سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۹۱

معنی و وجه اشتقاق واژۀ آفتاب

نظر جدید:اَپَ در سانسکریت و اوستایی پیشوندی به معنی دور و پایین است. بنابراین آفتاب یعنی آنچه از دور به پایین می تابد و گرما می دهد.
نظر قدیم:از مقابلۀ نام آفتاب با مهتاب پیداست که آفتاب را اشتقاقی از آف و تاب (تابش) است. لغت نامۀ دهخدا جزء آف را به معنی خور (خورشید) و فرهنگ معین آن را به معنی آب گرفته است. نظر دکتر معین از منطق به دور است ولی نظر دهخدا هم بیشتر شبیه یک حدس است چه آف بدین صورت جایی صریحاً به معنی خور (خورشید) نیامده است. تنها اوف در تداول فرهنگ کودکان به معنی بسیار سوزاننده بکار رفته است. به نظر می رسد ریشۀ این کلمه با واژۀهندوایرانی آگ (آتش) یکی باشد که در نام سرزمین آگوان (جایگاه آتش) یا همان اران (جایگاه "آر= آتش") یا آلوانی (آلوو+ وان= جایگاه آتش) دیده میشود. چون علی القاعده در نزد ایرانیان باستان حرف "و" به "گ" تبدیل میشده است. چنانکه وهرک اوستایی به گرگ تبدیل شده است. یعنی آگ معادل همان آو است که از جمله در زبان طالشی علی الاصول در کلمۀ آوتاو (آفتاب) به جای همان آف بکار رفته است.

هیچ نظری موجود نیست: