می دانیم صورت های اولیه این نام کیرتی و کردوک (کردوخ) است. در هیئت اول جزء کِر را می توان به معنی سنگی و کوهستانی گرفت یا به معنی سازنده و جزء تی به معانی دزد و رباینده یا به معانی کوهی و بزکوهی است. بنابراین در اصل این نام به معنی دارنده خانه های سنگی بوده است و معنی دزد و راهزن که استرابون بدان اشاره می کند صرفاً معنی ثانوی آن بوده است. لغت کردیو هم در کردستان به معنی خانه های سنگی و کوهستانی است بنابراین کردوک هم در اساس به همین معنی بوده است. دلیل این گفته نامهای کهن دیگر کُردان یعنی ساگارتی (سنگ کن، از قبایل مادی-پارسی)، کرمانج (خانه سنگی) و ستروخات (خانه سنگی، از قبایل بزرگ ماد) است.
مطابق گفته استرابون نامهای کرداک و کردوک را به معنی جنگاور و نیرومند میگرفته اند. از سوی دیگر اوستا از خاندان فریان تورانی (همان خاندان پیران ویسه شاهنامه) در مناطق شمال بین النهرین نام می برد که مطابق همان کردوخیان (پسران ساخو در منابع آشوری) هستند. از اینجا می توان نتیجه گرفت که کلمه کردوخ (کردوک، کرداک) می تواند با کلمات سکا و تور به معنی دارنده توتم بزکوهی مربوط باشد چه این توتم (بزکوهی، قوچ وحشی)چنانکه در حماسه آذری کوراوغلو محفوظ مانده معادل نیرومند و پهلوان گرفته میشده است.
بنابراین نام کُرد در ارتباط با نام ساگارتیان (کرمانجها) به معنی دارنده خانه های سنگی و در ارتباط با سکائیان فریانی (کردوخیان) به معنی نیرومند و دارنده توتم بزکوهی بوده اند.
اما نظر به کلمات اوستایی فرئو (رهسپار شدن و پیش رفتن) و فرئو-اوروئیسه (گردنده) می توان نام خاندان ویسه (فریان ویسه، پیران ویسه) و یا همان خاندان فریان تورانی (کردوخیان) را با کلمه میتانی (گردنده) ربط داد. یعنی در این صورت کردوخیان اعقاب همان آریائیان میتانی بوده اند. بر این پایه خود کلمه کردوخ (کردوک، کرداک) را هم می توان به معنی مردم کوچ نشین (همواره در تکاپو و خود رنجه گری) معنی نمود که این معنی نام اوستایی دیگر ایشان یعنی تئوژیه (مردم در حال تکان و تکاپو) نیز می باشد. به قول فرگرد اول وندیداد این مردم در سرچشمه رود رنگها (دجله و فرات) سکنی داشته و بدون فرمانروا و سرور بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر