دوشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۹
نام و نشان برخی شهرها و قصبات ماد کهن
مطابقت دژهای کهن فرَآته و فناسپَ با قصبات یای شهری مراغه و ماه نشان زنجان:
مینورسکی بین فراداسپ (فرَاسپَ، پُر اسب، شیز) و فرَآته (فرَ-اوتَ، بسیار سرد) قائل به تمایز است و فرَآته را با یای شهری مراغه مقایسه می کند که اقامتگاه تابستانی شهریاران آتروپات بود. اقامتگاه زمستانی ایشان دژ مستحکم فراداسپ (شیز، گنجک) بوده است. در گزارش منابع بیزانسی بین فراداسپ (شیز، گنجک) و اگنزنه (کار زینو عهدمادها، زنجان) به شهری به نام فناسپَ (محل پرورش اسبان) اشاره شده که با قصبهٔ ماه نشان و قصبهٔ بهستانِ (پیه اسبان، محل پرورش اسبان) کنار آنجا مطابق دارد.
مطابقت دژهای کهن آنتارپاتیانو و خارزیانو با سلطانیه و خرمدره:
در کتیبه های آشوری بین زنجان و قزوین از دژهایی به نام آنتارپاتیانو (محل میانی) و خارزیانو (محل پرخوراک) یاد شده است که با سلطانیه و خرمدره یا هرسین مطابقت می نمایند: شهرویاژ (شهر میانی و مرکزی) که در جامع التواریخ رشیدی نام سابق سلطانیه ذکر شده است، به وضوح نشانگر همان شهر باستانی آنتارپاتیانو (شهر میانی) است که مطابق شرح لشکرکشی های آشوریان مکانش بین زنجان و قزوین قرار داشته است.
در لشکرکشی های آشوریان جایی در سمت هرسین به نام اکدی مات تارلوگاله (کشور خروسان) آمده است. این می تواند ترجمۀ خارزیانو در هیئت خرئوس (خروز)-یانو (منسوب به محل) باشد.
مطابقت دروازه تنائیس و وَریاکو با قزوین و تپه بروانان میانه
نام دروازه تنائیس که در غرب ایالت رغه (ری) در عهد فرمانروایی زریادر (زرتشت) بوده است، به معنی دروازۀ بازرسی افراد مطابق گیزین کیسی باستانی (محل دارای دیده بانی) همان قزوین کنونی (گاس-وین) است.
بروانان (بروانا) می تواند به طور ساده به معنی دژی باشد که بر روی تپه ساخته شده است. بعید است که در این نقطه استراتژیک زیگورات ساخته باشند، لذا به منظور کنترل و دفاع ساخته شده بوده است و نام به ظاهر مشابه آن بیت باروآ (محل باروی نیرومند) در بین خارخار (دیواندره) و الیپی (سمت کرمانشاه) بوده و با شهر قروه (کار باروآ، محل باروی سنگی) مطابقت دارد. به نظر می رسد نام بروانان در عهد مادها اوریاکو (وَریاکو، محل دژ گسترده) در سمت شمال غربی شاپاردا (سهرورد) و شمال شرقی خارخار (دیوان دره) بوده که اوپیته پسر دیائوکو بعد از تبعید شدن پدر و بازگشت از اورارتو آنجا را مقّر خود قرار داده بود. در لشکرکشی هراکلس امپراطور بیزانس از بروانان با نام تبرمایس (تپه و بر آمدگی سترگ) یاد شده است.
مطابقت سردشت و ویرانه تپهٔ ربط با بوشتو و بیت باروآتای باستانی
در کتیبه های اورارتویی از شهرهایی به نام بوشتو و باروآتا در جنوب ماننا در سمت مرز پارسوا یاد شده است که با سردشت و ویرانهٔ تپهٔ شهر ربط مطابقت دارند.
شهر خوبوشکیه (خوبوشنا، دارای آراستگی خوب) که مکانش با تپهٔ شهر ربط مقایسه شده و سکاها از آنجا به نواحی حرّان حمله می کرده اند مطابق شهر دهوک (دهوج، آراسته) یا همان ناهودرای آسوری به معنی دژ آراسته است.
مطابقت شهر سنندج با سیسرتو باستانی
به گفتۀ این خرداد به و قدامه، در گذشته به جای شهر کنونی سنندج، شهری به نام سیسر وجود داشته است. منابع کهن آشوری در حدود شهر سنندج کنونی از شهری به نام سیسرتو (سیسرتی-او= دارای آبهای روان) نام برده اند که یاد آور نامهای کهن سنندج یعنی سیسر(سیر) و صد خانیه (صد چشمه) است.
सिसर्ति verb 1 sisarti {sR} flow, सिरा f. sirA water
شهرهای نیپاریا (نیپاریاو، محل آب واقع در پایین)، بیت تَزَّکی (تفساکی، دارای چشمۀ آبگرم) ،سانگی تویی (شینگه تویی، محل نیرومند) و بیت کاپسی (محل شراب مطلوب) با قم (کُمندان، محل آب انبار)، تفرش، توی (تویسرکان) و ملایر (محل شراب انگور) مطابقت دارند.
مطابقت شهرهای باستانی هارونا و شوردیره با خانا (پیرانشهر) و سلدوز (نقده):
در منابع آشوری در مرز ماننا و آشور از نواحی هارونا، آریدو و شوردیره نام برده شده است که به ترتیب مطابق با خانه (پیرانشهر)، اُشنو و نقده (سلدوز) می باشند. گردنه سیمه سی در نزدیک دژ آریدو (اشنو) در کتیبه های آشوری همان گردنهٔ کیله شین بین نقده و اشنو و پیرانشهر به نظر می رسد.
ساگ بیتو، بیت خیرمامی، کارکاشی، آرازیاش و ساکسوکنو نامهای باستانی ساوه، خرقان، کاشان، تکاب (تیکان تپه) و سقز:
در منابع آشوری نامهای ساگ بیتو (محل گیاه با ارزش) و خیرمامی (محل تودۀ انباشتۀ بزرگ) و کار کاشی (کلنی محل چشمه) متعلق به ساوه و خرقان و کاشان بوده اند، از فرمانروایان کهن مادی ساگ بیتو یکی هاناشیروکا (شیر افکن) بوده که با آشوریان نبرد بد فرجامی داشته است و از فرمانروایان کارکاشی (پارتوکا) اوپیته/اوپیس (عزیز و گرامی) پسر دیاکو که با آشوریان مصالحه نمود و پسرش خشثریتی (نیرومند) که علیه آشوریان قیام کرد و ماد مستقل و مقتدر را بنا نهاد.
مطابق کتیبه های آشوری ایالت جدید آشوری کیشهسو (به مرکزیت همدان) ایجاد و نواحی بیت ساگبات (ساگ بیتو، ساوه)، بیت خیرمامی (خرقان) و بیت اومارگی (غرق آباد) و قلعههای خارخوبارا (خرخب) و کیلامباتی (کبودرآهنگ) و آرمانگو (اورقین) که اظهار انقیاد کرده بودند جزو آن گشتند.
تکاب (تیکان تپه، تپهٔ درختان خاردار) همان آرازیاش باستانی (محل پر درخت) در شمال خارخار (دژ سترگ، دیواندره) است. نام فرمانروای باستانی آرازیاش یعنی مون سو آرتا را که با آشوریان جنگیده بود، می توان به معنی مرد عادل گرفت. در این سمت ساکسوکنوی باستانی (محل غلات) به جای سقز کنونی است.
مطابقت کوه هاشمار (عقاب) با کوه دالاهو:
نام کوه و گردنهٔ هاشمار (به اکدی یعنی عقاب) که محل آن بین نامار (قسمت میانی رود دیاله) و اِلیپی (ناحیهٔ کرمانشاهان) ذکر شده با کوه دالاهو (دال-آوو، محل گردش عقاب) در ناحیهٔ مرزی کرند همخوانی دارد.
محل دژهای ماننایی آرسیانشی، ارشتیانه، ایشتائو، اورمیاته، سوبی و آریدو:
دژهای آرسیانشی (محل جنگجویان)، ارشتیانه (محل نیزه وران)، ایشتائو (محل ثروت)، اورمیاته (خانۀ پایینی)، سوبی (محل سودمند) و آریدو (روستای رسا) با فرَسپه (پُرسپاه، تخت سلیمان)، قره آغاج (کارا-گاس، محل نیزه وران)، تپهٔ حسنلو (حصن-لو، دارای دژ استوار)، اورمیه (خانۀ پایینی)، سابلاخ (مهاباد) و اوشنو (جایگاه خوب) مطابقت دارند. خود نام اورمیه و اورمیاته به شکل اَاُر-میه و اَاُر-مئِثَ به معنی خانۀ و مسکن پایینی یعنی مترادف نام سنسکریتی دریاچۀ اورمیه تِلا، نام عربی محال انزل ارومیه، نام مادی ماننا و کشور سفلی در خبر خارس میتیلنی است. در مقابل طسوج که به صورت ترسوک به معنی محل واقع در بالا [شمال دریاچه ارومیه] بوده است.
مکان دژهای کهن اوراش و سیبارو در گیزیل بوندا:
نظر به مطابقت گیزیل بوندا با منطقه قافلانکوه (قافلانتی)، شهرهای کهن اوراش (هوراش، محل چشمهٔ خوب) و سیبار (باروی سودمند) در آنجا با هشجین و آغ کند (سفید ده) کنونی مطابقت دارند. دورتر از آنجا به سمت شرق دژ پانزیش (نگهدارندهٔ تراوش آب) آغ بلاغ (چشمهٔ سفید) هشترود به نظر می رسد. احتمالاً نام فرمانروایان گیزیل بوندا، پیریشاتی و اِنگور به ترتیب به معنی پُر ثروت و شخص با شکوه بوده اند. در این سمت شهرهای میسی، زالا، زیزی (آ-زیزی)، دوردوکا با میانه، زرنق، آچاچی و ترکمان همخوانی دارند.
معنی نامهای قیزیل اوزن (رودکها) و گیزیل بوندا (قافلانتی) و اوشدیریکا (بزقوش):
نام قیزیل اوزن را با توجه به شکل ظاهری به ترکی به معنی محل شنای ماهی قیزیل آلا گرفته اند ولی این رودخانه معروف به داشتن قیزیل آلا نبوده است و این نام باستانی آن است که به صورت گزیلو-ذِن (ویترو-ذِن) به معنی رود ناحیه پایینی و کناری (=آندیا) بوده است همانکه آشوریها آن را شانارته سفلی (رودک پایینی) ترجمه کرده بودند. بر این اساس نام کوه گیزیل بوندا (قافلانتی) کنار شاخه های آن به معنی کوههای پایینی به هم پیوسته را می داده است چه این معنی نام قافلانتی به صورت کاپیلان-تی (کوه مجتمع) هم می باشد. در کنار نام ناحیهٔ آندیا (پایینی) از ناحیهٔ میسی (میثیه، یعنی میانه کنونی) نیز یاد شده است. در سمت شمال شرقی آن نام کوه بزقوش به صورت بُزکوش به معنی کوه بُزان به نظر می رسد. چون نام مادی آنجا اُواش دیریکا معنی دارای علفزار در بلندی است. از نامهای جغرافیایی باستانی کهن ماد معلوم میشود که سنسکریت زبانان و سکایی زبانان نیز در ماد حضور داشته اند:
विधारयतिverb caus.vidhArayati {vidhR} separate
धेनाf. dhenA river
बुन्धयति verb bundhayati {bundh} bind
कपाल m.n. kapAla multitude, थ m. tha mountain
बुक्क m. bukka (buza) goat, कुठि m.kuThi mountain
بارناکا، پارتوکا (کنار چشمه) نامهای کهن کاشان (محل چشمه):
در نوشته های اسرحدون پادشاه آشور که به منطقۀ کاشان محل فرمانروایی خشثریتی (کیکاوس، پادشاه سرزمین کنار چشمه) حمله کرده و خشثریتی (شاه نیرومند) از آنجا با کسانش به شهر آمل مازندران گریخته بود، چنین منعکس است: "من کشور بارناکا (سرزمین کنار چشمه، کاشان)، دشمن محتال، و ساکنان تیلاشوری (تپه سیلک) که نامش در دهان مردم مخرانو (مهرانو، منسوب به کشنده، مار، کُردان)، پیتانو (محل سرور، پایتخت) است، پایمال کردم."
در اوستا و کتابهای پهلوی و شاهنامه کیکاوس نیز در رابطه با کوه ارزیفیه (کرکس کاشان) و البرز و شهر آمل است.
مطابقت شهرهای باستانی ماروش (محل کُشندگان) و کامپدانا (محل خانه های زیر زمینی) و کوندرو (محل شمشیر) با صحنه (محل شکارچیان)، کرمانشاهان (محل غارها) و کنگاور (محل دارای شمشیر):
هیئت کار خوندیر نام کنگاور در کتیبه های آشوری یاد آور واژۀ سنسکریتی خنیتره (وسیله سوراخ کردن) و واژۀ معرب خنجر است:
खनित्र n. khanitra instrument for digging
فرورتیش دوم (به احتمال زیاد همان مگابرن ویشتاسپ، حاکم ارمنستان و گرگان و ماد و برادر بزرگ گائوماته بردیه) فردی مادی بود که در زمان داریوش بزرگ علیه وی شورش کرد و خود را شاه ماد خواند. پس از روی سر کار آمدن داریوش بزرگ و به دست گرفتن حکومت از جانب وی، آشین در عیلام و بختنصر سوم در بابل از قلمرو او جدا شدند و ادعای استقلال کردند. در دسامبر سال ۵۲۲ پیش از میلاد و در حالی که داریوش در حال جنگ با بابلیان بود، فرورتیش در ماد شورش کرد. او اعلام کرد که از خاندان هوخشتره است و نام سلطنتی خشثریته را بر خود گذاشت و هگمتانه پایتخت مادها را به تصرف خود درآورد. در این قیام ساکنان ماد، پارت و هیرکانه هم به او ملحق شدند و ظاهراً مردم ارمنستان هم از او حمایت میکردند. همزمان شورشهای دیگری هم در سایر ایالات بر پا شد.
داریوش که در بابل بود سپاهی را به فرماندهی ویدَرنه برای سرکوب فرورتیش فرستاد. ویدَرنه در ژانویهٔ سال ۵۲۱ پیش از میلاد با یکی از سرداران فرورتیش در مرز جنوب غربی ماد و در شهری به نام ماروش (صحنه) جنگید ولی توفیقی به دست نیاورد و در کامپدانا (کرمانشاهان) منتظر رسیدن داریوش و نیروهایش شد. از طرفی دیگر ویشتاسپ پدر داریوش هم که ساتراپ پارت بود از سمت مشرق علیه فرورتیش اقدام کرد و فرورتیش به ناچار باید در دو جبهه میجنگید.
در ماه آوریل همان سال داریوش پس از سرکوب شورش بابل رهسپار ماد شد و در ماه مه با فرورتیش در شهری به نام کوندورو (کنگاور) در خاک ماد وارد جنگ شد. در این جنگ فرورتیش شکست خورد و با معدود سواران خود به رغه (ری) گریخت. ولی هنوز کنترل ماد به طور کامل به دست داریوش نیفتاده بود. در اواخر ماه ژوئن داریوش دستهای از جنگجویان را به رغه فرستاد و در آن جا آنها توانستند فرورتیش را دستگیر کنند. از ری هم عدهای به کمک ویشتاسپ رفتند و در جنگی دیگر در خاک پارت توانستند آخرین هوادارن فرورتیش را شکست داده و نابود کنند.
داریوش در سنگنبشتهٔ بیستون دربارهٔ سرنوشت فرورتیش مینویسد که شخصاً بینی، دو گوش و دهان فرورتیش را بریده و یک چشم وی را درآورده. سپس وی را به زنجیر در دربار نگه داشتند تا همه او را ببینند و عاقبت به فرمان وی او را در هگمتانه بر نیزه کردند و افرادی را که از نخستین طرفداران او بودند در درون دژ هگمتانه دار زدند.
دلایلی که فرورتیش (حاکم مادی مقابله کننده با داریوش) را همان مگابرن ویشتاسپ (تیگران) برادر گائوماته بردیه (سپیتاک سپیتمان) نشان میدهند:
۱- فرورتیش (دیندار) از خانواده هوخشتره و حامی گائوماته بردیه (سپیتاک سپیتمان) بوده است. در واقع از ویشتاسپ کیانی (ارژاسپ، ببر، سگ جنگی) که در راه دین زرتشتی با ویشتاسپ نوذری (ویشتاسپ هخامنشی، حاکم پارت) جنگید، منظور، وی می باشد. او نبیرۀ هوخشتره (کیاخسار، کیخسرو) و نوادهُ دختری آستیاگ (آخروره) بوده است.
۲- دخمۀ گائوماته بردیه (برادر کوچکش) را در سکاوند هرسین برای وی بنا نموده است.
۳- حامیانش گرگانیها و ارامنه و ماد مردمان محلهای مراکز فرمانروایی وی بوده اند.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر