نام بوئین زهرا را میشود به صورت بو-یئون زئیره یعنی منطقه معطر سرسبز و زرین باز سازی کرد. نام ناحیه باستانی دستبی (دشتبی، یعنی دشت آبی و سرسبز) با نام بوئین زهرا مطابقت می نماید. نام ایزد آباد (یزد آباد) هم که در منابع قدیمی در سمت آن ذکر گردیده است مطابق قصبه عصمت آباد حالیه است.
پیشینه : بوئین زهرا منطقه ای قدیمی است . بنابر منابع ، در دوره ساسانیان بستام با سپاهی مرکب از صد هزار مرد برای جنگ با خسرو از دشت آبی عبور کرد (نولدکه، ص 724). این ناحیه در مغرب تهران کنونی است و ایزدآباد[احتمالاً یزدآباد] به این ناحیه تعلق داشته است (همان، ص 733). به نوشته حمدالله مستوفی (1366ش الف، ص 777)هنگامی که موسی بن بوقا (موسی بن بغا کبیر)، پس از هارون الرشید (حک : 170ـ193) حاکم ولایت قزوین شد، ناحیه زهرا از ری جدا و جزو قزوین گردید.
از نواحی قدیمی بوئین، یزدآباد(محل کنونی آن دقیقاً مشخص نیست)از دهستان دشت آبی، سگزآباد (حدود هفده کیلومتری مغرب بوئین) و ابراهیم آباد (حدود هجده کیلومتری بوئین و پنج کیلومتری شمال غرب سگزآباد) است .
در قرن چهارم ، کسی که از ری به زنجان (زنگان) جز از راه قزوین می رفت، از دهی به نام یزدآباد از توابع دَستبی می گذشت (اصطخری، ص 214). در زمان خلفای اموی، دستوا (منظور دستبی) مرکز ضرابخانه بود و این ، در ناحیه ای بود که مهمترین قریه آن یزدآباد نام داشت (لسترنج، ص 238). در همین زمان ، قسمتی از دستوا تابع ری و قسمتی دیگر تابع همدان بود و راه مستقیم ری به آذربایجان از آن می گذشت . در زمان خلفای عباسی ، دستوا (دستبی)تابع قزوین گردید.
به نوشته حمدالله مستوفی در قرن هشتم ، شال و سگزآباد از دیههای معتبر قزوین بودند (1362ش ب، ص 59) و آثار به دست آمده (ظروف سفالی ) در «قره تپه » سگزآباد نیز مشهور است (ورجاوند، ص 34). در دوره صفویه، ابراهیم آباد ده بزرگ و پر محصولی بوده است (همان، ص 264). در دورة قاجاریه در 1248 به نوشته شیروانی (ص 262، زهرا بلوکی از قزوین بود و حدود سی دِه آباد داشت . آبش از قنات و هوایش نیکو بود. سکنه آن بیشتر ترک و مابقی تاجیک [=تات] بودند و همه آبادیهای آن در زمین هموار قرار داشت . در 1310ش، بلوک زهرا از لحاظ تقسیمات حکومتی جزو قزوین شمرده می شد و از جنوب به زرند و از مشرق به ساوجبلاغ تهران محدود بود. مرکز آن، عصمت آباد(حدود نُه کیلومتری بوئین و سرجاده شاه عباسی، معروف به جاده اصفهان ) بود (کیهان، ج 2، ص 369، 371).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر