سنت شده است که ناسیونالیستهای ترک و پان ترکیست هرجا نامی را مشابه با تُرک (دارنده توتم گرگ) دیده اند با مصادره به مطلوب زبان التصاقی برابر زبان ترکی، برای آن کارنامه ترک تباری بتراشند. ایشان حتی در این راه پان ایرانیستهای مخاصم خود را با ادعای بسیار کاذب ترک تبار بودن مادها (ملت کیانیان اوستا و شاهنامه) به عقب رانده اند. مادهایی که مرکب بودند از بوسیان (مردم بین همدان و ساوه) و بودینان (لران)، ستروخاتیان (خانه سنگی ها، کردهای ساگارتی)، پارتاکانیان (مردم اصفهان) مغان (مردم آذربایجان) و آریزانتیان (مادهای حکومتی ری و کاشان). این خزعبلات ترک خواندن بومیان کهن ماد و میتانی با نویسندهً عامیی به نام پروفسور تقی زهتابی باکو و عراق نشین در ایران پدید آمد. برخی از شرقشناسان نیز با ابراز تردیدهایی در این باب ریشه این اسامی کهن بدان توهمات دامن زده اند. چنانکه اشاره شد التصاقی بودن زبان یک قوم برای این جماعتِ کارنامه ترکی تراش، نشانه ترک بودن دارندگان آن زبان است. از آن جمله ادعای ترک بودن برای توروکوهای هزاره دوم و اول پیش از میلاد کردستان است که از اسلاف کردان کردوخی (دارندگان توتم بزکوهی، تورانیان فریانی) بوده اند که نامشان در منابع بابلی و آشوری و اورارتویی به شکل توروکو و توریخی ذکر شده است و سوای التصاقی بودن زبان ایشان- به نشانه قفقازی بودن آنان- نامشان نیز به ظاهر شباهتی با نام متأخر تُرک دارد. با توجه به اینکه تور در قفقاز اکنون هم به نوعی بُزکوهی اهلی اطلاق میشود. لذا نام توروکو معادل با سکا و آسکول به معنی مردم منسوب به توتم بزکوهی و قوچ وحشی است. نام قوم بائده قرآنی جدیس را می توان به صورتهای ایرانی و عربی گئو-تی-ایس (پرستنده بزکوهی) و جدی تیس (منسوب به بزکوهی) بازسازی کرد. اگر این نام را معادل نامهای توروکو (منسوب به بزکوهی)، کردوخی (منسوب به بزکوهی)، سکا (منسوب به بزکوهی) و هوری (به زبانهای سامی یعنی کوهی) قرار دهیم؛ در این صورت معلوم میشود از نام هوری هم همان پرستنده بزکوهی مراد بوده است. این بدان معنی است که مردم قفقازی تبار هوری در پیدایی کردان سهم اساسی را داشته اند گرچه نام و ملیت و فرهنگ خود را در مقابل ایرانی تباران میتانی و کیمری (سکایی) و ساگارتی (مادی) از دست و با آنها در آمیخته و تشکیل ملیت واحد کُرد را داده است.می توان حدس زد لغات نسبتاً فراوانی از زبان هوری در زبان ایرانی کُردی به یادگار مانده باشد. پروفسور مجید زاده به درستی از روی نامهای ایشان آنان را از اقوام هوری-میتانی شمرده است. سؤال این است که آیا کُردان کردوخی اعقاب همین مردم بوده اند یا بعداً به همراه سکائیان آریایی و ترک تبار اوتی اران (آذری) در عهد مادیای اسکیتی (ملقب به افراسیاب یعنی پر آسیب) یعنی اواسط قرن هفتم پیش از میلاد از قفقاز گذشته و پس از به جا گذاشتن همراهان اوتی (آذری) خویش در اران، بدین نواحی شمال بین النهرین کوچ نموده اند؟ در جواب استرابون و هرودوت صرفاً از اسکان سکائیان در اران و سمت اراضی ارمنستان سخن به میان آورده اند. یعنی صحبتی از مهاجرت سکاها به شمال بین النهرین نکرده اند. اما آشوریان از حضور سکائیان آریایی کیمری در مرزهای شمال بین النهرین سخن به میان آورده اند. در تورات به عنوان پسران جومر (یعنی کیمریان کپادوکیه و کیمریان شمال مرزهای آشور) از سه شاخه سکائیان در جنوب قفقاز به نامهای اشکناز (دوستدار بزکوهی) و ریفات (رباینده) و توجرمه (دارندگان شمشیر) سخن رانده است که از این میان مطابق هرودوت و استرابون اشکنازها یعنی سکاها مرکب از سکائیان آریایی و ترک در اران (به کُردی یعنی سرزمین آتش) سکنی گرفتند. به طوری که اشاره گردید نام ترکی اوتی (آذری= ارانی) متعلق به شاخه ترکی اینان بوده است. توجرمه ها که با توجه به نامشان از گروههای سکایی سئوروماتی (دارندگان شمشیر) بودند در سمت قراباغ و ارمنستان کوچک اسکان یافتند. اما گروه سوم یعنی ربایندگان که صفت کُردان کردوخی به شمار می آمده است به طور غالب نه با این گروهها بلکه پیشتر در هزاره دوم پیش از میلاد در ترکیب قبایل هوری (ماهپرست) و میتانی (خورشیدپرست) یعنی همان توروکوها به سرزمین کردستان رسیده بودند. بعداً گروههایی از سکائیان کیمری در همین ناحیه کردستان بدیشان اضافه شده بودند. در اوستا همین تورانیان هوری/میتانی (توروکوها) و کیمری را تحت نام خاندان فریان تورانی (دوستان تورانی) ساکن جزیره رود رنگها (بین النهرین تورون و حوالی جنوبی آن در بین حوضه علیای رودهای دجله و فرات)، دوست ایرانیان معرفی اند.
در اینجا دو مقاله مرحوم عادل ارشادی فر را در باب توروکوها که تلاشی برای انطباق نام و نشان ایشان با ترکهای باستانی مفروض این نواحی است ، به عینه ضمیمه می نمایم:
1- توروکی های باستان آذربایجان عادل ارشادی فر (چاپ شده در روزنامه ی نوید آذربایجان)
مهم ترین سند تاریخی ـ منهای داده های زبانشناسی تطبیقی ـ كه تاكنون در اثبات بومی بودن ترك های آذربایجان ارائه شده است، وجود نام «توركی» در اسناد آشوری و اورارتویی از آغاز سده چهاردهم تا اوایل هزاره اول قبل از میلاد است.
«ز. یامپولسكی» بر اساس همین اسناد كوشیده است حضور طوایف ترك زبان آذربایجان را از سده چهاردهم قبل از میلاد به بعد در اطراف دریاچه ارومیه اثبات نماید (رك: رحیم رئیس نیا, آذربایجان در سیر تاریخ ایران، 876) تاریخی كه یامپولسكی ارائه كرده متكی بر گزارش جنگی «آداد ـ نیراری اول» پادشاه آشور در اواخر سده چهاردهم قبل از میلاد می باشد.
بسیار مسرورم كه این مقاله برای نخستین بار این اطلاع خیلی مهم و ارزنده را به خوانندگان خود و همچنین پژوهشگران عرصه ی تاریخ آذربایجان می بخشد كه «توركی های» باستان آذربایجان حداقل از آغازه هزاره دوم قبل از میلاد در اطراف دریاچه ارومیه سكونت داشتهاند.
بر اساس اطلاعاتی كه دانشمندان غربی از روی الواح آشوری قدیم منتشر كردهاند و در سال 1376 شمسی از طرف آقای دكتر یوسف مجید زاده باستان شناس معروف ایرانی در ایران منتشر شده است، آگاهی ما تا اندازه ای از توروكی های باستان آذربایجان تكمیلتر میشود. سرزمینی كه «توركی» ها در آنجا سكونت داشتند در الواح آشوری قدیم «توركوم» (Turukum) نامیده شده است. این سرزمین در حد فاصل اربیل در شمال شرقی عراق تا دریاچه ارومیه در آذربایجان قرار داشت. سرزمین «توركوم» با سرزمین «گوتیوم» (میهن گوتی ها) و هم چنین با ایالت هوری نشین «اشنونا»(1) در كرانه شرقی رود دیاله همسایگی داشت.
اشنونا (تل اسمر كنونی) به طور قطع در جنوب سرزمین «توركوم» قرار داشت. نخستین اطلاعی كه از توروكی های باستان آذربایجان داده شده مربوط به شمسی آداد اول (1813 – 1781 ق.م) پادشاه آشور در اواخر قرن نوزدهم قبل از میلاد می باشد ولی این موضوع كه «توروكیها» قبل از این تاریخ با حمورابی پادشاه مشهور بابل (به توریخ دلاپورت 2003 – 1961 ق.م)(2) درگیریهایی داشته اند، مورد تصدیق دانشمندان بوده است. بر اساس نخستین اطلاع تاریخی كه از «توروكی»های آذربایجان در اواخر قرن نوزدهم قبل از میلاد به دست ما رسیده است و آخرین اطلاعی كه منابع اورارتویی در قرن نهم قبل از میلاد داده اند، توروكی ها حداقل به مدت یك هزاره (ده قرن) در اطراف دریاچه ارومیه و شمال شرقی عراق اقامت داشته اند.
یوسف مجید زاده با استناد به یك منبع غربی (LaessØe, 1959e:31) و بر اساس مندرجات الواح آشوری مربوط به شمشی آداد اول می گوید: «شمشی آداد اول پادشاه آشور قدیم بر سر مالكیت «قابرا» در منطقه اربیل نه تنها با «دادوشا» پادشاه اشنونا درگیری داشت بلكه ساكنان گردنكش كوهپایه های زاگرس یعنی گوتی ها و توروكی ها نیز برای او همیشه مزاحمت هایی ایجاد می كردند و به ویژه توروكی ها كه تصرف(شوشازا)(3) را برای
وی غیر ممكن كرده بودند و دشمنان خطرناكی برای آشور به شمار می ر فتند (تاریخ و تمدن بین النهرین, جلد اول، 148) منبع مورد استناد یوسف مجید زاده می گوید: «یكی از جنگ های عمده شمشی آداد اول لشكر كشی به منطقه زاب سفلی (زاب كوچك) بود. در این جنگ چندین شهر ازجمله «قابرا» آراپخا (كركوك) و «توروكوم» به تصرف سپاهیان آشوری درآمد.
به نظر می رسد كه تصرف سرزمین «توروكوم» (كشور توروكی ها) به دست شمشی آداد اول پایدار نبوده و نیروهای آشور مجبور به ترك این سرزمین شده اند، زیرا منابع آشور نشان می دهند كه بعد از مرگ شمشی آداد اول «ایشمَ ـ داگان اول»(4) فرزند و جانشین او كه مابین سال های 1780 – 1741 قبل از میلاد (به توریخ مجید زاده) سلطنت كرده است معاهده صلحی را با «توروكو» بسته و دختر رئیس قبیله توروكی (به تعبیر مجیدزاده) نیز با «موت – آشكور» فرزند «ایشم ـ داگان اول» ازدواج كرده است.(5)
یك منبع مورد استناد مجیدزاده احتمال داده است كه در زمان شمشی آداد اول شهر «شوشازا» زیر فشار توروكی ها متروك شده است. در نامه های «ماری» (6) نام دو فرمانروای توروكی ذكر شده ـ متاسفانه این نام ها در تالیف مجیدزاده نیامده ـ و نام یكی از رهبران توروكی نیز «زازیا» بوده است. منابع مورد استفاده دكتر مجیدزاده و همچنین خود ایشان بر این عقیده اند كه نام هر سه فرمانروای توروكی «هوری» بوده است. یوسف مجیدزاده با توجه به این اسامی این استنتاج را كرده است كه : «شاید بتوان گفت كه تمام قوم جنگاور توروكی كه در دامنه های زاگرس(به تحقیق زاگرس شمالی) زندگی می كردند و با خمورابی درگیری هایی داشتند از اقوام هوری بودهاند (ماخذ بالا ، 169). از آنجایی كه زبان قوم هوری شناخته شده است و هیچ دانشمندی در خصوص آسیانی (=التصاقی) بودن این زبان تردیدی نكرده است مخالفت با این استنتاج كه توروكیها شاید از تبار هوری ها بودهاند موردی ندارد اما بر این استنتاج این مطلب را باید علاوه كرد كه اتنونیم و توپونیم «توروكی» همانطوری كه «ز.یامپولسكی» به درستی دریافته است در سنگ نبشته های اورخون ویئنیسئی سده های میلادی و «تورك» امروزی است. همان واژه «توروكو» بنابراین
می توان زبان هوری را به عنوان زبانی «پروتو تورك» كه از هزاره چهارم قبل از میلاد توسط عناصر هوری در كرانه غربی دریای خزر تكلم می شده و در هزاره های بعد به شمال بین النهرین تا سوریه رسیده است معرفی كرد.(7)
من با استناد به وجود دهها واژه پایه تركی در زبان های سومری, ایلامی, گوتی, كاشی و … و همچنین مهاجرت سومری ها, ایلامی ها، هوری ها و شعبه هایی از كاسی ها از كرانه های غربی دریای خزر (آذربایجان و قفقاز) به سرزمین های جدید و ایضاً نفوذ نظامی گوتی ها و كاسی ها از شمال غرب و غرب ایران در بین النهرین, معتقدم كه دانشوران امروزی تاریخ باید در این فرضیه كه خاستگاه عناصر ترك، آسیای مركزی بوده, تجدید نظر كنند و طبق شواهد موجود باید بپذیرند كه حوزه دریای خزر خاستگاه اصلی عناصر قومی ترك بوده است.
توروكی های مورد بحث ما كه یگانه سند رسمی و غیر قابل تفسیر اثبات حضور طوایف ترك زبان از آغاز هزاره دوم ق.م تا آغاز هزاره اول ق.م در آذربایجان می باشند. پس از سپری شدن قرن های 17-16-15 دوباره در قرن چهاردهم قبل از میلاد در اسناد بین النهرین ظاهر میشوند. سكوت منابع آشوری در قرنهای در مورد همه اقوام ساكن در ایران غربی یك سكونت همه جانبه است و علاوه بر توروكیها, گوتی ها و لولوبی ها را نیز شامل می شود و علت اصلی آن را باید در ضعف آشور در این سه قرن جستجو كرد. اما در قرن چهاردهم قبل از میلاد این سكوت شكسته می شود و بار دیگر مدارك تاریخی بیشتری ارائه می شود. با روی كار آمدن آداد ـ نیراری اول (1275 ـ 1307 ق.م به توریخ مجیدزاده و 1281 و 1310 به توریخ دلاپورت) وی شرح پیروزی های پدر پادشاه خود «اریك ـ دن ـ ایلو» علیه مناطق «توروكو»، «نیگیمتی» و رؤسای همه گوتی های كوه نشین را به دست می دهد. مجیدزاده از این لحن لوحه آشوری استنباط می كند كه این توصیف آشكار می كند كه مخالفان ساكن در كوه های زاگرس را در مجموع «گوتی» می نامیدند. قطع نظر از درستی و یا نادرستی این استنباط این نكته كه نام «توروكو» در كنار گوتی ها برده شده حائز اهمیت است به این سبب كه این دو قوم كوهستانی در عرض پانصد سال در كنار هم زندگی می كرده اند و تغییر عمده ای در مواضع و پایگاه های سكونتی آن ها حاصل نشده است. ولی ظهور منطقه جدیدی به نام «نیگیمتی» (به قرائت دیاكونوف: نیگیمخی) كه به گفته جورج كامرون در رشته كوههای شرق اربیل قرار داشت، در جوار حوزه های سنتی گوتی ها و توروكی ها حائز اهمیت بیشتری است زیرا این توپونیم گواه تفوق عنصر قومی «هوری» در جنوب دریاچه ارومیه است «نیگیمتی» (= نیگیمخی) به گفته دیاكونوف نامی هوری است (تاریخ ماده، 474) و وی به جای منطقه توروكی «كشور توروكی» نوشته است كه صحیح تر می نماید. زیرا این توصیف وجود پادشاهی (امارت) را در كشور مذكور تایید می نماید. همانطوری كه نیگیمتی نیز كشور نامیده شده است. (8)
آدادنیرای اول خویشتن را نابود كننده قبایل نیرومند كاسی (كاسی های حاكم بر بابل) و گوتیان و لولومیان (=لولوبیان) و شوباریان (سوبارتوها = میتانیان و فی الواقع هوریان) می داند (تاریخ ماد، 474) آنچه از این ادعاهای گزاف بر می آید این است كه دولت دوباره قدرت یافتة آشور با چهار عنصر قومی هوری, توروكو و گوتی و لولوبی در منطقه عمومی شمال شرق عراق و شمال غرب و غرب ایر ان درگیر بوده است. دشمن دیگر وی كاسی ها در این زمان در مركز عراق (بابل) فرمانروایی و سلطنت داشتند «اریك ـ دن ـ ایلی» پدر پادشاه «آداد نیراری اول» نیز در متنی كه بیشتر آن از میان رفته است شرح بیشتری از لشكر كشی خود به سرزمین «نیگیمتی» كه پادشاه آن در این موقع (قرن چهاردهم ق.م) شخصی به نام «اسینو» بوده است به دست می دهد.
همانطوری كه نیگیمتی نامی هوری است «اسینو» نیز نامی هوری و شهری از شهرهای نیگیمتی به نام «ارنونا» كه اسینو در آنجا به محاصره نیروهای آشوری در آمده بود نیز به احتمال قوی هوری است. با توجه به این نام های
كثیر هوری در منطقه عمومی كردستان و آذربایجان و وجود یك ایالت هوری نشین مشهور به نام «اشنونا» در ناحیه دیاله، شكی در این نیست كه هوریان نزدیك ترین متحدان توروكی ها, گوتی ها و لولوبی ها در مقابله با آشوری ها بوده اند. ستایش خدای «تیشپاك» در میان اشنونایی ها، كه همان خدای «تشوپ» مشهور هوری ها و هیتی ها و تئشپا (=توشپا)ی اورارتوهاست این احتمال را تقویت می كند كه خدای مورد احترام توروكی ها نیز «تیشپاك» بوده است زیرا اسامی فرماند هان توروكی نیز چنانچه گذشت منشا هوری داشته است. من توپونیم باستانی «اشنونا» را
در نام «اشنو» ضبطی كه جغرافیدانان عرب از اشنویه آذربایجان داشته اند باز می جویم و معتقدم كه این نام (= اشنو) بازمانده توپونیم باستانی اشنوناست. یوسف مجید زاده می نویسد: «یكی از پادشاهان «اشنونا» به نام «بیلالاما» بر پایه مداركی كه به دست آمده قانونی به زبان اكدی تدوین كرده است كه در حدود دو قرن مقدم بر قانون حمورابی است. امروزه می دانیم كه در حدود سه چهارم از قانون اشنونا عیناً در قانون حمورابی آمده است و موضوع بقیه آن شباهت فراوان به مواد مشابه در آن قانون دارد (ماخذ فوق 157 ـ156) .
منابع آشوری در قرن سیزدهم قبل از میلاد مجددا در مورد توروكی ها سكوت كرده اند و به نظر می رسد كه توروكی ها در این قرن در اتحادیه پادشاهان نائیری داخل شده اند. این اتحادیه كه چهل پادشاه در آن عضویت داشت سرزمین های واقع در بین دریاچه های ارومیه ـ وان و احتمالا سیوان گؤی گؤل را شامل می شد.
توكولتی نینورتای اول در اواسط قرن سیزدهم ق.م خود را شاه دریای بالا و پائین و شاه سوباریان و گوتیان و سراسر كشور نائیری میخواند و محتمل است ما در این بیانیه توروكیها را تحت نام « نائیری» باز جوئیم هر چند كه اصطلاح گوتیان و سوباریان (=هوریان) نیز می توانند این معنی را كامل كنند. در هر صورت بعد از سپری شدن سه قرن دیگر و در اوایل هزاره اول قبل از میلاد (قرن نهم قبل از میلاد) در سنگ نوشته های میخی اورارتو (كشور نائیری ) سخن از ایالاتی در اراضی آذربایجان رفته است كه قومی به نام توریخی در آنها زندگی می كرده ا ند. نام «توریخی» بدون شك صورت اورارتویی «توروكی» آشوری است. یامپولسكی بر اساس منابع یونانی سخن از مسكون بودن آذربایجان در سده 5 قبل از میلاد توسط «ایركی ها» رانده است.
وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است كه منظور از توروك ها و توریخی ها و ایركی ها همان تركان هستند. یامپولسكی در موردی دیگر با استناد به پومپونیوس (جغرافی نگار و تاریخ نگار نیمه اول سده اول میلادی) می نویسد كه تركان در اوایل سده اول میلادی و حتی پیش از آن در چراگاه های شروان و دشت میل زندگی می كردند (رك. رئیس نیا, 876-877) با در نظر گرفتن مراتب فوق و با تاكید بر این موضوع بسیار اساسی كه «جاحظ» در اواخر قرن دوم هجری در رساله معروف خود «مناقب الترك» درباره تركانی سخن می گوید كه در آسیای صغیر سكنی داشته اند و عرب ها با آن ها در ازمنه قدیم آشنا بودند(9) موضوع بومی بودن تركان آذربایجان بصورت تسلسل تاریخی مستمر احراز می شود.
زیرنوشتهها :
1ـ پادشاهی اشنونا در قسمت سفلای دره, رود دیاله قرار داشت. این پادشاهای با ایلام و سومر – اكد و كشورهای شمالی خود در كردستان و آذربایجان تماسی تنگاتنگ و پیوندی ناگسستنی داشت.
2ـ درباره تاریخ جلوس حمورابی بر سلطنت بابل در میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد.
3- شوشازّا یا ششروم و شمشرّ قرائت های مختلف از نام یك شهر عمدتا هوری نشین می باشد. این محل در حال حاضر «تلّ شمشاره» خوانده می شود و در شمال شرقی عراق در نزدیكی های رواندوز در حوزه علیای زاب كوچك در جنوب غربی دریاچه ارومیه قرار دارد (رك: یوسف زاده, تاریخ و تمدن بین النهرین 46-168).
4- جزء اول این نام یعنی «ایشمَ» به معنی شنیده است می باشد. داگان خدای حامی شهر ترقا «تل عشاره» در جنوب ملتقای رود خابور و فرات و خدای مورد احترام آموری ها است ایشمَ داگان یعنی داگان شنیده است و یشمك آداد نام پسر دیگر شمشی آداد اول كه به سلطنت «ماری» رسید به معنی آداد می شنود می باشد واژه ایشمَ یا واژه ائشیتمك (شنیدن) و واژه عربی (سمع) و مشتقات آن قابل مقایسه است.
5ـ مجید زاده معتقد است كه این ازدواج سیاسی بوده و ایشمَ داگان پادشاه آشور به منظور دست یابی به صلح پایدار با توروكوها دست به این اقدام زده است. (ماخذ مذكور 190).
6 ـ «ماری» (تل حریری امروزی) است واقع در جنوب ملتقای رود خابور به فرات در سوریه این شهر در آغاز منطقه ای سومری نشین بود اما بعد ها عنصر سامی غربی در آن تفوق یافت.
7ـ خاستگاه نخستین هوری ها قفقاز و آذربایجان بوده است.
8 ـ در آن زمان آشوریها سرزمین های بسیار كوچك را كشور می نامیدند. مثلا در فلات ارمنستان 80 كشور برمی شمردند (ركن تاریخ ماد، 475).
9- رك: بر تولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی, جلد اول، 453.
2- تمدنهای باستانی غرب آذربایجان - عادل ارشادی فر
".... پنجمین قومی كه در حدود غربی آذربایجان ودر اواخر هزاره سوم و اوایل هزاره دوم قبل از میلاد قدم به صحنه تاریخ گذاشتند ((توروكی)) ها هستند. برخی از محققان معتقدند كه ((توروكی ها)) یا توروكوها (TURUKKU ) عشیره ای از هوری ها هستند زیرا اسامی پادشاهان آن ها منشا هوریانی دارد، توروكی ها چه عشیره ای از هوریان باشند و یا نباشند این نخستین باری است كه نام قوم تورك در منابع تاریخی مشرق زمین مطرح می شود و گواه بی بدیلی است بر بومی بودن ترك های آذربایجان. قوم توروكی بر اساس منابع تاریخی بابل، اورارتو و آشور به مدت یك هزار (ده قرن ) در غرب آذربایجان حضور فعال داشته اند و به مانند گوتیان دشمنان خطرناكی برا ی جلگه نشینان بابل بوده اند.
نخستین اطلاع تاریخی از توروكو (توروكی)ها مربوط به دوران حمورابی پادشاه مشهور بابل است. این این پادشاه در بیست و نهمین سال سلطنت خود به ثبت این واقعه پرداخته است كه لشگر های توروكوم،كاگموم وسوبارتو را شكست داد (19).
قطع نظر از اختلافی كه در گاه نگاری تاریخ بین النهرین وجود دارد ،توروكی ها در سال های بعدی با شمسی آراد اول (1813 –1781 ق.م به توریخ دلاپورت) بر سر مالكیت شهر ((شوشارا)) (شاشروم) در نزدیكی رواندوز درگیر شده وتصرف این شهر را برای وی ناممكن ساختند. پادشاه آشور قدیم علیرغم لشگر هایی كه به قصدانقیاد ساكنان گردنكش كوهپایه های زاگرس شمالی ومیانی یعنی گوتی ها وتوروكی ها به عمل آورد موفقیت قطی كسب نكرد.
او در یكی از گزارش ها ی تاریخی خود به جنگ عمده ای اشاره میكند كه به منطقه زاب كوچك نموده و چندین شهر از جمله ((قابرا )) (در شرق اردبیل)، آراپخا(كركوك) وتوروكم را به تصرف آورد اما با وجود این ادعا فرزند و جانشین وی ((ایشم –داگان اول )) كه به توریخ یوسف مجید زاده بین سالهای 1780 –1741 ق.م سلطنت كرده مجبورشد كه تن به یك مصالحه سیاسی داده وبا توروكو معاهده صلحی را امضا كند (20).
در اسناد ((ماری)) شرح وقایع برخوردهای نظامی توروكیها با آشوری ها ثبت شده است. روح مضامین اسناد (لوحه های گلی ) نشان می دهد كه آشوری ها به شدت از حملات پی درپی توروكی ها هراسان بوده و دائما به فرماندهان زیر دست هشدار می داده اند كه مواظب شبیخون توروکی ها باشند. جورج دوسین در سال 1950بخشهایی از این اسناد را تحت عنوان ((آرشیو پادشاهی ماری)) منتشر کرد. در جلد اول اثر او لوحه های شماره 16و69 از توروكوها سخن می گوید. در اثر مذكور كه كه نشر آن درسال 1951 به چهارجلدرسید نام توروكو ها(توروكی ها) هجده(18)بار ذكر شده است. لوحه هایی شماره 21-22-23-24-25-41-45-52-70-78-و79 اسنادی ماری لوحه هایی هستند كه در آن ها عموما از تعرضات توروكوهاسخن رفته است. در لوحه 21آمده است:
(برادرت ایشمه داگان)) سخن می گوید: )
به ایشمه آدو (آداد) بگو:
توروكو ی دشمن آمد وبه … … آ وارد شد (رسید)
او ((كاكو لا تیم )) را اشغال كرد. ….
گاو های نر وغنایم را برداشت.
بعد از این هجوم عده، ((توروكو))ها زیاد نشده، اما می تواند افزون تر شو.
آن ها به هجوم خود ادامه خواهند داد)).
حملات پی در پی توروكوها باعث شد كه ایشمه داگان برای دستیابی به صلحی پایدار و دفع خطر توروكوها اقدام به مصالحه كند و در پی این مصالحه دختر پادشاه توروكوها به عقد ازدواج((موت- اشكور)) فرزند (( ایشم – داگان اول)) و پادشاه بعدی آشور قدیم در آمد (21). پس از سپری شدن سه قرن سكوت منابع آشوری در مورد اقوام ساكن در ایران غربی، در قرن چهاردهم قبل از میلاد این سكوت شكسته شد و با روی كار آمدن ((آداد- نیراری اول)) (1275-1307ق.م به توریخ مجید زاده)وی شرح پیروزی های پدر پادشاه خود ((اریك-دن- ایلو)) علیه مناطق ((توروكو)) و ((نیگیمخی)) (=نیگیمتی) و روئسای همه گوتی های كوه نشین را به دست می دهد(22). وی با اشاره به جنگهایی كه خود كرده، خویشتن را نابودكننده قبایل نیرومند كاسی و گوتیان و لولومیان (لولوبیان) و شوباریان (سوبارتوها= میتانیان و فی الواقع هوریان) می داند(23). احتمال قوی وجود دارد كه ((آدادنیراری اول)) در گزارش جنگی خود از توروكوها تحت عنوان سوبارتو یاد كرده باشد هر چند نام های دیگر نیز منتفی نیست.
((توكولتی- نینورتای اول)) (1218-1255ق.م) در قرن سیزدهم قبل از میلاد خود را شاه دریای بالا و پایین و شاه سوباریان و گوتیان و سراسر كشور نائیری (اورارتو) می خواند و محتمل است كه وی نیز از توروكی ها تحت عنوان سوباریان (هوریان) نام برده باشد ولی چنانچه در موضوع آداد- نیراری اول گفته شد، این نیز محتمل است كه توروكی هادر این گزارش تحت نام ((نائیری)) یا ((گوتی)) ذكر شده باشند. ولی آنچه مسلم است ((نائیری ها))( اورارتوها) از توروكی های حاشیه دریاچه ارومیه با نام ((توریخی)) یاد كرده اند(24). این احتمال كه توروكی ها با قدرت گرفتن امپراتوری اورارتو (نائیری) در حلقه اتحادیه كشورهای نائیری (مركب از چهل كشور كوچك) در آمده باشندجدی است. قطع نظر از این احتمالات، این نكته كه اورارتو ها در قرن نهم قبل از میلاد از توروكی ها یا توروكوهای منابع آشوری و بابلی به نام ((توریخی)) یاد كرده اند بسیار حائز اهمیت است زیرا موجودیت این قوم را از آغازین سده هزاره دوم ق.م تا آغازین سده هزاره اول قبل ازمیلاد قطعیت می بخشد. در خصوص موقعیت جغرافیایی كشور ((توروكوم)) اختلاف نظر وجود دارد. ((ماسپرو))در نقشه ای كه ارائه كرده است توروكوم را در حدود استان حكاری تركیه و مرزهای آذربایجان غربی جای داده است ولی در منابع دیگر سرزمین توروكو در جنوب دریاچه ارومیه و دقیقا در اراضی آذربایجان قرار گرفته است (به نقشه مربوطه رجوع كنید). به نظر می رسد توروكی ها تا زمان برچیده شدن امپراتوری اورارتودر تركیب این امپراتوری بوده اند ولی دلیل قاطعی برای اثبات این امر در دست نیست. شاید قوم توروكی در تركیب اتحادیه پادشاهی ماننا داخل شده باشند برای ثبوت این امر نیز اسناد كافی نداریم .ولی آنچه مسلم می نماید توروكی ها با حفظ نام خود در تركیب جمعیت های ساكن ئدر حدود مابین دریاچه ارومیه تا دریاچه وان باقی بوده اند بدون اینكه در اقوام دیگر مستحیل شده باشند و برای اثبات این امر دلیل كافی موجود است ((جاحظ)) در اواخر قرن دوم هجری در رساله معروف خود ((مناقب الترك)) درباره تركانی سخن گفته كه در آسیای صغیر سكنی داشته و عرب ها با آنها در ازمنه قدیم آشنا بودند (25)...."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر