دوشنبه، بهمن ۲۴، ۱۴۰۱
مزار منسوب به معصومهٔ قم متعلق به عاصم بن کوشید به نظر می رسد
(The tomb attributed to Masoumeh in Qom seems to belong to Asem bin Kushid)
زیارتگاه معصومهٔ قم می تواند مزار «عاصم بن کوشید» حاکم انقلابی قمی شیعی مقتول توسط هارون الرشید باشد. نام عاصم را با نام همریشه اش معصومه جایگزین کرده اند:
عربهای اشعری شیعی قم تا زمانیکه متحّد بودند قدرت فراوانی داشتند و نه تنها در برابر مردم بومی، بلکه در برابر خلفا نیز سر تسلیم فرود نمیآورند؛ خراج نمیپرداختند؛ فرستادگان خلفا را به شهر قم راهنمیدادند و بهطور آشکار به ترویج گرایشهای شیعی و علوی میپرداختند. در سدههای نخستین اسلامی، علویان و شیعیان با بیرحمانهترین وضع تحت تعقیب حکومت اموی و عباسی قرار میگرفتند. تعقیب و آزار خلفا از یک سو، و انگیزهٔ تبلیغ گرایشهای شیعه از سویی دیگر، علویان را تشویق به مهاجرت به نقاط دوردست سرزمین اسلامی میکرد؛ و این به این معنا بود که قم، به زودی میزبان مردمی از علویان و شیعیان میشد.
با حضور شیعیان در قم، این شهر از همان زمان به عنوان پایتخت مذهبی شیعه مطرح شد. قیام علیه هارونالرشید یکی از شورشهایی بود که در قم اتفاق افتاد. در طی این قیام مردم به دارالحکومه حملهور شدند و «عاصم بن کوشید» را به ضرب خنجر از پای درآوردند. این قیام به جداشدن قم از اصفهان انجامید.
نکته سنجی، چنین تردیدهایی در بارهٔ انتساب این مزار به ستی فاطمه (معصومه) به عمل آورده است:
پرسش سلام من قبلاً هم از شما سؤالاتی نمودم كه متأسفانه قانع نشدم به نظر می رسد بیشتر از سفسطه جهت پاسخ گویی استفاده می شود با این حال از آنجایی كه منبع اینترنتی دیگری كه بتوانم سؤالات خود را مطرح كنم نمی شناسم شبهاتم را با اسم ناشناس_11 مطرح می كنم امید كه پاسخی قانع كننده بیابم در مورد مطلب زیر چه توضیحی دارید: قدیمی ترین منبعی كه از «فاطمهٔ معصومه» یاد كرده، كتاب «تاریخ قم»، (نوشته :حسن بن محمد بن حسن قمی) متعلق به سال 378 هجری قمری است و كتبِ تاریخی و مذهبِی دیگر همگی نقل قولهایی از همین كتاب است. در این كتاب، آمده است:(( فاطمه دختر امام موسی كاظم ، در سال 201 هجری – یعنی یكسال پس از ولایتعهدی امام رضا – برای دیدار برادر عازم ایران شد. چون به ساوه رسید بیمار شد. تا قم ده فرسنگ راه بود. فاطمه، عزم قم كرد و در قم میهمان موسی بن خزرج بن سعد اشعری شد. او پس از 17 روز، در قم درگذشت. چون فاطمه را وفات رسید، بعد از غسل و تكفین، جسد او را به باغِ بابلان بدند و خواستند تا در سردابی كه به همین منظور آماده كرده بودند، دفن كنند. اما در میان آل سعد، در اینكه چه كسی سزاوارتر است برای رفتن به سرداب و تدفین ستی فاطمه. عاقبت بر پیرمردی به نام «قادر» اتفاق كردند، اما در همین هنگام دو سوار كه روی خود را پوشانده بودند، از گرد راه رسیدند و كار تدفین را به اتمام رساندند و رفتند. و كس ندانست كه ایشان كه بودند.)) اما غرض از این نوشتار، بیان شك و شبهه ای است كه من درباره ی اصیل و تاریخی بودن بارگاه فاطمهٔ معصومه در قم دارم.
و اما دلایل:
١ - گزارش تاریخی مربوط به حضور و مرگ فاطمهٔ معصومه در قم، خبری واحد است؛ یعنی هیچ منبع تاریخی دومی آن را دلالت نكرده است. یعنی گزارش دیگری كه ولو به صورت غیرمستقیم، مؤیّد آن باشد، در دست نیست. در عالمِ روایتگریِ اسلامی، معمولاً بر «خبر واحد» اعتمادی نمیشود.
٢ - روایت مذكور، آنجا كه به حضورِ «دو سوار نقاب پوش» برای تدفین او اشاره دارد، كاملاً ساختگی به نظر می رسد. در برخی منابع، این دو سوار را پدر و جدِ فاطمه دانسته اند، به عذر اینكه باید فرد یا افراد محرمی برای در گور نهادنِ یك زن، بوده باشند. تأكید بر كهولت «قادر» نیز شاید همین معنا را دلالت كند. اما، حضورِ سوارانی ناشناس در جمع دوستدارانِ ائمه و اقدام آنها در تدفینِ زنی از تبار ایشان، بی آنكه عكس العمل یا سؤالی را همراه داشته باشد، از دیدگاه یك مورخ قابل قبول نیست؛ هر چند در منطق اسطوره ای، چنین تردیدهایی هرگز پیش نمی آید.
٣ - در جستجویی كه كرده ام ، هیچ نام و نشانی از همراهان فاطمه معصومه نیافتم. آقای علی اصغر فقیهی، مؤلف دانشمند كتاب «تاریخ مذهبی قم»، نیز تأكید دارند كه «درباره ی همراهان - و نیز چگونگی حركت و مسیر مسافرت - فاطمه معصومه هیچ مطلبی در منابع وجود ندارد.» همچنین، در میان 444 امامزاده ی موجود در قم، كمترین نشانی از همراهان ایشان یافت نمیشود و این جداً مایه ی شگفتی است كه زنی تنها از خاندان پیامبر، صدها كیلومتر مسافرت كرده باشد. برخی منابع، عذر آورده اند كه همرهان فاطمه در حوالی ساوه، مورد تهاجم سنیان متعصّبِ ساوجی قرار گرفتند و كشته شدند و فاطمه به تنهایی به قم عزیمت كرد. اما این توجیه قابل قبول نیست. چگونه ممكن است كه «خواهر ولیعهد دولت اسلامی» مورد هجوم دشمنان قرار گیرد و از این رخداد، نشان و گزارشی در منابع تاریخی برجای نمانده باشد؟ (به یاد داشته باشیم كه زمان سفر فاطمه، درست مقارن ولیعهد شدنِ امام رضا و اوج تبلیغات دولت مأمون در این باره است.)
۴ - بنا به محاسبات آقای فقیهی در كتاب تاریخ مذهبی قم، سنِ «فاطمهٔ معصومه» در وقت وفات كمتر از 23 نبوده است. با این حال نشانی از همسر ایشان نیز وجود ندارد. مؤلف كتاب تاریخ قم، در رفع این مشكل، آورده است كه اصولاً موسی بن جعفر هیچیك از 21 دختر خود را به شوهر نداده بود، چون مردی كه همتراز دخترانش باشد، وجود نداشت (!)
۵ - لقب «معصومه» در میان اسامی امامزادگان منحصر به فرد است. من هنوز نتوانسته ام امامزادهٔ دیگری با لقبی مشابه را پیدا كنم.
۶ - غیر ممكن است كه در سردابهٔ میان باغ مشهور به بابلان، محذوری برای ساخت آرامگاه در سمت و سوی قبله وجود داشته است. ضمن اینكه تدفین نشدن فاطمه در گورستانهای قم محل بحث است. به گزارش منابع تاریخی در قم آن زمان، لااقل دو گورستان عمومی در شمال و جنوب شهر، وجود داشته است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر