سه‌شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۳

مطابقت ماروش با ماهیدشت

Mehdi Fatemi
گزارش پارسی سنگنوشته بیستون داریوش (پارسی باستان):
بند13-گوید داریوش شاه یک مرد مادی به نام "فرورتیش" او در ماد شورش کرد.به مردم چنین گفت"من خشثریتَ ام از خاندان "اووَخشترَ"."پس سپاه مادی در کاخ بر من یاغی شدند و به سوی آن "فرورتیش" رفتند .او در ماد شاه شد.
گوید داریوش شاه سپاه پارسی و مادی که با من بود (نیرویی) کم بود.
پس من نیرو فرستادم مردی پارسی به نام "ویدَرنَ" بنده من او را سالار ایشان کردم.به ایشان گفتم: "پیش روید آن سپاه مادی را که خود را از آن من نمیخوانَد بزنید".
پس "ویدَرنَ" با سپاه راهی شد هنگامی که به ماد رسید شهری به نام "ماروش" آنجا با مادیها نبرد کرد.آنکه سالار مادیها بود در آن هنگام آنجا نبود.
اهورامزدا مرا یاری کرد.به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه شورشی را بسختی زد.27 روز از ماه "انامَکَ" گذشته بود که ایشان نبرد کرده.(بند27)
Javad Mofrad
ماروش یادآور مایدشت (ماهیدشت) است: مایدشت قلعه و شهری است از نواحی شهر کرمانشاه. ولایتی است قریب پنجاه پاره دیه بود و در صحرایی واقع است که متصل میدان بزرگ است و علفزارهای در غایت خوب است و هوایی معتدل دارد و آبش از کوههایی که در آن حدود است برمی خیزد. (نزهةالقلوب، جزء ۳ ص ۱۰۸). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا. لغت نامه دهخدا). Mehdi Fatemi
شاید هم ملایر باشد درین مورد نظر باستان شناسان هم بسیار مهم است.
Javad Mofrad
در کتیبه شیلخاک اینشوشیناک در حدود ملایر (احتمالا به معنی دارای مل=انگور) از محلی به نام موگیا نام برده شده است.
Mehdi Fatemi
واژه مل به معنی انگور واژه نوین است در زبانهای باستانی به صورت مَدَ/مَذَ بوده است.
Javad Mofrad
احتمالا در پهلوی مل به معنی انگور رایج بوده است. نام شهر ملکان آذربایجان غربی را حمدالله مستوفی انگوران آورده است. در آذری انگورهای آویزان شده به رشته نخ را که توشه زمستان میکنند، ملاخ گوییم فکر میکنم تلخیص مل-آویخته شده باشد.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
چندي پيش پيامك طنزي خواندم كه ميگفت واژه sport از قديم در مشهد به صورت واژه چَخ چَخي وجود داشته.
هر چند اين پيامك طنز بود ولي پر بيراه هم نميگفت اين واژه در گويش خراسان به معاني :اسمي ، بسيار خوب و عالي و همه چيز تمام به كار ميرود، كه البته در هيچ كتاب فرهنگي ريشه ومعني آنرا نديدم.
البته واژه چَخ به تنهايي هم به معني خوب ، راضي كننده و Ok به كار ميرود
ديدگاه شما درباره اين واژه وريشه و معني آن چيست ؟

Mofrad گفت...

چخیدن در فرهنگنامه های فارسی به معنی جنگیدن و تلاش کردن است.

ناشناس گفت...

بله در خراسان چِخ (همراه با كسره )به اين معني به كار ميرود؛ ولي براي من جاي شگفتي دارداين واژه وقتي فتحه ميگيرد معني كاملا متفاوتي مي يابد كه در هيچ فرهنگ نامه اي باه آن اشاره نشده.
ممنون كه توجه كرديد

ناشناس گفت...

در اين باره واژه اي ديگر به ذهنم آمد، در خراسان وقتي كسي با پرخاش و دادو بيداد گفتگو ميكند ميگويند: (مِجِقَّ) . گمان ميكنم اي جقيدن هم همان چَخيدن است.