منابع کهن بین النهرین در پایان هزاره سوم پیش از میلاد در غرب ایران از کوتیان، لولوبیان، هوریان، کاسیان و عیلامیان یاد میکنند و اطلاعاتی از زبان و نام و نشان و آداب و سنن ایشان به دست می دهند. این منابع در جنوب شرق ایران از کشور آراتتا (به سومری یعنی سرزمین دور دست، سمت جیرفت) و ماگان (کشور لانه جوجه تیغی یا تمساح= بلوچستان) و ملوخا (مه لوکا= سرزمین بزرگ، هندوستان) اسم می برند. نظر به اسامی یاد شده از سرزمین آراتتا، آنجا کولونی دور دست سومریان و بابلیان بین النهرین بوده است. احتمالاً ایشان کولونی های دیگری نیز در فلات ایران داشته اند چه ایشتار پرستی ساکنین باستانی ایران گواه این امر است. نام کوتیان آذربایجان و کردستان را در زبانهای کهن ایرانی (از جمله ایرانی زبانان لولوبی) می توان به معنی سگپرست یا پرستنده بزکوهی گرفت. در مفهوم اول یعنی سگپرست نام ایشان معادل کاسپیان و کادوسیان (کاتوزیان شاهنامه) یعنی ساکنین مازندران و گیلان و اران (کادوسیان و لزکی ها) باستانی میگردد. در مفهوم دوم یعنی پرستنده بزکوهی (=تور) نام ایشان معادل نام برخی بومیان کوهستان قفقاز میشود که از این میان اولویت با پیوند آن با سگپرست است. یعنی خاستگاه کوتیان نواحی جنوب غربی دریای خزر بوده است. نام پادشاهان ایشان از جمله ایمتا، اینگه شوش، سارلاگاب، شولمه و آلولومش در فهرست پادشاهان بابل باقی مانده است. اما لولوبی یعنی رعایای کوهستانی نامی است که مردم بین النهرین بر مردمان بومی آذربایجان داده بوده اند. هسته اصلی این قوم باید نیاکان مادها (قوم شراب) در آذربایجان بوده باشند که در اینجا به دامداری و کشاورزی مشغول بوده اند. جالب است که مردم ترک زبان بعدی اران مادهای آن نواحی را تات نامیده اند که به معنی رعیت یعنی معادل همان نام باستانی لولوبی است.
هوریان بیشتر در شمال بین النهرین و در نواحی کردنشین حالیه سکونت داشته اند. زبان ایشان با زبان اورارتوی از زبانهای قفقاز غربی شباهت داشته است. نام هوری را در زبانهای بومی منطقه و زبانهای سامی می توان به معنی مردم پرستنده ماه و مردم کوهستانی گرفت. این کلمه در زبانهای ایرانی به معنی خورشید (سمبل ایزد مهر) است. می دانیم که مطابق استرابون در مرزهای ایبری (گرجستان) ماه پرستی رایج بوده است. بعداً در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد میتانیان هندوایرانی در بین ایشان به قدرت رسیدند. پایتخت ایشان واشوکانی در سمت کردستان سوریه قرار داشته و به معنی محل ارابه است که معادل همان خونیرث اوستا (خانه ارابه) است که محل فرمانروایی پیشدادیان به شمار رفته است. پیشدادیانی که با دیوان (یعنی آشوریان) نبرد کرده و بر ایشان استیلا یافته بودند. از اینجا معلوم میشود که منظور از پیشدادیان اصلی اوستا همان میتانیان بوده اند که اسب پرور و مهر پرست بوده اند.
چنانکه از نام خدایان و نام فرمانروایان کاسی بر می آید، کاسی های حکومتی در لرستان از اقوام هندوایرانی اولیه بوده اند که بر بومیانی از تبار عیلامی استیلا یافته بوده اند. کلمه کاسی (کاشَو) در واقع نام ایزد قبیله ای ایشان بوده است و به معنی ایزد شراب بوده است همانکه پارسیان جمشید (جام شاه) و اهورامزدا (ایزد خالق شراب) و هندیان وارونا (ایزد قطرات شراب مقدس) و مادها هوم (هئومه= مِی نیک) و جمشید (جام شاه) نامیده اند. بعداً جمشید با سپیتمه داماد و ولیعهد آستیاگ و اژی دهاک با آستیاگ آخرین پادشاه ماد معادل گرفته شده است. نام لُر (دُرد شراب) ترجمه ای از نام همین نیای قبیله ای کهن شان می باشد. در اوستا نام اساطیری یکی از پادشاهان معروف ایشان اژی دهاک بیوراسب (دارندۀ ده هزار اسب) آمده است و مقر حکومتی وی شهرهای کرند و بابل ذکر شده است. این ویژگی آگوم دوم ملقب به کاک رمه (دارنده شمشیر خونین) فاتح بابل است. عنوان قبیله ای وی بیوارسب در نامهای لک (ده هزار) و بویراحمد (بئور هگمت= جمع ده هزار نفری) باقی مانده است.
نام سرزمین عیلام (به عبارت اوستایی و پهلوی سرزمین کنار رود کاریزها=کارون) را به معنی کوهستانی گرفته اند؛ اما با توجه به سنن ریشه دار و مفصل دینی ایشان بهتر است آن را به معنی سرزمین خدا یا سرزمین خدایان بگیریم. از فرهنگ و تمدن عیلامی ها اطلاعات بیشتری بر جای مانده است ولی نیاز به کنکاش بیشتری در فرهنگ و زبان ایشان تا معانی نام خدایان و پادشاهان ایشان معلوم شود تا از این راه تأثیر و تأثر آن بر فرهنگ ملل دیگر به خصوص ایرانیان و اعراب مشخص شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر