جمعه، اردیبهشت ۳۱، ۱۴۰۰

نقش مثبت و منفی مردوک در اساطیر ایرانی

مطابقت مردوک کشندۀ تیامات با فریدون که می توانست به شکل اژدها ظاهر شود:
گفته شده است (م.ط، میثم ططری؟)، مردوک را می توان با فریدون (کوروش مردوک پرست) سنجید؛ چرا که شباهت ها و همسانی هایی با یکدیگر دارند. در منظومه آفرینش بابلی اِنوما الیش روایت های جالبی آمده است: این نوشته در نَسک «بهشت و دوزخ در اساطیر بین النهرین» پیوست شده. گفته شده در عدم، آپسو (آب شیرین) و تیامت (آب تلخ) بودند. از اینان ایزدان پدیدار می شوند. برای پسر و دختر آپسو و تیامت یعنی انشار و کیشار فرزندی به نام نودیمود-ائا (Nudimmud-Ea/خدای زمین) زاده می شود. این فرزند از نیرو و خردی بسیار بهره مند بود. از این رو، در میان دیگر ایزدان اختلاف می افتد. آپسو به تیامت می گوید که ایزدان را نابود کند تا به آرامش برسند. داستان ادامه پیدا می کند، تا آنکه نودیمود-ائا، آپسو را به بند می کشد. با دامکینا (Damkina/همسر راستین) پیوند زناشویی می بندد. از این دو مردوک پدید می آید. دیگر ایزدان از پس تیامت بر نمی آیند تا آنکه نودیمود-ائا، مردوک را برای شکست او می فرستد و غیره... همانی ها از این قرار است: ۱. در شاهنامه ابلیس، ضحاک را مانند بلایی بر سر مردم می فرستد. تیامت نیز چون بلایی بر سر ایزدان و نظم سرزمین است ۲. تا براندازی تیامت، روزگار درازی می گذرد. دوره ی فرمانروایی ضحاک نیز دیر زمان است. ۳. مردوک برای کشتن تیامت رهسپار می شود. فریدون نیز برای کشتن ضحاک چنین است. ۴. مردوک با گرز بر سر تیامت می کوبد. فریدون نیز با گرز گاوسر بر سر ضجاک می زند. ۵. مردوک هاله ای گرد بر سر داد، که این ما را یاد فره ایزدی فریدون می اندازد. ۶. انشار که همراه مردوک است، دارای یک درفش است. این همانی با درفش کاویانی دارد و کاوه همراه فریدون بود. ۷. سخنِ مردوک را برای ترساندن هیولاها بر زبان جاری می شود، همانگونه که نام فریدون نیز برای چیرگی بر دیوان جاری می شود. ۸. کیشار و انشار برای فرو نشاندن تیامت کوشش می کنند، ارمایل و کرمایل برای نجات جوانان و بی تاثیر کار ضحاک دست به کار می شوند. ۹. مردوک بدون درگیری با تیامت، او را شکست می دهد. فریدون نیز بدون جنگ بزرگی، ضحاک را شکست می دهد. تیامت که دو چهره دارد یکی مثبت و دیگری منفی. نخست، نظمی در جامعه برقرار می کند (مثبت)، وانگهی به چهره ای شرور و بی نظم دگرگون می شود (منفی). این می تواند همانی ای با دو چهره مثبت و منفی جمشید دارد. مردوک با داشتن مار موشهوشو، و به زنجیر کشیده شدنش در به دست انشار همانی ای با ضحاک نیز دارد. گویا وی نیز بیش از یک چهره داشته است. به نظر میاد مردوک را می توان از مر-دوهکهه دانست: مر باشد مار و دوهکهه که شباهتی با دهاکه دارد در مجموع به چمِ مار افعی دانست.

هیچ نظری موجود نیست: