مطابق لغت نامه دهخدا: "سیب. (اِ) پهلوی «سپ» ۞، اورامانی «سوو» ۞، گیلکی «سب» ۞، طبری «سه»، مازندرانی کنونی «سیف و سف» ۞، خوانساری «سو» ۞. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). میوه ای است معروف و آنرا به عربی تفاح خوانند. (برهان) (از آنندراج). تفاح. (منتهی الارب)."
احتمال بسیار دارد که سِپ پهلوی تلخیص سوَ-پی= غذای سودمند بوده باشد. در سانسکریت نیز سیب/سِوَ به معنی میوه سودمند است:
स्वादुफल svAduphala n. apple
सेवफल sevaphala n. apple
सेव seva n. apple
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر