در فرهنگ منابع اوستایی، یونانی، گرجی و هیتی مطالبی در بارۀ نام و نشان کپادوکیه، لیکیه و کیلیکیه یافت میشود که از مقابله آنها با هم تصویر نسبتاً روشنی از این اسامی به دست می آید. در کتیبه های هیتی نام مناطق کیلیکیه و لیکیه (واقع در شمال غرب ناحیه کیلیکیه) به صورت کیزواتنا آمده است که در زبان هیتی به معنی سرزمین مجاور گرگ است. این همچنین معنی نام یونانی ناحیه مجاور شمال غربی کیلیکیه یعنی لیکیه است. نام هیتی بخش شرقی کیلیکیه، خیلاکو (سرزمین مسطح) بوده است. خود نام یونانی کیلیکیه در فرهنگ اعلام تورات به معنی سرزمین چرخ آمده است که سند درستی آن از منابع اوستایی در رابطه با نامهای کپادوکیه به دست می آید:
هیئت اصلی نام کپادوکیه به صورت کاپی توکّه در زبان هیتی به معنی سرزمین جاندار جوان و دارای تن باریک (پلنگ) است. شکل فارسی آن در کتیبه های پارسی باستان کت پتوکه است که به معنی محل مردم نیرومند یا حیوان نیرومند (پلنگ) است. نام اوستایی شخصیت پیشدادی مربوط بدان سوی یعنی تخموروپه نیز به معنی دم دراز نیرومند (پلنگ پهلوان) نیز این معنی را تأیید میکند. نام اوستایی این سرزمین یعنی سئوکستان مترادف آناتولی به معنی سرزمین سمت بر آمدن آفتاب می باشد. از آن جایی که سرزمین کپادوکیه سرزمین اسب سواران و جنگجویان کیمری (گومریان) بوده است و منابع کهن گرجی پهلوانان خود را کیمری (گومری) می نامند، لذا معلوم میگردد که خود کلمه کیمری (گیمری) ترکیبی از کلمات پارسی گو (پهلوان یا ستور) و مر (بسیار، پُر) گرفته میشده است.اگر نام کیمری را گاوکش بگیریم آن می تواند اشاره به عنوان گاوکشی ایزد مهر آنان یا گاوکشی پلنگان کپادو کیه خواهد بود.
در فرگرد اول وندیداد از سرزمین مرده سوزانی در سمت غرب امپراطوری اشکانی به نام چخره (چرخ) سخن به میان آمده است و در مورد آن گفته شده است که آنجا سرزمین پهلوانان (کیمریان)، گروندگان اشه (دارندگان آیین مغان کپادوکیه) می باشد و آفت آنجا سنت سوزانیدن مردگان است.
نگارنده قبلاً سرزمین های اوستایی چخره (چرخ) و خونیرث (سرزمین ارابه های خوب، سرزمین پیشدادیان میتانی) را با پایتخت میتانیان یعنی واشوکانی (محل ارابه ها) و نیز شاهرود (چخروئیتی، سازندگان چرخ) در سرزمین پهلوانان اشکانی مرده سوز یکی گرفته و در این باب از نام یونانی کیلیکیه (چرخ) در امپراطوری باستانی میتانی غافل مانده است. لذا با توجه به سه موضوع سنت گروندگان اشه، مرده سوزان، آیین پهلوانی سوارکاران کیمری و نیز نام خونیرث (سرزمین ارابه های خوب، واشوکانی) می تواند از سرزمین چخره (چرخ) وندیداد همچنین می توانست دو ناحیه مجاور هم کپادوکیه (در شمال) و کیلیکیه (در جنوب) منظور بوده باشد. گرچه به نظر می رسد اصل کلمۀ کیلیکیه به معنی سرزمین کنار گرگ یعنی معادل و ترجمۀ کیزواتنا می باشد و در اصل پیشوندی محلی به صورت کی (کیی حالیۀ ترکیه به معنی کناری) به جزء لیکیه (سرزمین گرگ) متصل بوده است. امّا به هر حال ترکیب این دو بعداً در زبان یونانی معنی سرزمین چرخ را می داده است.
Map of the near east circa 1400 BCE showing the Kingdom of Mitanni at its greatest extent
به نظر میرسد بر خلاف آن چه هرودوت میگوید کیمریان در تعقیب اسکیتان در حدود قرن هشتم پیش از میلاد به سمت کپادوکیه نیامده باشند، بلکه ایشان همان میتانیهای اسب پرور و پادشاهی هستند که از حدود اواسط هزاره دوم پیش از میلاد در همان نواحی کپادوکیه و شمال بین النهرین می زیسته اند. از آنجاییکه اوستا نیز این مردم را به نام خاندان فریان تورانی (تورانیان دوست ایرانیان) می شناسد، ایشان باید قرابت نزدیکی با اسکیتان داشته و به همراه هوریان قفقازی تبار از همان سمت قفقاز بدین نواحی کوچ کرده باشند. میتانیان و هوریان نیاکان اصلی کُردان هستند.
اساس نام کیمری (گیمری، جومر) را هم می توان با کلمات گَبَر (کاسه و پیاله سنگی) و گبرک (جام شراب) می توان سنجید. اما نظر به عنوان میتانی و هوریانی ماریانوی ایشان یعنی جنگجویان و آدمکشان نام کیمری (گومری) را بدین هیئت باید بسیار نیرومند و جنگجو معنی نمود یعنی به همان معنی کردوخی زبان اکدی و گُرد فارسی. می دانیم که تورات سه پسر اول یافث (پهلوان تنومند، تخموروپه اوستا) را جومر (بسیار نیرومند و جنگجو)، مأجوج (مغوگ، مغ یعنی جام) و مادای (دارندگان شراب مقدس) آورده و پسران جومر را اشکناز (پرستندگان بزکوهی)، ریفات (ربایندگان، کیمریان کردوخی) و توجرمه (دارندگان شمشیر، سئوروماتهای ارمنستان کوچک) آورده است.
اما به نظر می رسد نام نیای اساطیری آریائیان مادی و میتانی یعنی گیه مرتن پلنگینه پوش از ریشه گئومر تن یعنی شخص کیمری (جنگجو) و دارای تن پهلوانی مأخوذ باشد چه همان طور که اشاره شد پیشدادیان خونیرث همان پادشاهان میتانی شهر واشوکانی بوده اند. نام دوتن از نخستین پادشاهان میتانی یعنی کیرته (کشنده) و پراترنه (نخستین) معادل گیه مرتن (کیومرث) و پیشداد می باشند. جالب است که نامهای پادشاه پیشدادی که تخموروپه (پهلوان موجود پی دراز= پهلوان سرزمین اسب) و تهمورث (پهلوان سرزمین ارابه) به وضوح اشاره به نامهای کپادوکیه، واشوکانی و کیلیکیه دارند.
وقایع نامه و شجره نامه پادشاهان میتانی به طور خلاصه از این قرار است.
(short chronology of Mitanni rulers )
Rulers Reigned Comments
Kirta
ca. 1500 BC (short)
Shuttarna I
Son of Kirta
Parshatatar or Parrattarna
Son of Kirta
Shaushtatar
Contemporary of Idrimi of Alalakh, Sacks Ashur
Artatama I
Treaty with Pharaoh Thutmose IV of Egypt, Contemporary of Pharaoh Amenhotep II of Egypt
Shuttarna II
Daughter marries Pharaoh Amenhotep III of Egypt in his year 10
Artashumara
Son of Shutarna II, brief reign
Tushratta
ca. 1350 BC (short)
Contemporary of Suppiluliuma I of the Hittites and Pharaohs Amenhotep III and Amenhotep IV of Egypt, Amarna letters
Artatama II
Treaty with Suppiluliuma I of the Hittites, ruled same time as Tushratta
Shuttarna III
Contemporary of Suppiluliuma I of the Hittites
Shattiwaza or Kurtiwaza Mitanni becomes vassal of the Hittite Empire
Shattuara
Mittani becomes vassal of Assyria under Adad-nirari I
Wasashatta
Son of Shattuara
Shattuara II
Last king of Mitanni before Assyrian conquest
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر