مطابق کتاب سرزمین و مردم ایران تألیف عبدالحسین سعیدیان، اراک (عراق) را یوسف خان سپهدار گرجی با سپاه خود موسوم به لشکر عراق در عهد فتحعلیشاه قاجار در سال 1231 هجری قمری بناکرد. طبق روایات هشت ده یا قلعه به نامهای خان بابا خان، حصار، ده کهنه، مراد آباد، آقا سمیع، سلیم، نو، قادر در جای آن وجود داشت که همیشه با هم در جنگ بودند و یوسف خان سپهدار گرجی شرحی از منازعات این قلعه ها به فتحعلیشاه نوشت و اجازه ویران کردن قلعه ها را گرفت و شهر سلطان آباد عراق را در مدت هفت سال بنا کرد. در کتیبه بالای تلگرافخانه تاریخ 1231هجری قمری دیده میشود.
طبق کتاب نزهة القلوب حمدالله مستوفی قصبه مرکزی ناحیه اراک قبلا گرهرود (یعنی رود سبوها و کوزه ها، کرهرود کنونی) واقع در جنوب غربی شهر اراک حالیه بوده است. بنابراین بر خلاف تصور برخی ها نام گرهرود ربطی با کره و کرج ندارد. مراکز ایغارین (یعنی دو محل جمع آوری مالیاتها) در سمت آستانه (کرج ابودلف سابق یا در اصل بوهین خَرّج ابودلف، بنا به کتاب تاریخ قم یعنی خرمنگاه ابودلف) بوده اند، چه ایغار دیگری به نام خراجی در سمت جنوب شرقی آستانه واقع است.
حسن بن محمد بن حسن قمی، مؤلف تاریخ قم در میان فرمانروایان عرب کرج ابودلف یعنی در واقع خاندان ابودلف از حسن بن عیسی و ابوالقاسم نام می برد که هر دو عنوان و نشان یادآور نام ابودلف قاسم بن عیسی عجلی می باشند که حامی شیعیان علی و سهل گیر بر ایشان به شمار می رفته است. نام یا در واقع لقب سهل بن علی اشاره به همین امر است چنانکه گفته میشود ابودلف قاسم بن عیسی عجلی بر شیعیان علی سهل می گرفته است. بنا براین مقبره سهل بن علی در کرج ابودلف که به سبب وجود آن این شهر موسوم به آستانه شده، متعلق به همین ابودلف قاسم بن عیسی عجلی بزرگ خاندان ابودلف می باشد.
کرج ابودلف را که- به قول مقدسی دارای برجهای بلند و در بلندی واقع بوده- غالباً به درستی همان شهر آستانه فعلی شمرده اند. اما اینکه کرج ابودلف همان آستانه بوده باشد دیگر احتیاج به تحقیق اساسی تر و بیشتر در باره نام و نشان کرج آن ناحیه یعنی خود شهر آستانه آنجا نیست. چون نشانی کوه آن راسمند (در واقع کوه راسبند شمالی حالیه) در خبر حمدالله مستوفی بیشتر نشانگر شهرک آستانه است تا قصبۀ خراجی (=ایغار) که در جنوب شرقی آستانه می باشد. بعلاوه چنانکه گفته شد نام دیرین سلطان آباد (اراک) یا کرهرود جوار جنوب غربی آن هم بر خلاف تصور برخی ها کرج یا گرج نبوده است. حمدالله مستوفی در نزهة القلوب نام کرج ابودلف را همراه با گرهرود ذکر کرده و قلعه فرزین و مرغزار کیتو و کوه راسمند را در جوار آن ذکر می کند. از اینجا چنین معلوم میشود کرج ابودلف (در اصل خرّج ابودلف)همانا آستانه در جنوب غربی گرهرود و قلعه فرزین (یعنی دژ دارای اسلحه فراوان)همان شازند (شیازنت، یعنی محل اسلحه) در شمالغربی آستانه و مرغزار کیتو (کیانی) همان منطقه رودباری شمالغربی شازند است. حمدالله مستوفی در حوالی گرهرود از ناحیه ای به نام مراودین (هراودین یا هزاوه دین) اسم می برد که نامش یاد آور نام قصبه هزاوه در سمت شمال غربی اراک است.
"کرج و گرهرود از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات فدمه و عرض از خط استوا لد. ابودلف عجلی به عهد هارون الرشید ساخت. کوه راسمند بر طرف شمال آنجاست و در پای آن کوه چشمۀ بس بزرگ است. آن را چشمه کیخسرو خوانند. مرغزاری طویل و عریض دارد شش فرسنگ در سه فرسنگ آن را مرغزار کیتو خوانند و در آن حدود قلعه محکم بوده آن را فرزین خوانند. حقوق دیوانی آن یک تومان و یک هزار دینار است."
ولی کوه راسمند (دارای راه) که در سمت شمال کرج ابودلف ذکر شده مطابق کوه راسبند شمالی واقع در شمال شهرک آستانه است. در شمال شرقی قصبۀ خراجی (محل خراج= ایغار) هم کوه مرتفعی به نام راسبند واقع است. در مجموع از خبر در هم آمیخته حمدالله مستوفی چنین معلوم میشود که سلطان آباد (اراک) کنار گرهرود به عنوان شهر و قصبه بزرگ و واحد وجود خارجی نداشته و شهر آستانه نام کرج ابودلف را بر خود داشته است و ولایت آنها ناحیه دو ایغار (یعنی دو محل همنام برای خراج و مالیات) نامیده می شده است. محمد جواد مشکور نیز در کتاب جفرافیای تاریخی ایران باستان از کرج با عنوان مرکز ولایت دو ایغار یاد کرده است ."در شرق نهاوند ولایت دو ایغار واقع است و مرکز آن کرج (کوه رج، کوهپایه) نام دارد و برای آنکه با نام دیگر کرج ها اشتباه نشود آن را کرج ابودلف گفتند که منسوب به ابودلف عجلی از سرداران اسلام است که در زمان معتمد خلیفه عباسی این ناحیه به تیول او درآمد. محل این ناحیه در آستانه اراک بوده است" [مشکور،جغرافیای تاریخی ایران باستان،1319].
چنانکه اشاره شد در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که در شرح و توصیفات جغرافی نویسان عهد اعراب و مغول غالباً دو کرج ری و ابودلف را با هم اشتباه و یکی نگیرند، نام ابودلف را به این کرج جنوبی (آستانه) می افزوده اند و بنا به نوشته حجت اله عباسی در شهر باستانی آستانه منابع کهن عهد اسلامی به روشنی در این باب سخن میگویند:
"یعقوبی (وفات290 ه ق) ذیل عنوان کرج می نویسد:از نهاوند تا شهر کرج دو منزل راه است و کرج همان منزل های ابودلف عیسی بن ادریس بن معقل بن شیخ بن امیر عجلی است و در دوران عجم ها شهر مشهوری نبوده و در شمار آبادیهای بزرگ روستایی از استان اصفهان به نام فائق قرار داشته است، پس عجلیان درآن فرود آمدند و دژها وقصرهاساختند وقصر های آن به ابودلف و برادران و خاندانش نسبت داده می شود و کرج میان چهارکوه واقع است و اهل آن قومی از عجم اند مگر همانها که از خاندان عیسی ابن ادریس عجلی بودند و کسانی که از سایر اعراب به آنها ملحق شدند"[یعقوبی،البلدان،48]
در مختصر البلدان نیز آمده است"امروز کرج خود در میان شهرها، شهری است، پیش از این از روستاهای اصفهان بود لیکن اکنون به تنهایی استقلال دارد و ایغارین نام گرفته است"[فرهادی،نامه کمره،22].
اصطخری (قرن چهارم ه ق) و دیگر جغرافی دانان هر یک به نوبه خود از کرج نام برده اند وآن را از بلاد جبال دانسته اند و عرض وطول آن را حتی به دو فرسخ تحدید نموده اند وآن را لشگرگاه ابودلف عجلی تلقی کرده اند و معتقدند در ایام پارسیان دهی بیش نبوده است تا آنکه عرب بر ایران مسلط گردیده است و ابودلف جّد قاسم در سفری به سوی جبل در یکی از قرا همدان موسوم به مسّ وارد شد و به گرفتن املاک و ضبط مزارع پرداختند و بر سر یکی از متعیین محل تاختند، او را خفه کردند و اموالش را بردند. وقوع این حادثه را در زمان هشام بن عبدالملک و حکومت یوسف بن ثقفی دانسته اند. پس از آن عیسی بن ادریس به قریه یاد شده آمد و در حوالی آن یعنی بوهن کره سابق مسکن گرفت و آنجا را آباد کرد و درآن قلعه ساخت و لشگرگاه خود کرد ازآن تاریخ نام بوئین کره به کرج ابودلف تغییر یافت و شهری شد وسیع و برای مدتی هم پایتخت خانواده آل عجل بوده است[دهگان، کرجنامه،2-3]."
۲ نظر:
سلام و خدا قوت
معنی اسم شهر کرج در نزدیکی تهران چیست؟ممنون
با درود
منطقی ترین نظر همان کوه رج (کوهپایه) است. چون رودخانه کرج هم کوهرود نامیده میشده است. یعنی نام کوه در اسم گذاری آن وارد بوده است. شایداین وجه تسمیه در مورد کرج ابودلف صادق نباشد چه بوئین کره به طور ساده به معنی دارای کره معطر به نظر می رسد.
ارسال یک نظر