دوست دانشجوی جوانم مسعود قاسمی دو موضوع و دو سؤال جالبی را بدین قرار مطرح نمودند:
"با درود. من میخواستم درباره یك بقعه تاریخی از شما سؤال داشته باشم كه آیا شما در این باره به نتایجی رسیده اید یا نه؟ در شمال تهران قسمت دامنه های شمیرانات یك مرقدی به نام امامزاده داوود هستش كه سالها به عنوان زیارتگاه برای عموم بوده و من هر چقدر فكر میكنم امامزاده بودن این بارگاه برای من دارای شك و تردید بوده است. مثلا این مرقد دارای یك زیر زمینی بسیار شبیه مهرابه های میترایی باستانی هستش و گنبد و ساختمانش هم شبیه مرقد بی بی شهربانو می باشد و یك ویژگی دیگه هم كه داره استفاده پارچه های سبز در هنگام زیارت این آرامگاه هستش و دیگری هم وجود یك آبشار بلند و یك درخت كهنسال در بالای آبشار هستش از نوع همون مشخصاتی كه دكتر مهرداد بهار در كتاب از اسطوره تا تاریخ بهش اشاره كرده است.
نظر شما درباره این آرامگاه چیست؟ سؤال بعدی من هم درباره بقعه جوانمرد قصاب واقع شهر ری تهران هستش درباره ماجرای جوانمرد قصاب هم اگر منو راهنمایی بكنید ممنون میشم."
جواب من از این قرار بود:
نظر به کثرت جوانمرد قصابها (در اصل جومرد قصابها) و معروفیت آنها در بین فرهنگ مردم آن بی شک اشاره به یک خدای کهن ایرانی است. نظر به عنوان اصلی و قدیمی وی یعنی جومرد قصَاب (گومرد قصاب به معنی سلاخ گاوکش) این خدا باید همان ایزد مهر قربانی کننده گاو، ایزد بزرگ اشکانیان (مهردادها) بوده باشد، نه ایزد بهرام، ایزد نیرومند جنگاور و شکارچی عهد ساسانیان (بهرام ها) که مطابق روایات ارامنه ارتباطی با ایشتار (بی بی شهر بانوی بومی فلات ایران، ناهید الهه انهار و چشمه ساران) داشته است. خود نام زیارتگاه امام زاده داوود(به لغت اوستایی یعنی آفریننده چشمه و به عبری یعنی عزیز و گرامی) به وضوح یاد آور عنوان ایزد جوان و محبوب ایرانیان یعنی ایزد مهر است که بعداً بنا به مصالح سیاسی و فرهنگی در این منطقه در نقش اسلامی تازه خود داوود ظاهر شده است.
برای آشنایی با موضوع جوانمرد قصابهای در فرهنگ ایران و افغانستان مطلب ویکی پدیای فارسی بسیار جالب است:
"جوانمرد قصاب نام یک شخصیت نیمه افسانهای، نیمه تاریخی، و آرامگاهی (بقعه) در نزدیکی شهر ری است که در پارهای از متون به او اشارههایی شدهاست. محله پیرامون این بقعه نیز محله جوانمرد قصاب نام دارد. بعضیها اعتقاد دارند این مکان مقبره ابوالعباس قصاب آملی که از طایفه جوان آملی بود است که معروف به ابوالعباس قصاب جوانمرد یا جوان آملی است.
پیرامون شخصیت جوانمرد قصاب روایتهای متفاوتی ذکر شدهاست. در رسالهای در بارهٔ قصابان و سلاخان درباره او آمدهاست: کنیزکی از جوانمرد قصاب گوشت خواست، اما به هر گوشتی که جوانمرد به او میداد، راضی نمیشد. جوانمرد خشمگین شد و پول او را پس داد. کنیزک که از ملامت و آزار آقای خود میترسید، گریه آغاز کرد. شاه مردان، علی بن ابی طالب، که از آنجا میگذشت مشکل کنیز را دریافت و به جوانمرد گفت که به کنیز گوشت بدهد. جوانمرد که علی را نمیشناخت، دست خود را به علامتِ امتناع از قبول فرمان آن حضرت تکان داد. پس از آنکه حضرت رفت، قنبر به جوانمرد گفت: «تو شاه مردان را نشناختی؟». جوانمرد دو چشم خود را با کارد بیرون آورد و دست خود را با ساطور از تن جدا کرد و به قنبر گفت که او را نزد علیعلیهالسلام ببرد. حضرتعلی فرمود چشمان و دست وی را در موضع خود بنهند، سپس فاتحهای خواند و بر جوانمرد دمید، فوراً چشمان و دست او درست شد.[۱]
این داستان با اندکی تغییر در برخی از کتابهای مقتل، از جمله طریقالبُکاء از محمدحسین بن عبدالله گریان شهرابی، که در آن داستانی دیگر در باره یکی از قصابان هواخواه علیبن ابیطالب آمدهاست و شاید منظور از او نیز جوانمرد قصاب بوده باشد هم ذکر شدهاست.[۲][۳]
در برخی آثار کهن جغرافیایی و تاریخی نیز از مقبره جوانمرد قصاب یاد شدهاست و این گمان را پدید میآورد که شاید جوانمرد قصاب شخصیت تاریخی ناشناختهای باشد. حمدالله مستوفی از مدفن او در ری و عبدالرزاق سمرقندی در ذکر وقایع از مدفن او در سرخس یاد کردهاند. به نظر قزوینی جوانمرد قصابِ مدفون در سرخس به جوانمرد قصابِ ری ربطی ندارد.[۴] امروزه نیز در جنوب تهران به سوی ری، در زمینهای منصورآباد در منطقه بیستم شهرداری تهران بقعهای به نام جوانمرد قصاب هست که به احتمال زیاد بعد از عهد فتحعلی شاه در (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) ساخته شدهاست.[۵]
ابیات لوحه قبرِ داخل بقعه نشان میدهد که صاحب آن را همان پیر افسانهای صنف قصاب دانستهاند. محله اطراف بقعه نیز جوانمرد قصاب نام گرفته و قصه جوانمرد قصاب برای مردم این محل، معروف و مقبره او زیارتگاه است. مقبرههای دیگری هم در برخی روستاها به نام جوانمرد قصاب وجود دارد [۶] و احتمال دارد همه آنها مقبرههایی نمادین برای شخصیت افسانهای جوانمرد قصاب باشند. قصابان افغانستان شبهای جمعه به نام جوانمرد قصاب نذری میدهند و در حین مراسم، یکی از پیران خانواده، قصه جوانمرد قصاب را نقل میکند.[۷]
1. ↑ در بیان کار سلاّخان و قصّابان، در چهارده رساله در باب فتوّت و اصناف، مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۱
2. ↑ محمدحسینبن عبداللّه گریان شهرابی، کتاب طریق البکاء، تهران، شرکت سهامی چاپ و انتشارات کتب ایران، بیتا، صفحه ۷۵ـ ۷۸؛ صفحه ۶۷ـ۷۲
3. ↑ محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳، جلد ۲، صفحه ۳۷۷ـ ۳۷۹
4. ↑ محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳
5. ↑ محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۸ـ۱۶۹
6. ↑ محمدتقی مصطفوی، آثار تاریخی طهران، تنظیم و تصحیح میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۱، جلد ۱، صفحه ۱۶۹
7. ↑ روشن رحمانی، افسانههای دری، تهران ۱۳۷۷، صفحه ۶۰۳"
مهران افشاری مطالبی دیگر هم را در باب جوانمرد قصاب دارد که در ویکی پدیا از ذکر آنها صرف نظر شده است:
در قرن نهم، ملاحسین كاشفی در فتوّتنامه سلطانی (ص 381) نام جوانمرد قصّاب را عبداللّه و نام پدرش را عامر بصری ذكر كرده و او را یكی از «هفده كمر بسته» علی علیهالسلام (رجوع کنید به فتوت*؛ قس آئین قلندری، ص 132، 227) و از ملازمان محمد حنفیه (متوفی 81) دانسته است كه سلاخان، باید سَندِ رسمیت و اعتبار پیشه خود را با انتساب به او درست كنند، چنانكه در روز غدیر خم، حضرت علی علیهالسلام گوسفند كشت و جوانمرد قصاب آن را سلاخی كرد. حضرت علی گوسفند را پاره كرد و كار سلاخی را از آن پس به جوانمرد احاله كرد (كاشفی، ص 384ـ 385). هیچ اطلاع تاریخی از عبداللّه بن عامر بصری در دست نیست. شاید نام او از نام عبداللّه بن عامر كُرَیز بن ربیعه اموی (متوفی 59)، حاكم بصره در عهد خلافت عثمان (رجوع کنید به ابناثیر، ج 3، ص 99، 526)، ساخته شده باشد كه نقل است حضرت علی در باره وی فرمود: ابنعامر سید فِتْیان قریش است (ابنسعد، ج 5، ص 47). محمدعلی شریف یزدی شاهرودی، یكی از درویشان خاكسار دوره قاجاریه، در رسالهای كه در سالهای 1315ـ1317 در باره اصناف نوشته، گفته است كه علیعلیه السلام در یمن سه كس را میان بست (رجوع کنید به فتّوت * ؛ شدّ *) كه سومی نصیر قصاب اصفهانی مشهور به جوانمرد قصاب بود و قصابان، سلسله سند صنف خود را به او و به حضرت ابراهیم علیهالسلام میرسانند (ص 224؛ قس برهان، ذیل «جوانمرد»؛ در بیان كار سلاخان و قصّابان، ص 187)، اما چنین نامی نیز شناخته نیست. در فتوت نامهها و رسائل اصناف عربی، جوانمرد قصاب به صورت «جومردالقصاب» ذكر شده است (رجوع کنید به ابن معمار، مقدمه مصطفی جواد، ص 91، كه مطالب فتوت نامهای عربی را از نسخه خطی
ش 1377 در كتابخانه ملی فرانسه نقل كرده است؛ نیز رجوع کنید به شیخلی، ص 184، كه مطالب نسخه خطی الذخائر والتحف را نقل كرده و به اشتباه «جرمودالقصاب» چاپ شده است).
۱ نظر:
نام کیمریان (جومریان یا همان میتانیان قرون باستانی) که از اسلاف اصلی کُردان می باشند به معنی گاوکُش است در واقع متعلق به ایزد مهر ایشان بوده است با همین کلمه جومرد قصاب مربوط است.
ارسال یک نظر