دوشنبه، مرداد ۱۵، ۱۴۰۳
مآخذ واژه های درودگر (نجار) و درود (تندرست بودن) و سپاس (برکت و موهبت)
درودگر ساخته شده از دروت (درود، چوب، درخت) و پسوند فاعلی گر به معنی نجار درست است، هیئت دروگر آن بیشتر به معنی درو کننده می باشد:
द्रुत m. druta tree
द्रु m. dru tree
مطابق لغت نامهٔ دهخدا: درودگر. [دُ گ َ] (ص مرکب) نجار، و این مأخوذ از درودن است که چوب و زراعت قطع کردن باشد. (غیاث ) (آنندراج). درودکار. (ناظم الاطباء). درگر. کسی که اسباب و آلاتی از چوب می سازد و به عربی نجار گویند. (لغات فرهنگستان). اسکاف. دُعمیّ. فَیتَق. فَیتَن. (از منتهی الارب). کتکار. لتگر. (از برهان). نهام [ ن َ / ن ِ / ن ُ]. نهامی [ن َ / ن ِ / ن]. (از منتهی الارب): درودگر بازرسید. (کلیله ودمنه). بوزینه ای درودگری را دید. (کلیله و دمنه).
کرسیی کش درودگر سازد
هرچه پستر لطیف تر سازد.
امیرخسرو دهلوی.
درود به معانی ستایش، ثنا، سلام، آفرین، ابراز احترام بر گرفته از واژهٔ اوستایی دروتَ (druta) به معنی پابرجا و استوار و تندرست بودن است.
سپاس (سپَ-اَس، برکت و موهبت): [س ِ] (اِ) پهلوی «سپاس»۞، ارمنی «سپاس - ام» ۞ (خدمت). (حاشیه ٔ برهان قاطع معین). حمد و شکر و نعمت. (برهان) (غیاث). حمد. (دهار):
نکردی خدای جهان را سپاس
نبودی بدین بر دری ره شناس.
دقیقی.
स्वस्ति f. svasti blessing
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر