سه‌شنبه، آبان ۲۰، ۱۳۹۹

منظور از اصطلاح سرو تاج در شاهنامه

نظر به واژۀ اوستایی تَیه (نهان کردن) و واژۀ توَچَ سنسکریت یعنی پوشاندن و واژۀ کیداریس (کی تیاره، تاج شاهی)، واژه های تیاره و تاج (تاگ، تیاگ) به معنی پوشاننده و کلاه بوده اند.
سرو در اینجا می تواند ترکیب وارونۀ اَفسر (اَو-سر= نگهبان سَر) هم باشد. یعنی مرکب از واژه های اوستایی سَر و اَوَنگهه (اَوَ، نگهبان). لذا منظور از سَرو (به معنی شاخ) نیز در اصل همین نگهبان سَر است.
خود سَرو فارسی به عنوان نام درخت بنا به کسروی هَرو هندی می تواند از haurva اوستایی به معنی رسا و کامل باشد. بدین ترتیب سرو تاج یعنی تاج رسا و کامل.
اگر جزء اول را همان سرَئو srao اوستایی به معنی زیبا بدانیم، سرو تاج به معنی تاج زیبا و خالص و اصیل میگردد. چون سرَئو به صورت سره (اصیل و خالص و خوب و زیبا) در فرهنگنامه های فارسی موجود است. بنا بر این سرو تاج، تاج شاهنشاهی اصیل در تمایز با تاج شاهان محلی بوده است.
اصلاً سَرو (هَرو هندی) به معنی رسا و کامل و سرئو اوستایی به معنی زیبا و اصیل و خالص می توانند از یک بُن باشند.

هیچ نظری موجود نیست: