جمعه، آذر ۲۹، ۱۳۹۲
ریشۀ کلمه مرجمُک (مرجو، عدس) در کُردی و فارسی
واژۀ مَرچ در کُردی به معنی خُرد و له از ریشۀ اوستایی مِرِزو یعنی قابل مردن و له شدن بوده و جزء مُک در کُردی و فارسی به معنی درست و کامل آمده است. بر این پایه مرجمُک (مرجمَک) به معنی دانۀ کامل خُرد و له شونده است. به نظر می رسد جزء مُک / مَک (به معنی درست و کامل) ریشۀ کلمۀ موک به معنی خرما هم بوده باشد. ولی احتمال ارتباط این واژه با مُغ (عنوان روحانیان ایران باستان) بعید می نماید. مگراینکه این معنی درست و کامل را به ردای سراپیس مغان مادی (سر تا پا پوشاننده) یا همان گَبر (ردای جوشن وار) تفسیر کنیم.
برای اثبات ریشه ایرانی مرجمُک (کامل خُرد و له شونده)، واژه های کُردی نیسک (نیست شونده) و نوژی (دانه لهیده خرد) که نامهایی بر عدس می باشند، اسناد خوبی هستند.
گِندی لُری (یعنی عدس) هم به کُردی به معنی منسوب به گَنده (لهیده) است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
با درود
آیا درباره ریشه واژه سیریده آگاهی دارید؟
در مشهد به روغن غذایی که مانده و سفت شده سیریدَه می گوییم؛همچنین گفته می شود زود بخورید که میسیرَه .
با سپاس
sriدر اوستا به معنی لمیدن و گرد گردیدن و آسودن است. در کُردی سیرَج به معنی روغن کنجد است که گویا به شکل جامد است.
ارسال یک نظر