جمعه، بهمن ۱۰، ۱۳۹۳
ریشه و معنی واژۀ پهلبد/باربد
کوروش تنبدرای:
صورت اصلی "باربد" در واقع "پهلبد" و "پهربد" بوده چرا که در منابع دیگر به زبان عربی به صورت های مختلف معرب و نیز سایدفرم های دیگر این دو تلفظ مانند "فهلبد" و "فهلبذ" و "فهلوذ" و "بلهبد" و "بلهبذ" و "بهلوذ" و "فهربذ" و "بهربذ" ونیز باربُذ آمده و در منابع فارسی مثل شاهنامه اکثرا به صورت "باربد" آمده. (تا این جا نقل به مضمون در مقاله ی دکتر تفضلی در دانشنامه ی اسلامیکا زیر مدخل باربد آمده است).
از آنجا که در خط پهلوی حروف ب و پ علایم جداگانه دارند و علامت پ نشاندهنده ی واج ب هم می تواند باشد (اما علامت ب نشان دهنده ی واج پ نمی تواند باشد) و در تعریب هم واج ب به ف بدل نمی شود بنابراین همین دلایل کفایت می کند که (از اینجا باز در پیش رو مطالب نقل به مضمون در مقاله ی مزبور دکتر تفضلی آمده) همانند پرفسور نلدکه تشخیص دهیم که صورتهایی مانند بهلبد و فهلبد معرّب کلمه ی پهلبد و پهربد پهلوی است. ظاهرا پیدا شدن یک مهر گلی ساسانی که عنوان پ ه ل (پ) ت روی آن نگاشته شده باز هم تایید دیگری بر سخن نلدکه است. بنابراین صورت باربد صورت تحول یافته ی پهربد/ پهلبد پهلوی است. که در آن پ آغازی تحت تاثیر ب در هجای بعدی خود به ب بدل شده است. دکتر تفضلی در ادامه می نویسد: همچنین تبدیل hl یا hr پهلوی به «ار» نظایری دارد مانند: شهر و شار، مهرسپند و مارسپند. (پایان نقل به مضمون)
جواد مفرد کهلان:
اگر جزء پهلِ واژۀ پهلبد را بر گرفته از pathitr سانسکریت به معنی خواننده بدانیم در این صورت پهلبد/فهربد/باربد به معنی خوانندۀ سرور خواهد بود. در این باب آلترناتیو سانسکریتی منطقی تری به صورت مرکب pha-ra به معنی جشن و جشنواره باشکوه موجود است که معنی باربد/پهربد/پهلبد را سرور جشنواره باشکوه نشان میدهد و ایراد تبدیلات طولانی فوق را ندارد. خبر آمدن خوانندگان سمت هند به ایران در عهد بهرام گور نیز ممّد این معنی است.
در این رابطه هردوی نامهای نکیسا (از مصدر اوستایی نی-جث= زدن/نواختن) و رامتین (از مصدر اوستایی رَم-تون= توانای زدن/نواختن) را می توان به معنی توانای نوازندگی موسیقی معنی نمود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر