پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۹۲

معنی نامهای ایرونی و دیگوری اوستی ها

دو نام ایرونی و دیگوری را که اکنون به دو لهجه اوستی اطلاق میشود در سانسکریت می توان منسوب به نجبا و منسوب به زیردستان و جنگاوران معنی نمود. در واقع نشانگر قبیله حکومتی و قبیله جنگجویان زیردست ایشان بوده اند و این نامگذاریها ربطی با نامهای عمومی ایشان یعنی ماساگت (قبیله گوزن بزرگ)، آلان (از ریشه یلن= گوزن بزرگ) واوستی (منسوب به اَوَستی، منسوب به ایزد حیوانات وحشی) ندارند.
جیهانی از دو قبیله آلانی به اسامی دوگ- آس (آسهای فرودست) و تُوال- آس (آسهای نیرومند) یاد میکند که مطابق همان دیگوری ها و ایرونی ها هستند. منظور از خود آس (آسو، تیز رو) می تواند خود همان توتم یلن آلانها باشد. چه آبایف در مورد یلن گوید: "گوزن بسیار بزرگ که مانند اسب، بلکه درشتتر از اسب است؛ شاید سریعتر از اسب می دود و این را امیرهای شمالی مرکب خورشید دانسته و می پرستیده اند."

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

با درود
در پی یافتن شوند نام گذاری شهرستان عباس آباد بودم که به نام پیشین این جا سر لنگاء رسیدم(تارنمای فرمانداری شهرستان عباس آباد).در این تارنما شوند نام گذاری سرلنگاء را به دلیل کنار آب بودن نوشته ،آیا شما موافقید؟
آیا این نام می تواند با نام بندر لنگه که چم آن ناشناخته مانده از یک ریشه باشد؟

Mofrad گفت...

لنج فارسی به معنی محل بیرون کشیدن (کالا) می تواند. ریشه نام سر لنگاء و بندر لنگه باشد. تا آنجائی که یادم هست قایقهای محلی را در جنوب نیز لنج می گویند. شاید اصل عباس آباد هم آب- پس- آباد بوده است. یعنی آبادی کنار آب (بندر).

ناشناس گفت...

در تارنمای ویکی پدیا به نقل از سفر نامه چارلز فرانسیس مکنزی که در سال 1859 از این جا دیدن کرده واژه عباس آباد را برگرفته از نام یکی از باشندگان بومی اینجا آورده.


http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%E2%80%8C%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF_(%D8%AA%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%86)

Mofrad گفت...

نام قبلی اش سرلنگاء گواه این است که اصل باآب پس آباد بوده است و عباس نامی که بنا کننده آن یاشد منتفی به نظر می رسد. چنانکه نام نجف آباد نه جوب آباد بوده است که نجف آباد شده است. اسم آن در عهد حمدالله مستوفی هفت جوبه (هفشوبه) بوده است. ممکن است عباس نامهایی در این قصبه زندگی کرده باشند ولی اساس نام، بندر بودن و کنار آب بودن آن بوده است.

ناشناس گفت...

با درود
در هیچ یک ار فرهنگهای فارسی چمی برای واژه ( لن ) نیامده است .چه اینکه اینگونه می نماید واژه لنگاه ترکیبی از دو واژه لن + گاه باشد و همچنین واژه لنگر تشکیل یافته از لن +گر ، دیدگاه شما چیست؟ و دیگر اینکه آیا شمادیدگاهی برای ریشه واژه لن دارید؟

Mofrad گفت...

فکر میکنم لن می تواند صورتی از لان (جا) باشد. لنگر انداختن یعنی به جایی در ساحل گیر دادن قایق. ولی در لنگاه (لنج گاه) به معنی محل بیرون کشیدن باید لنج به معنی تهی کردن قایق باشد(از ریشه اوستایی ریچ یعنی تهی کردن): یک حرف "ان" ناسالی (تودماغی) می تواند به وسط آن اضافه شده باشد. "ر" در آغاز هم علی الاصول می توانست به "ل" بدل گردد.

ناشناس گفت...

در این روش چم واژگان لنگ = پا وهمچنین لنگ = چلاق چه می شود؟

Mofrad گفت...

لینگ در سانسکریت به معنی رفتن است. لابد به عضو انجام این عمل یعنی به پا نیز اطلاق شده است. از اینجا لنگیدن به کشیدن پا و لنگ به چلاق تعلق گرفته است.

Mofrad گفت...

لابد لی لی رفتن هم از همین ریشه سانسکریتی لینگ گرفته شده است.

ناشناس گفت...

با درود
درباره واژه خاچک یکی از نامهای پیشین نوشهر چه دیدگاهی دارید؟
گویا روستایی هم به نام خاچیک در بستان آباد داریم.

Mofrad گفت...

خاچک یا خاچیک را می توان به صورتهای خا-جاک و خا-جیک به معنی محل چشمه گرفت. بعید می بینم که از ریشه خاچ ارمنی به معنی صلیب بوده باشند.

ناشناس گفت...

با درود
آیا شما با این دیدگاه موافقید؟
وازه سلده (نام پیشین شهرستان نور)
سل + ده سل =نی
در مجموع روستایی که بام خانه ها از نی ساخته شده.

Mofrad گفت...

با توجه به آب و هوا بعید است که به معنی دارای خانه هایی نئین یاشد. ولی می تواند به معنی ده نیزاری باشد. اگر شهر درون منطقه نیزاری و باتلاقی بوده باشد. یک مورد در روستاهای غرب ایران سول به معنی کُردی آن آبشار را روی نام روستایی مشاهده کرده بودم. این می تواند درست باشد اگر در حوالی آن آبشاری موجود باشد. سول در کردی به معنی سفید و شور و سفت نیز هست.