايشان در خصوص كشتن عبيدلله بن عمر هرمزان ايراني و بهمن ( گويا برادرش) را و برآشفتن حضرت علي(ع) و اينكه آن حضرت به همسر عبيدلله فرموده اند مرا بر عبيدلله حقي است چه هرمزان از خاندان من بوده است و اينكه هرمزان در «سراي حسين» يعني حسين بن علي (ع) كشته شده و اين قرينه اي بر صحت روايات آنكه شهربانو دختر يزدگرد آخرين پادشاه ساساني همسر حسين بن علي (ع) بوده است كه بنا بر روايات سينه به سينۀ شايد غيرموثّق در آخرين جنگ اعراب با ايرانيان اسير شده و به همسري حضرت سيدالشهداء در آمده و مادر حضرت علي بن الحسين امام زين العابدين حضرت سجاد (ع) بوده است.و اينكه هرمزان و بهمن برادرش (بنا بر استنتاج آقاي دكتر شفيعي از علي نامه) بر سجادۀ نماز به دست عبيدلله بن عمر، فرزند خليفه، كشته شده اند."(علي نامه و چند سؤال تاريخي از استاد شفيعي كدكني).
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر