چهارشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۵
معنی اسم مصر
در مصر باستان شاهزاده ای را که در آینده پادشاه می شد «پسر رع» (موس-رع) می خواندند که این نام از روزگار پادشاهی میانه (۲۳۷۵-۱۸۰۰ ق.م) به خود پادشاه گفته می شد. پس در سرزمین مصر فرعون فرزند خورشید (موس-رع) خوانده می شد. در واقع باید همین کلمه موس-رع (پسر رع) بوده باشد که تبدیل به مصر (به تلفظ اکدی مُصُرَ) شده است.
ولی مِصر در معنی عربی کنایی قالب و جسد آدمی که پناهگاه روح است (برگرفته از maveth-ruh= [سرزمین] روح مردگان) ترجمه نام قدیمی و اروپایی مصر یعنی اکیپت (اجیپت) در معنی سرزمین روح ایزد پتاح به نظر می رسد.
بنابراین به نظر می رسد ایزد مصری که در عهد هیکسوسها "موسه" (موسی) نام داشته است با موت (ایزد سامی مرگ) مربوط بوده است که ملقب به پسر خدایان (موسه = کودک در زبان مصر باستان) بوده و می توانسته است به شکل مار ظاهر شود. قابل قیاس است با عصای موسی کلیم الله (در اساس کاموسه = روح ایزد موسه) که به مار تبدیل میشده است.
این ایزد پتاح بود که تصور میشد قایقها برای ارواح و مردگان در جهان بعد از مرگ می سازد. بنابراین ایزد موت/موسه سامیان غربی با پتاح مصری مطابقت می نموده است و نام باستانی سومری مصر یعنی ماگان (ما-آگ-ان) به معنی سرزمین ایزد خالق قایقهای جهان زیرین بوده است. در لغت نامه سومری که با لغت اکدی در آمیخته کلمه ای به شکل Ma-Se به معنی قایق آمده است. از آنجاییکه نام کهن دیگر مصر یعنی ماگان نیز به معنی قایق است، لذا Ma-Se-Ra می تواند به معنی محل قایق ایزد خورشید باشد. شاید موس-رع مصری در سومری به معنی محل قایق ایزد خورشید درک می شده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر