پنجشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۹۰

تاریخچهً زمان حکومت پادشاهان ماد (کیانی) و دو تَن از قلم افتاده های ایشان

مطابق کتیبه های آشوری دایائوکو (دیوک خبر هرودوت) پسر فرائورت در سال715 قبل از میلاد پادشاه ماد که حاکمی از جانب ماننا بود و پسرش را برای جلب اتحاد و دوستی نزد رؤسا پادشاه اورارتو فرستاده بود، همراه با خانواده اش توسط سارگون دوم از محل حکومتش در سمت شهر میانه حالیه به هامات در سوریه تبعید شد. مطابق هرودوت وی 53سال حکومت کرد. یعنی آغاز حکومت وی حدود سال 768 پیش از میلاد بوده است. خود سارگون دوم در سال 705 پیش از میلاد در حوالی دژ کولومیان (تخت سلیمان) به دست ایشپاکای اسکیت (فراسپ) کشته شد. بعدها اسکیتان سه بار دیگر از قفقاز گذشتند: در سال 672 - 673 پیش از میلاد که ایشپاکای و با پسرش پارتاتوا باز آمد و ایشپاکای در ضمن قیام مادها در گذشت و پارتاتوا با آشور مصالحه نمود و داماد اسرحدون پادشاه آشور گردید. بار سوم حدود سال 625 میلادی که مادیای اسکیتی پسر پارتاتوا بعد از عبور از دربند قفقاز در شهر گنجه اران فرائورت را به قتل رساند و خود داماد پادشاه آشور آشوربانیپال گردید. بار چهارم که بازگشت مادیای اسکیتی از شمال حدود سال 597 پیش از میلاد به کشته شدن وی در کنار دریاچه ارومیه (چئچست) توسط کی آخسارو انجامید. هرودوت به درستی آخرین بازگشت اسکیتان به رهبری مادیای اسکیتی تحت رهبری مادیای اسکیتی را به ماد کوچک بعد از فتح آشور و محاصره نینوا (در واقع ویرانی نینوا) آورده و آن را با جنگ لیدیه که گویا در تعقیب اسکیتان روی داد، ربط داده است.
از آنجاییکه بین تاریخ تبعید شدن دایائوکو به سوریه و تاریخ خلع آستیاگ 557- 715 یعنی 158سال فاصله است لذا به سبب بزرگی این رقم سالهای حکومت برای سه فرد در تاریخ ماد، در خبر هرودوت که در بین دایائوکو (دیوک) و این سه تن فرمانروای مادی به اسامی فرائورت (با 22 سال حکومت)، کی آخسار (با 40 سال حکومت) و آستیاگ (با 35سال یا در ست تر با توجه به زمان حکومت کورش، 30 سال) که وی نام برده، نام افرادی از این سلسله از قلم افتاده اند. این از قلم افتاده ها باید هم باید درست بین عهد دایائوکو و فرائورت بوده باشند. دیاکونوف در تاریخ ماد نام هر دو تن از قلم افتاده را از روی کتیبه های آشوری به صورت اوپیته (اوپیس) پادشاه پارتاکی (سرزمین کنار چشمه= کاشان) و خشثریته پادشاه کارکاشی (کلنی سرزمین چشمه ها= کاشان) آورده ولی متوجه تعلق داشتن اوپیته (اوپیس) به پادشاهان ماد نشده و دومی یعنی خشثریته را با پیروی از بقیه ایرانشناسان با فرائورت یکی دانسته و جایی با تردید میگوید بین فرائورت و دیوک دو نام از قلم هرودوت افتاده است یکی علامت سؤال و دومی خشثریته. خشثریته در جریان قیام مادها در سال 673 پیش از میلاد رهبری بلامنازع مادها را بر عهده داشته است. نظر به اینکه سپاه ارسالی آشوربانیپال به رهبری رئیس رئیسان آشوری شانابوشو در حدود سال 667 پیش از میلاد که در تعقیب خشثریته به شهر آمُل مازندران هر گز از آنجا بر نگشتند و ماد بعد از آن تاریخ تبدیل به دولت مقتدر و مستقلی شد، معلوم میشود که این سپاه آشوری در سرزمین دور افتاده مازندران توسط آماردان و مادها تار و مار شده اند. خشثریته مکان فرمانروایی خویش را در سال 673 پیش از میلاد در مقابل تهاجم اسرحدون پدر آشور بانیپال از کارکاشی (کاشان= محل چشمه) به شهر دور افتاده آمول (آمُل) در مازندران منتقل ساخته بود.
در باره اوپیته (اوپیس) پادشاه مادی ما قبل خشثریته سه گزارش موجود است که یکی ضمن نامه ای است از سوی رئیس آشوری ناحیه خارخار (دیواندره) در بین سالهای706- 714 به سارگون دوم عنوان شده است: "نامه هابل.129: ... راجع به آرپیته (یا اوپیته به خوانش ای.م. دیاکونوف) امیر دهکده اوریاکو، که وی گشود (به روی دشمنان) برای پادشاه و مخدومم نقل خواهم کرد. وقتی که من عازم خدمت پادشاه و مخدومم شدم او (اوپیته) به شاپاردا گریخت. نابوتاکی تانی، برده پادشاه شنید که او و اواکساتار (هوخشتره) با یکدیگر مکاتبه کرده و متحد شدند. چهار پسر او با او هستند. همان روزی که وارد (در بازگشت) کار-شاروکین (=خارخار شدم) به راماتی نامه نوشتم که :« کسان خود را بفرست.»"
اوپیته (اوپیس) باید همان پسر دایائوکو باشد که به گروگان نزد رؤسا پادشاه اورارتو فرستاده شده بود و بعد بر گشته در دره قزل اوزن به فعالیت برای بر قراری ادامه حکومت پدرش دایائوکو پرداخته بود. ولی چنانکه از نامه هابل 129 بر می آید آنجا را مناسب فعالیت نیافته و از آنجا گریخته به سوی نواحی دیگری در ماد روی آورده بود. در عهد سناخریب (681- 705 پیش از میلاد) از او و چهار فرزندش خبری نیست. ولی در عهد اسرحدون (669-680 پیش از میلاد) از فرمانروایان پارتاکی (سرزمین کنار چشمه= کاشان) و پارتوکّا (سرزمین آب چشمه گسترده، پارتاکانا= اصفهان) و اوراکازابارنا (ورکس پرنه) به اسامی اوپیس (=ترقیخواه) و زاناسان (دانامنش) و راماتی (شادی و رامش دهنده) نام برده شده است که در مقابل مردم عاصی آن نواحی از مقامات آشوری یاری جسته بودند. نامهای کارکاشی (کلنی کاشان= سرزمین چشمه ها) محل فرمانروایی خشثریته همان پارتاکی (یعنی محل کنار چشمه) است که پیش از وی سلف او اوپیته (اوپیس) در آنجا فرمان می رانده است. اوراکازابارنا (ورکس پرنه یعنی محل دژ واقع در بلندی) همان شهر آشتیان است که نامش در منابع قدیمی عهد اسلامی به صور ابرشتیان (اپر-ایشتی-ان= ایستاده در بلندی [کوه یزدان]) و ورّه (دژ واقع در بلندی) و ورشه (محل دژ واقع در بلندی) ذکر شده است.
ترتیب و توالی پادشاهان ماد به وضوح نشانگر آن هستند که اینان همان کیانیان اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه هستند که بیشتر تحت القاب مربوطه مهم خودشان معرفی شده اند. که ما نامها و یا القاب ایشان را جداگانه به ترتیب توالی تاریخی شان می آوریم تا مورد مقایسه قرار گیرند:
پادشاهان ماد:

دایائوکو (715-765 ق.م)، اوپیته یا اوپیس (؟660-715ق.م) [دارای چهار اولاد ذکور]، خشثریته (647- ؟ 660 ق.م)، فرائورت (625-647 ق.م)، کی آخسارو (585-625ق.م) و آستیاگ (؟555- 585ق.م).

پادشاهان کیانی:

کی قباد، کی اپیوه[دارای چهار اولاد ذکور]، کیکاوس (یعنی پادشاه سرزمین چشمه ها= کاشان)، فرود-سیاوش، کیخسرو و آژدهاک (که نامش با اژی دهاک بابلی= یعنی خدا-پادشاه ماروش بابلی یعنی مردوک مشتبه شده و از رده پادشاهان کیانی خارج شده است).

ادامه سلسله کیانیان در شاهنامه و کتب پهلوی و اوستا در هیئت لهراسپ (ائوروت اسپ، یرواند قصیر السلطنه خبر موسی خورنی، سپیتمه جمشید داماد و ولیعهد آستیاگ) و پسرانش مگابرن ویشتاسپ (تیگران) و زریادر سپیتاک (زرتشت سپیتمان، گائوماته بردیه، سپنداته، اسفندیار) هستند که این دو فرد اخیر نوادگان دختری آستیاگ و پسر خواندگان یا برادر خواندگان کورش سوم (فریدون) بوده اند که آخری داماد کورش و شوهر آتوسا دختر کورش نیز بوده است.
اسطوره معروف زریادر (زریر برادر ویشتاسپ) و اوداتیس دختر شاه سکاها (منظور آتوسا دختر کورش، هوتئوسا و هووی اوستا) را آتنه نویسنده و مورخ یونانی قرن سوم میلادی مؤلف کتاب ضیافت سوفسطائیان به نقل از خارس میتیلنی، رئیس تشریفات دربار اسکندر در ایران آورده است: آن دو در خواب عاشق همدیگر میشوند و در جستجوی همدیگر بر می آیند سرانجام اوداتیس در یکی از جشنها او را مشاهده می نماید. خارس میتیلنی گفته است که این عشق در آسیا مشهور است و مردم بدان میل فراوانی دارند چنانکه در معابد و قصور و حتی در خانه های خود تصاویری از آن بر دیوارها نقش می کنند.

هیچ نظری موجود نیست: